شکايت به بي بي - کرامات معصومیه (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات معصومیه (س) - نسخه متنی

علی اکبر مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شکايت به بي بي

آقاي صحفي از پيرمرد صالح و پارسايي نقل مي کند که در زمان گذشته يکي از صاحب منصبان مقتدر، از هر مغازه اي جنس مي گرفت و پولش را نمي داد.

نه کسي جرأت مي کرد که به او جنس ندهد و نه کسي به خود جرأت مي داد که طلبش را از او مطالبه کند.

از مغازهء ما نيز مقداري جنس برد و هرگز صحبت از دادن پول به ميان نيامد.

روزي در شهر انتشار يافت که حکم انتقال او از قم به شهر ديگري صادر شده است، همه طلبکاران به کلّي مأيوس و نا اميد شدند.

من به برادرم گفتم: فلاني مال ما را خورد و رفت. گفت: چطور؟ گفتم: انتقالش آمده، ديگر او را نخواهيم ديد. گفت: نه، هرگز نمي تواند مال ما را بخورد، من همين الآن مي روم و از دستش شکايت مي کنم. گفتم: به کي؟! گفت: به حضرت معصومه - سلام اللّه عليها -

آنگاه به حرم مطهّر مشرّف شد و شکايت او را به آن حضرت عرض کرد و گفت: پيش از آن که از قم برود حساب ما را تسويه کند. تقاضاي برادرم پذيرفته شد و او پيش از آنکه ا ز قم برود به درِ مغازه آمد و حساب ما را تسويه کرد و رفت، ولي هرگز به مغازه هيچکدام از ديگرطلبکاران نرفت و طلب احدي را پرداخت نکرد. و اين مايه تعجّب همگان شد.(122)



/ 108