11 - كتاب را ميزد - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

10 - خطبه نماز را تغيير دادند
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابو سعيد خدرى نقل ميكند كه مروان بن حكم امير مدينه بود، براى اقامه نماز عيد با او به صحرا رفتم ،
وقتى به مصلى رسيديم ديدم (( كثير بن صلت )) منبرى درست كرده و مروان ميخواهد پيش از نماز عيد خطبه
بخواند - در صورتى كه خطبه نماز عيد بعد از نماز است - لباسش را گرفته پائين كشيدم ولى او لباسش را از
دستم كشيد و به منبر رفت و خطبه خواند.
گفتم : بخدا سوگند كه سنت رسول خدا را تغيير داده ايد، گفت : اى ابو سعيد آنچه تو ميدانى از بين رفت ،
گفتم : آنچه من ميدانم بهتر است ازآنچه نميدانم ، مروان گفت نن چون مردم بعد از نماز براى شنيدن سخنان
ما نمى نشينند لذا خطبه ها را جلوانداخته ايم .

مدرك

كتاب الغدير ج 8 ص 263 علامه مجاهد شيخ عبدالحسين امينى متولد سال 1320 قمرى در تبريز، متوفاى روز جمعه 28
ربيع الاخر سال 1390 قمرى مطابق 12 تير ماه سال 1349 شمسى مدفون در كتابخانه مكتبه الامام اميرالمومنين
در نجف اشرف .
(( علت ننشستن مردم و گوش ندادن به خطبه ها اين بود كه بنى اميه و كارگزاران آنها به ساحت مقدس على
عليه السلام جسارت نموده و ناسزا گفته و لعن ميكردند، و مردم هم حاضر به شنيدن ان نبودند - ع ))
ابو سعيد خدرى از فضلاء صحابه پيغمبر بود، اخبار بسيار از پيامبر نقل نموده ، در دوازده غزوه از
جنگهاى رسول اكرم شركت نمود، در جنگهاى خلفاء مخصوصا در جنگهاى دوران خلافت على عليه السلام حاضر
بود، در سال 63 يا 64 يا 65 در مدينه از دنيا رفت .
مروان بن حكم بن ابى العاص پسر عموى عثمان ، در زمان رسول اكرم متولد شد ولى آن حضرت را نديد چون پدرش
را حضرت به طائف تبعيد نمود، در آنجا بودند تا عثمان بخلافت رسيد و آنها را به مدينه آورده مروان را
كاتب و مشاور خود قرار داد.
مروان در زمان معاويه مدتى از طرف او عامل مدينه بود سپس عزل نمود، پس از مرگ يزيد بن معاويه به خلافت
رسيد و با مادر خالد بن يزيد ازدواج نمود، بالاخره بسال 65 مادر خالد با كنيزانش او را كشتند، رسول
خدا درباره پدر مروان فرمودن عليه و على من يخرج من صلبه لعنة الله الا المومن منهم و قليل ما هم : بر
او و بر كسانى كه از صلب او خارج ميشوند لعنت خدا باد، بجز اشخاص مؤمن ايشان كه كم هستند.

11 - كتاب را ميزد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مردى از مسلمانان نزد عمر بن خطاب آمد و گفت : چون مدائن را فتح كرديم كتابى بدست آمد كه در آن دانشهاى
ايرانيان هست ، عصر كتاب را گرفت و تازيانه برداشت ، كتاب را با تازيانه ميزد و آيه : (( نحن نقص ‍
عليك احسن القصص )) را ميخواند و ميگفت : آيا داستانى بهتر و زيباتر از كتاب خدا هست ؟ اشخاص پيش از
شما بدان جهت هلاك شدند كه به كتابهاى دانشمندان و كشيشان توجه نموده و از تورات و انجيل غفلت نمودند
تا آنكه علوم كتابهاى آسمانى فراموش شده و ازبين رفت .
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 12 ص 102

عمر بن خطاب عدوى از معاريف قريش و از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمين بود، بعد از چهل مرد و يازده زن
مسلمان شد، موقع هجرت همراه مسلمانان هجرت كرد، در تمام غزوات رسول اكرم شركت كرد ولى مباشد قتال
نميشد، در سال سيزده پس از وفات ابوبكر با تعيين و نصب او بخلافت رسيد، در زمان خلافت او فتوحات زياد
نصيب مسلمانان شد، بالاخره بسال 23 هجرى بدست ابولولو فيروز غلام مغيرة بن شعبه كشته شد.

12 - جواهرات كسرى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

موقعى كه تاج و شمشير و كمر بند جواهر نشان كسرى را نزد عمر بردند قيمت آنرا زياد ديد با تعجب گفت :
مردمى كه اين قدر چيزهاى نفيس را به بيت المال فرستاده اند و خيانت نكرده اند اشخاص امين و درستكار
هستند، على عليه السلام كه حاضر بود فرمود: چون تو عفت كرده اى و خيانت نميكنى ايشان هم ميورزند، اگر

/ 80