گله از دوستان
شادروان دكتر محمّد هادي اميني فرزند برومند علّامه اميني _ رضوان اللّه تعالي عليه _ كتابي در پيرامون حضرت معصومه عليها السّلام تأليف كرده، در مدخل كتاب انگيزه تأليف اين كتاب را مشروحاً آورده، كه فشرده آن را در اينجا مي آوريم:به سال 1391 هـ.. از عتبات عاليات به ايران برگشتم و در تهران رحل اقامت افكندم، در فاصله هاي كوتاه براي عتبه بوسي حرم مطهّر حضرت معصومه _ سلام اللّه عليها _ به قم مشرّف مي شدم.
مشكلاتي برايم پيش آمد به آن كريمه اهلبيت عرض كردم و نتيجه نگرفتم و ديگر به قم نرفتم.
چهار سال به اين منوال گذشت، تا روزي در يك مجلس فاتحه در حضرت عبدالعظيم، يكي از روحانيّون كه سابقه آشنايي نداشتيم به من گفت: شما اميني هستيد؟ گفتم: آري. فرمود: فلاني در قم بسيار مشتاق است كه شما را ببينند. گفتم: من خدمت ايشان نرسيده ام و نشاني منزل ايشان را ندارم.
فرمود: چرا، ايشان از افراد برجسته و مشهور به زهد و تقوي است، و اين آدرس منزل ايشان است.
چند روز به قم رفتم و به منزل آن شخص رفتم، چون سابقه آشنايي نبود، خودم را معرّفي كردم، با مهر و محبّت زايدالوصفي از من استقبال كرد، سپس گفت: " شما چرا عتبه بوسي حضرت معصومه _ سلام اللّه عليها _ را ادامه نداديد؟ چگونه دلت اجازه مي دهد كه اين مدّت به زيارت اين بي بي شرفياب نشوي؟ خيلي به خود ظلم كرده اي".مشكلاتم را بازگو كردم و گفتم: چون در اين مدّت عنايت نفرمودند من نيز ترك زيارت نمودم.
گفت: " نه، حضرت معصومه عليها السّلام نمي خواهد با شما قطع رابطه كند، خير و صلاح و سعادت و رستگاري شما در اين است كه به عتبه بوسي آن حضرت مشرّف شويد. شايد مصلحت دين و دنياي شما در اين بوده كه آن حوائج شما برآورده نشود، او كريمه اهلبيت است و هرگز شايسته نيست كه از فيوضات بيكران آن حضرت محروم بماني. برو به زيارت آن حضرت، و همواره در عتبه بوسي آن حضرت تلاش كن، و يك كتاب علمي و ادبي در شرح زندگاني حضرتش بنويس ".من بسيار در شگفت شدم كه اين شخص از كجا آگاه شد كه من اين مدّت از زيارت آن خاتون دو سرا محروم بوده ام.
و لذا قول دادم كه سخنانش را دقيقاً اجرا كنم، از خدمتش مرخص شدم، و به حرم مطهّر شرفياب شده، پيشاني ادب بر آستان ساييدم و از گذشته پوزش خواستم، آنگاه به تهران بازگشته و در مدّت كوتاهي به نگارش اين كتاب پرداختم.(144)
صاحب " انوار المشعشعين " نقل مي كند از مرحوم حاج سيّد صادق قمي متوفّاي 1338 هـ . ( جدّ آيت اللّه روحاني ) از شخصي به نام مشهدي علي نقي، كه سيّد مرتضي ( اخو الزّوجه آقا سيّد صادق ) را در عالم رؤيا مي بيند، به او مي فرمايد: چرا كمتر به زيارت حضرت معصومه عليها السّلام مشرّف مي شوي ؟!(145)
يكي از سادات برقعي براي مرحوم آيت اللّه سيد ابولقاسم روحاني نقل كرده بود كه من هر وقت حرم مشرّف مي شدم يك سنّار به كفشدار مي دادم اين كار به صورت مرسوم در آمد، ديگر نتوانستم ترك كنم و هر بار يك سنّار دادن بر من مشكل بود، و لذا چند روز به حرم مطهّر مشرّف نشدم.
شبي حضرت معصومه _ سلام اللّه عليها _ را خواب ديدم به من فرمود: " آيا براي اين كه فلان مقدار به كفشدار ندهي به حرم نمي آيي؟".