185 - نمونه اى از فجايع عثمان - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يك لباس رسيد، روز بعد عمر به منبر رفت در حالى كه دو لباس در برداشت خواست كه موعظه كند كسى به موعظه
اش گوش نداد، عمر گفت : اى مردم چرا گوش نميدهيد؟ سليمان گفت : گوش نخواهيم داد چون تو تقسيم كرده به
هر يكى از ما يك لباس ‍ دادى ولى خودت دو لباس پوشيده اى .

عمر گفت : در قضاوت عجله نكن بعد فرزندش عبدالله را صدا كرد و گفت : ترا بخدا سوگند اين لباسى كه به كمر
بسته ام مال كيست ؟ گفت : سهم من بود كه به تو دادم ، سليمان گفت حالا صحبت كن كه گوش مى دهيم .

مدرك

عيون الاخبار ج 1 ص 55




185 - نمونه اى از فجايع عثمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مسلمانها، افريقيه (تونس فعلى ) را فتح كردند خمس غنائم آنرا كه مخصوص ذى القربى بود، عثمان به مروان
بن حكم بخشيد، عبدالله بن خالد بن اسيد از او درخواست صله نموده ، چهار صد هزار درهم به او بخشيد.

رسول اكرم محل بازارى را كه معروف به (( مهروز )) بود به مسلمانها بخشيده بود، عثمان آنرا به حارث بن
حكم برادر مروان بخشيد، فدك را به مروان داد در صورتيكه فاطمه زهرا عليهماالسلام گاهى آنرا بعنوان
ارث و گاهى بعنوان نحله و عطيه مطالبه كرد به او ندادند.

تمام مراتع مدينه را از احشام و مواشى مسلمين قورق كرد بجز از مواشى بنى اميه ، و به ابوسفيان دويست
هزار از بيت المال داد در همانروزيكه به مروان صدهزار از بيت المال داد.

ابوموسى اموال زيادى از عراق آورد، عثمان همه آنها را در ميان بنى اميه تقسيم كرد، دخترش عايشه را به
همسرى حارث بن حكم در آورد، به اين داماد صدهزار درهم از بيت المال داد.

مدرك

شرح نهج البلاغه ج 1 ص 199

186 - چرا خليفه را يارى نكردى ؟

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابوطفيل عامر بن واثله شخصى فاضل و عاقل و شيعه على عليه السلام بود، روزى بر معاويه وارد شد، معاويه
پرسيد: ناراحتى تو در فراق دوست و مولايت ابوالحسن در چه حد است ؟ گفت : مانند ناراحتى مادر موسى در
فراق موسى و از تقصير خود از خدا عذر مى خواهم
معاويه گفت : تو نيز از محاصره كنندگان عثمان بودى ؟ گفت : در آنجا بودم ولى نه براى محاصره ، گفت : پس
چرا او را يارى نكردى ؟ ابوطفيل گفت : تو چرا يارى نكردى در صورتيكه سپاه شام با تو بود، و از تو اطاعت
مى كردند؟ گفت : مگر نمى بينى كه به خونخواهى او برخاسته ام مگر اين يارى او نيست ؟ ابوطفيل گفت : مى
بينم ولى كار تو مطابق مضمون شعر برادر جعفى است كه ميگويد:




  • لا الفينك بعد الموت تندبنى
    و فى حياتى ما زود تنى زادا



  • و فى حياتى ما زود تنى زادا
    و فى حياتى ما زود تنى زادا



يعنى : نيابم ترا كه پس از مرگ برايم گريه كنى در صورتيكه در حال حياتم برايم توشه اى ندادى .

مدرك

الاسيعاب ج 4 ص 697

ابوطفيل عامر بن واثله ، در سال جنگ احد زاده شد، هشت سال از زمان رسول اكرم را درك نمود، پس از بلوغ
اقامت در كوفه را اختيار نمود، وى از ياران على عليه السلام بود، در همه جنگهاى آن حضرت شركت نمود،

/ 80