163 - من براى دين نمى جنگيدم - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سفر برگرد، حضرت قبول نكرد، عبدالله او را در آغوش كشيد گفت : ترا بخدا ميسپارم و ميدانم كه كشته
ميشوى .

مدرك

عيون الاخبار ج 1 ص 211

(( عبدالله هدف امام را درك نكرده و چنين پنداشته كه هدف امام بدست آوردن سلطنت و حكومت است لذا گفته :

كسى از خاندان شما به حكومت نميرسد، كما اينكه اكثر مردم هدف آن بزرگوار را درك نميكردند و او را
موعظه ميكردند - ع ))

163 - من براى دين نمى جنگيدم

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پس از صلح امام حسن عليه السلام معاويه وارد كوفه شد و به منبر رفت و خطبه خواند و گفت : اى اهل كوفه مى
پنداريد كه من بخاطر نماز و زكات و حج با شما ميجنگيدم ؟ نه ، من ميدانم كه شما نماز ميخوانيد و زكات
ميدهيد و به حج ميرويد، من بدان جهت مى جنگيدم كه بشما امير كه شوم كه خدا نيز آنرا بمن عطا نمود و
لواينكه شما كراهت داريد. و بدانيد كه هر مالى و خونى كه در اين فتنه از بين رفته هدر شده است و تعقيب
نخواهد شد، و هر شرطى كه با حسن بن على كرده بودم زير پا نهاده و عمل نخواهم كرد، و مردم را به غير از
سه چيز، چيز ديگر اصلاح نميكند.

خارج نمودن و دادن عطاى مردم در موقعش ، و آماده نمودن و حركت دادن لشكر در وقتش ، و هجوم بر دشمن در
خانه اش ، چون اگر بدشمن هجوم نكنى او بتو هجوم خواهد كرد.

مدرك

شرح نهج البلاغه ج 16 ص 15

164 - پيشنهاد جنگ كرد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مسيب بن نجبه به امام حسن عليه السلام گفت : بى اندازه از تو در شگفتم ، با معاويه بيعت كردى در صورتى
كه چهل هزار نفر در خدمت تو آماده جنگ بودند، لااقل براى خودت پيمان علنى نگرفتى ، چيزهائى در نهان
به تو قول داد، ديدى كه به آنها عمل نكرد، من صلاح را در اين مى بينم كه برگشته و آماده جنگ شوى چون او
پيمان خود را شكسته است .

حضرت فرمود: اى مسيب اگر من اين كار را بخاطر دنيا انجام ميدادم معاويه در جنگ از من با استقامت تر و
ثابت قدم تر نبود، ولى مصلحت شما را ميخواستم و هدفم اين بود كه شما از همديگر دست بر داشته و بقضا و
قدر الهى راضى شويد تا اشخاص نيك راحت شوند و از دست اشخاص بدكار خلاصى حاصل شود.

مدرك

شرح نهج البلاغه ج 16 ص 15
مسيب بن نجبه : اهل بصره و از شيعيان على عليه السلام و جزو دعوت نامه نويسندگان به امام حسين بود كه
بياريش نرسيدند، سپس جزو توابين شده همراه سليمان بن صرد براى خونخواهى امام خروج نموده در محلى به
نام (( عين الورده )) شهيد شدند.

165 - رسول خدا لعنتش كرد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

على بن اقمر گويد: پيش عبدالله بن عمر رفته و گفتم : اى صاحب رسول خدا ما را از آنچه ديده اى خبر ده ،
عبدالله گفت : معاويه بمن پيغام فرستاده كه اگر نقل حديث كنى گردنت را ميزنم ولى بخدا سوگند كه پيغام
او مانع من نخواهد شد از اينكه آنچه را كه از رسول خدا درباره او شنيده ام به شما نگويم .

با چشم خود ديدم كه رسول خدا فرستاد و او را خواند كه نامه اى بنويسد - چون در خدمت حضرت در حوائج
روزمره نويسندگى ميكرد - فرستاده پيغمبر برگشت و عرضه داشت كه او غذا ميخورد، حضرت فرمود: (( لا اشبع
الله بطنه )) : خدا شكم او را سير نكند )) آيا خيال ميكنيد كه او ديگر سير ميشود؟

روزى ابوسفيان سواره از راهى ميامد و معاويه و برادرش يكى افسار مركب او را ميكشيد و ديگرى از عقب

/ 80