اخلاق سیاسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق سیاسی - نسخه متنی

ع‍ل‍ی‌ اص‍غ‍ر ال‍ه‍ام‍ی ‌ن‍ی‍ا؛ ت‍ه‍ی‍ه‌ک‍ن‍ن‍ده‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ [س‍پ‍اه‌ پ‍اس‍داران‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌]

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ خوديابى

مـى تـوان گـفـت : خوديابى واژه اى است كه عزّت نفس ، كرامت ، هدفدارى ، بى نيازى و اتّكاى بـه نـفـس
را بـا خـود دارد و ضـمـن ارزنـدگـى ، ارزشـهـاى افـزوده را نـيـز ثمر مى دهد و دومين اصل فرهنگى است
كه قرآن ، پس از خدايابى بر آن اصرار مى ورزد:

( وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللّهَ فَاَنْساهُمْ اَنْفُسَهُمْ اُولئِكَ هُمُ
الْفاسِقُونَ) (223)

مـثـل كـسـانـى نـبـاشـيـد كـه خـدا را فـرامـوش كردند و خدا نيز خودشان را از يادشان برد، آنان
تبهكارانند.

بـرابـر دانـسـتـن ( خـدافـرمـوشـى و خـود فراموشى ) با( فسق و تبهكارى ) ـ كه نهايت بى فـرهـنـگـى و
ضـدّ ارزشـى اسـت ـ نـشـان دهـنـده اصـالت و اهـمـيـّت دو اصـل ( خـدايـابـى ) و ( خـوديـابـى ) اسـت .

ايـن دو، ارتـبـاط مستقيم با يكديگر دارند؛ هر كس ( خـدايـاب ) شـود، خـود را نـيـز مـى يـابـد و هر
كه خود را بشناسد و جايگاه فردى و اجتماعى خويش را در ميان پديده ها باز يابد، بطور طبيعى ، خدا را
نيز شناخته و مى يابد و مس وجودش با كيمياى توحيد، زر مى شود:




  • من غلام آنكه نفروشد وجود
    من غلام آن مسِ همّت پرست
    كو به غير كيميا نارد شكست (224)



  • جز به آن سلطان با افضال و جود
    كو به غير كيميا نارد شكست (224)
    كو به غير كيميا نارد شكست (224)



امـا اگـر مـلّتـى ، هـويـت و شـخـصيت خود را از دست بدهد، هستى خود را به آتش كشيده است و اين
پـديـده شـوم آرزوى بـزرگ جـهـانـخـواران بـيـن المـللى اسـت . امـام راحـل (ره ) بـا آگـاهـى كامل
از فرهنگ ناب محمدى (ص ) و دسيسه هاى مستكبران ، در اين باره مى فرمايد:

اسـاس هـمـه شكستها و پيروزيها از خود آدم شروع مى شود؛ انسان اساس پيروزى است و اساس شكست است ،
باور انسان اساس تمام امور است ، غربيان و در سابق انگلستان و بعد از او امريكا و ساير كشورهاى
قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات دامنه دار خودشان به ممالك ضعيف بـاور بياورند كه ناتوانند،
باور بياورند كه اينها نمى توانند هيچ كارى انجام بدهند، اينها بايد در صنعت ، در نظام ، در اداره
كشورها، دستشان به طرف قدرتهاى بزرگ از شرق و غرب دراز باشد.(225)

/ 88