51 - حديث سازان - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غلامان و كنيزان و حتى زنان همه را مساوى و شريك دانست ، زن يكى را گرفته بديگرى داد، كارش رونق گرفت
و اتباعش زياد شدند، قباد هم از او بيعت كرد.

روزى به قباد گفت : امروز نوبت من است ، بايد زن خوند يعنى مادر انوشيروان را در اختيار من بگذارى ،
قباد هم مى پذيرفت كه انوشيروان بپاى مزدك افتاد و كفش او را از پايش در اورده پايش را بوسيد، و گفت :

در تمام اموال و املاك سلطنتى تصرف كن ولى معترض مادرم مباش ، پس از التماس ‍ بسيار مزدك قبول كرد.

چون انوشيروان به سلطنت رسيد براى مردم اذن عمومى داد، مزدك هم وارد مجلس شد، پس از او (( منذرين ماء
السماء )) - كه قبلا در حيره والى و نماينده حكومت ايران بود و قباد اول او را عزل كرده بود - وارد شد
انوشيروان گفت : من دو آرزو داشتم كه اميدوارم خدا هر دو را برآورده باشد.

مزدك گفت : شاهان آن دو آرزو چيست ؟ گفت : يكى اينكه اين مرد بزرگوار (منذر) را به كارش بگمارم دوم
اينكه اين بى دينها را بكشم ، مزدك گفت : مگر ميتوانى همه مردم را بكشى ؟! انوشيروان كه تا اينجا خود
را به غفلت و بى توجهى زده بود حالت جدى بخود گرفت و گفت :

زنازاده تو هم اينجا هستى ؟! بخدا سوگند از روزى كه پايت را بوسيده ام هنوز بوى گند جورابت از دماغم
نرفته است ، سپس دستور داد مزدك را كشته و به دار زدند، و در يك نيم روز يكصد هزار نفر از مزدكيها را
كشته و اموال آنها را بين مردم مستمند و بى چيز قسمت كرد.

مدرك

الكامل ابن اثير ج 1 ص 242 - 255.

51 - حديث سازان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

معاويه جمعى از صحابه و تابيعن را اجير كرد در بدگوئى و عيب گيرى از على عليه السلام اخبار و احاديث
جعل كنند و براى اينكار مزد قابل توجهى معين كرد، ايشان هم رواياتى كه باب طبع و مورد پسند معاويه
بود وضع كردند كه ابوهريره ، عمر و عاص ، مغيرة بن شعبه و عروة بن زبير از آن اشخاص بودند.

از جمله رواياتى كه ابوهريره جعل كرد و در واقع بى اساس ميباشد اين داستان است : على عليه السلام در
حيات رسول اكرم از دختر ابوجهل خواستگارى كرد، چون پيغمبر از جريان اطلاع يافت ناراحت و خشمگين شد،
به منبر رفت در خطبه فرمود: بخدا قسم دختر دشمن خدا با دختر ولى خدا در يك خانه جمع نميشوند، فاطمه
پاره تن من است ، مرا ناراحت ميكند آنچه او را ناراحت ميكند، اگر على ميخواهد با دختر ابوجهل ازدواج
كند بايد از دختر من جدا شود، آن وقت هر چه دلش ميخواهد بكند.

مدرك

شرح نهج البلاغه ج 4 ص 64.

52 - يك حديث بى اساس :

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

خبرى كه در صحيح بخارى و صحيح مسلم درباره ابوبكر نقل نموده اند صحيح نيست خبر اين است : رسول اكرم در
مرض موتش به عايشه فرمود: پدرت را بگو بيايد تا براى او نوشته اى بنويسم چون مى ترسم پس از من گوينده
اى بگويد، و يا آرزو كننده اى آرزو كند، خدا و مومنان غير از ابوبكر كسى را قبول ندارند.

مدرك

شرح نهج البلاغه ج 6 ص 13.

صحيح بخارى تاءليف محمدبن اسماعيل بخارى عالم معروف اهل سنت ، بسال 194 هجرى در بخارى متولد شد، در
سال 210 هجرى براى طلب حديث دست به مسافرت طولانى زده به خراسان ، عراق ، مصر و شام سفر كرد، از صد هزار
شيخ استفاده برد، كتابهائى تاءليف نمود كه مشهورترين آنها (( جامع صحيح )) است كه نزد اهل سنت از
معتبرترين كتب حديث است ، بخارى بسال 256 هجرى از دنيا رفت .

صحيح مسلم تاءليف مسلم بن حجاج نيشابورى يكى از حافظان و از علماء اهل سنت است ، بسال 204 هجرى در
نيشابور چشم به جهان گشود براى كسب حديث به حجاز، مصر شام و عراق سفر نموده ، بسال 261 هجرى در نيشابور
از دنيا رفت ، كتاب او نزد اهل سنت در مرتبه دوم واقع است .

/ 80