48 - از برادرش دفاع كرد - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همان سال از مكه بسوى كوفه حركت نمود، روز دوم محرم سال 61 وارد سرزمين كربلا شد، روز دهم محرم با
جوانان اهل بيت و يارانش به شهادت رسيدند.

نعمان بن بشير انصارى هشت سال و هفت ماه پيش از وفات رسول خدا در مدينه بدنيا آمد معاويه او را عامل
خود در حمص سپس در كوفه قرار داد، پس از معاويه يزيد نيز او را والى كوفه نمود، اصولا نعمان از
هواخواهان معاويه و يزيد بود، پس از مرگ يزيد مردم شام را به بيعت عبدالله بن زبير دعوت كرد، در ذى
الحجه سال 64 مردم او را كشتند.

48 - از برادرش دفاع كرد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عقيل بن ابيطالب رضى الله عنه بر معاويه وارد شد، معاويه او را احترام زياد كرد و حوائجش را برآورد،
و قرضهايش را اذا نمود، در يكى از روزها معاويه گفت : بخدا قسم على حرمت تو را حفظ نكرد، قرابت ترا قطع
نمود و با تو صله رحم نكرد.

عقيل گفت : على به من احسان بزرگ نمود و قرابت مرا رعايت و رحم مرا وصل كرد، على بخدا حسن ظن داشت ولى
شما بخدا بدگمان هستيد، او امانت خود را حفظ و رعيت خود را اصلاح كرد، در حالى كه شما به امانت خود
خيانت و رعيت خود را تباه نموده و ستم پيشه كرديد، از بدگوئى على زبان خود را نگهدار.

مدرك

العقد الفريد ج 4 ص 4.

عقيل دومين پسر ابوطالب ، برادر بزرگ على عليه السلام ، شخص حاضر جواب ، عالم بانساب قريش و ايام عرب
بود، قريش او را باكراه در بدر حاضر نمودند، در سال هشتم به مدينه هجرت نمود، رسول خدا باو فرمود: تو
را به دو جهت دوست ميدارم : يكى بخاطر خويشاوندى تو، و ديگرى بخاطر اينكه عمويم ترا دوست ميداشت ، وى
در زمان خلافت معاويه اختلاف است كه در زمان على عليه السلام بود يا بعد از شهادت آن حضرت ؟ عده اى
قائلند كه پس از شهادت آن حضرت بوده است .

49 - حقش را موقع مرگ ميداد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عثمان به عيادت عبدالله بن مسعود رفت ، از او پرسيد: از چه ناراحتى و شكايت دارى ؟ گفت : از گناهانم ،
پرسيد: دلت چه ميخواهد؟ گفت : رحمت پروردگارم را، گفت : بگويم برايت طبيب بياورند؟ گفت : طبيب بيمارم
كرده است عثمان گفت : دستور دهم عطايت را از بيت المال بپردازند - دو سال بودكه عثمان عطايش را قطع
كرده بود - عبدالله گفت : من ديگر به آن احتياج ندارم ، موقعى كه احتياج داشتم ندادى ، حالا كه احتياج
ميدهى ؟!
عثمان گفت : پس از مرگت براى دخترانت مى باشد، ابن مسعود گفت : مرا از فقر دخترانم مى ترسانى ؟ من
بدخترانم سفارش كرده ام كه هر شب سوره واقعه را بخوانند، چون از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: هر كس هر
شب سوره واقعه را بخواند هرگز فقر باو نميرسد.

مدرك

1 - الغدير ج )) ص 5 و اسد الغابه ج 3 ص 259.

عبدالله بن مسعود صحابى جليل القدر و قديم الاسلام بود، وى اولين كسى است از صحابه كه درمكه علنى
قران خواند، به حبشه ، سپس به مدينه مهاحرت نمود، در تمامى غزوات نبوى شركت داشت ، در جنگ بدر ابوجهل
بدست او كشته شد، پس از رحلت رسول اكرم نيز در جنگهاى بزرگ شركت نمود، عمر بن خطاب در خلافت خود او را
بعنوان معلم به كوفه فرستاد، در خلافت عثمان از او نامهربانيها و ستمهاى بسار ديد، در سال 32 هجرى از
دنيا رفت ، زبير را وصى خود قرار داد، عمار ياسر و بقولى زبير بر او نماز خواند.

50 - انوشيروان و مزدك

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مزدك در زمان قبادبن فيروز ظهور كرد، كتاب (( اوستا )) را تفسير و تاءويل نمود، در بعض چيزها با زردشت
موافقت و در بعض چيزها مخالفت كرد، در احكام آن چيزهائى افزود و چيزهائى كم كرد، در اموال و املاك و

/ 80