143 - معاويه در قصر خضراء - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بسم الله الرحمن الرحيم ، حسن بن على بن ابيطالب صلح كرد با معاويه بن ابى سفيان بشرط اينكه :

1 - او عمل كند در ميان مردم به كتاب خدا و سنت رسول اكرم و سيره خلفاء راشدين .

2 - معاويه بعد از خود احدى را بر اين امر (خلافت ) تعيين نكند.

3 - مردم در هر جاى عالم باشند از شام و عراق و حجاز و يمن از شر او ايمن باشند.

4 - اصحاب على عليه السلام و شيعيان او از تعرض و تعدى معاويه بر جانها و مالها و فرزندان خود ايمن
باشند.

5 - بر حسن بن على و برادرش حسين و ساير اهل بيت و خاندان رسول اكرم مكرى نينديشد، و در آشكار و نهان
ضررى نرساند، و احدى از ايشان را در افقى از آفاق زمين نترساند.

6 - و سب اميرالمومنين نكند، و در قنوت نماز ناسزا به آن حضرت و شيعيان او نگويند.

مدرك

منتهى الامال ج 1 ص 167

(( از اينجا معلوم ميشود كه آنچه ابن اثير در الكامل درباره متن صلحنامه نقل كرده و در بالا ثبت شد
ناقص بلكه تحريف يافته بوده كه هدف حضرت را منحصر نموده در چند فقره مالى - ع ))

143 - معاويه در قصر خضراء

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

چون به معاويه خبر رسيد كه امام حسن صلح را پذيرفته است ، معاويه در قصر خضراء تكبير گفت ، مردم قصر
به تبعيت از او تكبير گفتند، مردم مسجد با شنيدن صداى ايشان تكبير گفتند، فاخته دختر قرظه همسر
معاويه از قصر خود خارج شده و نزد معاويه رفت و گفت : خدا شادت كند يا اميرالمؤمنين چه خبر شده است ؟

گفت : قاصد برايم مژده آورده كه حسن بن على صلح را پذيرفت و تسيلم شد، بياد فرمايش رسول خدا افتادم كه
فرمود: (( اين پسرم آقاى جوانان بهشت است و بزودى خدا بوسيله او ميان دو گروه بزرگى از مؤمنان را صلح و
صفا ميبخشد )) الحمدالله كه گروه مرا هم از مؤمنان قرار داد.

مدرك

مروج الذهب ج 2 ص 430 در آنجا متن خبر را اينطور نقل كرده است : (( ان ابنى هذا سيد اهل الجنه و سيطح الله
به بين فئتين عظيمتين من المومنين ))
(( بعضى از علماء ميگويند: اين حديث از رسول خدا نيست معاويه آنرا جعل كرده براى آنكه خود و طرفدارانش
از ننگ و داغ حديث (( فئه باغيه )) كه آنها را مفتضح كرده بود برهاند و خود شانرا جزو مؤمنان قلمداد
كند )) .

(( حقير گويد: اصل حديث در اكثر كتب نقل شده است ولى در بعضى نقلها كلمه (( من المومنين )) ندارد، بنظر
ميرسد كه معاويه اين كلمه را كه هدف او را تامين ميكند اضافه كرده است ، كلام معاويه (( الحمدالله
گروه مرا از مؤمنين قرار داد )) دليل تصرف معاويه است در فرمايش رسول خدا - ع ))

144 - امام به آنها توضيح داد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

چون امام حسن عليه السلام با معاويه صلح كرد مردم وارد خدمتش شدند، بعضى از مردم امام را بخاطر صلح
سرزنش كردند، فرمود: نميدانيد من چه كارى براى شما انجام داده ام ، بخدا سوگند آنچه من انجام داده ام
براى شيعيانم از آنچه بر آن ميتابد و غروب ميكند بهتر است .

مگر نميداند كه من امام شما هستم و اطاعت من بر شما واجب است ، و من سيد جوانان اهل بهشتم با تصريح
رسول خدا؟ گفتند: بلى ميدانيم
مگر نميدانيد كه چون خضر كشتى را سوراخ كرد، و ديوار را مرمت نمود، و پسر را كشت مورد خشم و اعتراض
موسى بن عمران قرار گرفت ؟ چون حكمت اين كارها را نميدانست ، در صورتيكه اين كارها نزد خدا داراى
حكمت و درست بودند.

مگر نميدانيد كه هيچ يكى از ما نيست مگر اينكه درگردن او بيعتى
باشد از طاغيه زمان خود مگر قائمى كه روح الله عيسى بن مريم پشت سر او نماز ميخواند، خدا تولد او را

/ 80