62 - فرزندان يزدجرد - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بلال بن رباح مادرش حمامه از بزرگان صحابه و از سابقين در اسلام و از كسانى است كه در راه دين صدمات
بسيار متحمل گرديد، وى در مكه متولد شد، پس از آنكه مسلمان شد از اربابان خود اذيتهاى زياد ديد، پس
از هجرت به مدينه مؤ ذن رسول خدا شد، در بدر واحد و ساير جنگها شركت نمود، پس از رسول خدا ملازم
خاندان او شد و براى كسى اذان نگفت ، حوادثى پيش آمد كه بلال نتوانست در مدينه بماند لذا بقصد جهاد
بشام رفت تا در سال 18 هجرى و بقولى سال بيستم هجرى از دنيا رفت و در باب الصغير دمشق مدفون شد.

62 - فرزندان يزدجرد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يزدجرد آخرين پادشاه ايران در مرو با زنى همبستر شد، از او پسرى بدنيا آمد كه او را (( مخدج )) نام
نهادند مخدج پس از بلوغ در خراسان ازدواج كرد و اولادى از او بدنيا آمد، قتيبة بن مسلم موقع فتح صغد و
ساير شهرها دو دختر مخدج را اسير كرده پيش حجاج بن يوسف فرستاد، او هم پيش ‍ وليد بن عبدالملك
فرستاد، وليد با يكى از دخترها ازدواج كرد كه از او يزيد بن وليد مشهور به (( ناقص )) بدنيا آمد.

مدرك

الكامل ج 3 ص 59.

63 - خدا سرپرست ماست

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابن عباس و عكرمه نقل ميكنند كه در جنگ احد چون مسلمانها شكست خوردند و رسول اكرم به كوه بالا رفت ،
ابوسفيان آمد و در نزديكى مسلمانها ايستاد و صدا زد: يامحمد روزى بنفع شما و روزى بنفع ما، حضرت
فرمود: در جواب بگوئيد: (( لا سواء قتلانا فى الجنة و قتلاكم فى النار )) : يعنى برابر نيستيم چون
كشتگان ما در بهشتند و كشته هاى شما در آتشند.

ابوسفيان گفت : (( نحن لنا العزى و لا عزى لكم )) : ما بت عزى داريم ولى شما نداريد، جضرت فرمود: در
جوابش بگوئيد: (( الله مولانا و لا مولى لكم )) : خدا سرپرست ماست و شما سرپرست نداريد، ابوسفيان گفت :

(( اعل هبل )) : بلند باد هبل ، حضرت فرمود: بگوئيد: (( الله اعلى و اجل )).

مدرك

سفينة البحار ج 1 ص 633.

64 - رسول خدا در مرگ ابوطالب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پس از وفات جناب ابوطالب رسول اكرم نعش او حاضر شد چند بار دست بر پيشانى او كشيد و فرمود: (( يا عم
ربيت صغيرا و كفلم يتيما و نصرت كبيرا، فجزاك الله عنى خيرا )) : اى عمو در كوچكى مواظبت كردى و در
يتيمى سرپرستى نمودى و در بزرگى ياريم كردى خدا تو را جانب من خير دهد.

مدرك

تاريخ يعقوبى چاپ دار صادر بيروت تاءليف احمد بن يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح عباسى معروف به يعقوبى
، از مورخين جغرافيين بغداد بود.

ابوطالب عموى ابوينى و حامل و كفيل رسول اكرم ، بنابر مشهور نام اصلى او (( عبد مناف )) از دلاوران ،
رؤ سا، خطبا و عقلا ء قريش بود مانند ساير قريش به تجارت اشتغال داشت ، مادرش فاطمه دختر عمروبن عائذ
مخزومى است ، در نيمه شوال سال دهم بعثت از دنيا رفت .

ابو رافع از على عليه السلام نقل ميكند كه چون مرگ ابوطالب برسول خدا خبر دادم گريه كرد و فرمود: برو
غسل بده و كفن و دفن كن خدا او را بيخشايد و رحمت كند، من رفتم و كارها را انجام دادم و رسول خدا
روزهائى براى ابوطالب استغفار ميكرد و از خانه اش بيرون نميامد تا جبرئيل اين آيه را آورد: (( ما كان
للنبى و الذين امنوا ان يستغفروا ببمشركين ))

مدرك

طبقات كبرى ج 1 ص 123.

بعقيده شيعه جناب ابوطالب مؤمن از دنيا رفته است و روايت بالا هم بان دلالت دارد، چون پيغمبر دستور

/ 80