عيدي بي بي
حجّة الاسلام و المسلمين آقاي سبزواري، از مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمود مجتهدي نقل کردند که فرموده بود: هنگامي که به قم مشرّف بودم، روز عيد غدير بود، به حرم مطهّر حضرت معصومه - سلام اللّه عليها - مشرّف شدم، کنار ضريح نشستم و در حالي که دستم را به سوي ضريح دراز کرده بودم، عرض کردم: امروز عيد جدّ بزرگوارتان حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام است، به من عيدي مرحمت فرماييد.آمدم بيرون، از درب صحن مي خواستم خارج شوم، کسي آمد و يک انگشتر مزّين به آية الکرسي به من داد و رفت.
ايشان نيز اين انگشتري را به يکي از بستگان ما دادند و الآن در دست اوست.
يکي از دوستان مورد وثوق مي گفت:
چند ماه پيش، به مشهد مقدّس مشرّف شده بودم، از نظر اقتصادي وضعم خيلي خراب بود. چون به قم بازگشتم به حرم مطهّر حضرت معصومه - سلام اللّه عليها - مشرّف شدم و عرض کردم: " من 40 - 50 تومان از شما مي خواهم ".
تا از حرم بيرون آمدم شخصي ناشناس با من روبرو شد، کاغذي را به من داد و راه افتاد.
چند قدمي از من دور شد، کاغذ را گشودم، ديدم يک برگ چک پنجاه هزار توماني است. امضاي صاحب چک براي من روشن نبود. و لذا شماره حساب صاحب چک را يادداشت کردم و چک را وصول نمودم.
بعداً که خواستم به بانک مراجعه کنم و اسم صاحب حساب را بپرسم، تا بدانم عنايت حضرت معصومه - سلام اللّه عليها - توسّط چه کسي به من رسيده است، ديگر آن کاغذ را پيدا نکردم و هرگز آن شخص را نشناختم.