86 - فضايح يزيد - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه های اسلامی و تکه های تاریخی - نسخه متنی

گردآورنده: عمران علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مدرك

تاريخ الخلفاء سيوطى ص 208

(( در كتاب شريف (( الذريعه ج 3 ص 14 )) مى نويسد: اين شعر از كعب بن زهير متوفاى سال 26 هجرى است كه در مدح
امام حسين عليه السلام سروده است ))
(( شايد شعر از او باشد و جن آنرا ياد گرفته و در مدح و رثاء امام مظلوم سروده اند، نه اينكه شعر را جن
ساخته باشد - ع )) .

86 - فضايح يزيد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

نوفل بن فرات نقل ميكند كه نزد عمر بن عبدالعزيز بودم كه شخصى از يزيد بن معاويه ياد كرد و از او با
عنوان و لقب امير المومنين نام برد!! عمر بن عبدالعزيز گفت : به او امير المومنين ميگوئى ؟! دستور داد
به آن شخص ‍ بيست تازيانه زدند.

واقدى نقل ميكند كه عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه ميگفت :

بخدا قسم ما بر يزيد خروج نكرديم مگر بدان جهت كه ترسيديم از آسمان سنگباران شويم ، چون يزيد مردى
است كه با كنيزان ام ولد پدرش و دختران و خواهران او زنا ميكند و شراب ميخورد و نماز نميخواند.

مدرك

تاريخ الخلفاء سيوطى ص 209.

عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه ، مادرش جميله است ، نطفه اش در شب جنگ احد بسته شد، موقع رحلت رسول
اكرم هفت سال داشت ، مرد زاهد و عابد بود، براى خود رختخواب نداشت ، شبها نماز ميخواند هر وقت خسته
ميشد خود را بزمين انداخته و سر بر بازوى خود گذاشته ميخوابيد، در سال 63 هجرى كه سپاهيان يزيد براى
غارت و قتل عام هجوم آوردند عبدالله شجاعانه جنگيد تا شهيد شد.

عبدالله بن عمر ميگفت : به كسى بيعت كنيم كه با ميمونها و سگها بازى ميكند و شراب ميخورد، و علنى فسق و
فجور مرتكب ميشود؟!
پس در اين صورت جواب خدا را چه ميدهيم .

مدرك

تاريخ يعقوبى ج 2 ص 228.

87 - دين بدون نماز بى فايده است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

چون رسول خدا از غزوه تبوك مراجعت نمود نمايندگان طائف از قبيله ثقيف خدمت رسول خدا شرفياب شده و
اظهار مسلمانى كردند ولى درخواست نمودند كه (( معبد لات )) را خراب نكند و اجازه دهد كه سه سال او را
عبادت شود كه حضرت نپذيرفت تا اينكه به يك ماه قانع شدند باز پذيرفته نشد، درخواست دوم آنها اين بود
كه ايشان را از نماز معاف بدارد، حضرت فرمود: (( لا خير فى دين لا صلاة فيه )) : دينى كه نماز ندارد
فايده ندارد.

چون كاملا اسلام را پذيرفتند حضرت همراه ايشان مغيرة بن شعبه و ابو سفيان بن حرب را فرستاد تا معبد
لات را ويران كنند، چون شروع به تخريب كردند زنان ثقيف با روهاى باز و گريه كنان از خانه ها بيرون
ريختند.

مدرك

المختصر فى تاريخ البشر ج 1 ص 149.

(( اعراب با آن زندگى فلاكت بار بقدرى متكبر و مغرور بودند كه حاضر به ركوع و سجود نبودند لذا از
اسلام خود دارى ميكردند كه در اين باره داستانهائى نقل شده ، حتى شيادانى كه بعد از رسول خدا ادعاى
پيغمبرى ميكردند اولين چيزى كه براى جلب مريد انجام ميدادند ركوع و سجود و گاهى اصل نماز را
برميداشتند و ساقط ميكردند، چنانكه در حالات مسيلمه كذاب و طلحيه نقل شده است - ع )) .



/ 80