آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی - نسخه متنی

رضا برنجکار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

10 - معتزله


اعتزال به معناى «كناره گيرى» است. در فرهنگ اسلام، دو گروه به اين نام خوانده شده اند. بنابر آنچه نوبختى آورده است، نام معتزله نخستين بار بر يك گروه سياسى اطلاق شد. بر طبق اين گزارش، پس از آنكه امام على عليه السلام به خلاف رسيد، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه انصارى، اسمامة بن زيد و سعد بن ابى و قاص از امام كناره گيرى كرده، از ستيز با او و نيز از همراهى و حمايت وى در جنگها خوددارى كردند. اين دسته را معتزله خواندند و دليل اين نامگذارى، كناره گيرى آنان از امام و امت اسلامى بود.(140) برخى معتزله سياسى را كناره گيران از امام حسن عليه السلام و معاويه دانسته اند.(141) گروه ديگرى كه به معتزله معروف شدند، دسته اى از متكلمان به پيشوايى واصل بن عطا (80 - 131 هـ ق) بودند. اين گروه همان معزله معروف هستند و سخن ما در اينجا درباره همين فرقه كلامى است. درباره سبب ناميده شدن اين گروه به معتزله سخنها گفته اند. برخى معتقدند كه اين نام برخاسته از اعتزال و كناره گيرى واصل بن عطا از مجلس درس حسن بصرى است.(142) برخى ديگر اعتزال واصل بن عطا از امت اسلام و مذاهب اسلامى زمان او را سبب اين نامگذارى مىدانند.(143) در هر دو صورت، اين نكته مسلم است كه اعتزال واصل درباره ايمان و كفر مرتكب كبيره بوده است. البته وجوه ديگرى نيز براى اين نامگذارى بيان كرده اند.(144)


شهرستانى كناره گيرى واصل از درس حسن بصرى را به اين صورت نقل مىكند: شخصى در مجلس درس حسن بصرى از او پرسيد: در روزگار ما جماعتى پيدا شده اند كه مرتكب كبيره را كافر مىدانند، اين گروه «وعيديه خوارج» نام دارند. جمع ديگر معتقدند كه گناه به ايمان آسيبى نمى رساند، اين گروه «مرجئه» هستند، عقيده تو در اين باره چيست حسن در انديشه فرو رفت، اما پيش از آنكه لب به سخن بگشايد، يكى از شاگردان گفت: مرتكب كبيره نه مؤمن است و نه كافر، بلكه جايگاه او ميان كفر و ايمان است (منزلة بين المنزلتين). اين مرد واصل بن عطا بود كه اولين عقيده مكتب اعتزال را بيان مىكرد. وى آن گاه به كنار يكى از ستونهاى مسجد رفت و به توضيح عقيده خويش پرداخت و در پى آن حسن بصرى گفت: واصل از ما كناره گرفت. (اعتزال عنا واصل). از همان روز واصل و پيروانش به معتزله موسوم گشتند.(145)


از واصل بن عطا چهار نظريه نقل شده است:


1. منزلة بين المنزلتين: ميان ايمان و كفر مرتبه اى وجود دارد كه به مرتكبب كبيره اختصاص دارد.


2. نفى صفات از خداوند متعال: واصل به اين دليل كه لازمه اثبات صفات قديم براى خداوند تعدد قدما و تعدد آلهه است، صفات الهى را انكار مىكرد.


3. اختيار انسان: از آنجا كه خداوند حكيم و عادل است و شر و ظلم به او منسوب نمى شود، جايز نيست انسانها را به گناه مجبور كند و سپس آنان را به مجازات رساند، پس انسانها در انجام كارهاى خود مختار و آزادند.


4. حق و باطل: واصل درباره امام على عليه السلام و مخالفان او و نيز درباره عثمان و مخالفانش، معتقد بود كه يى از دو گروه حق و ديگرى باطل و فاسق است؛ امام مشخص نيست كه كدام گروه حق و كدام يك باطل هستند.


پس از واصل، عمرو بن عبيد (80 - 143 هـ ق) برادر زن واصل، جانشين او شد و به شرح و بسط آراى واصل پرداخت. از ميان متكلمان مشهور معتزلى همچنين بايد از ابوالهذيل علاف (135 - 235 هـ ق) و ابراهيم نظام (160 - 231 هـ ق) ياد كرد.


معتزله در عصر بنى اميه با دستگاه حكومت روابط خوبى نداشتند، گرچه يزيد بن وليد در دوره كوتاه حكومتش از آنان حمايت مىكرد. معتزله در اوايل حكومت بنى عباس حالت بى طرفى به خود گرفتند، اما در عصر منصور و به ويژه در دوران ماءمون كه خود با كلام و فلسفه آشنايى داشت، مرود توجه قرار گرفتند. نزديكى معتزله به دربار عباسى چنان بالا گرفت كه ماءمون و پس از او معتصم و واثق، خود را معتزلى خواندند و از معتزله سخت حمايت كردند. در همين هنگام بود كه جدال بر سر خلق قرآن شدت گرفت و اين سؤال مطرح شد كه آيا كلام خدا از صفات فعل است و مخلوق و حادث مىباشد، يا از صفات ذات است و خالق و قديم است


به اعتقاد معتزله، كلام الهى مخلوق و حادث است و اعتقاد به قديم بودن قرآن كف است. در مقابل، تمام اصحاب حديث و عامه اهل سنت، به قديم بودن قرآن اعتقاد داشتند. ماءمون به تشويق و حميات معتزله، دستورى صادر كرد كه بر طبق آن معتقدان به قدم قرآن بايد تاءديب مىشدند. در پى همين فرمان افراد زيادى، از جمله احمد بن حنبل پيشواى اهل حديث، به زندان افتادند و شكنجه ها ديدند. اين وضعيت تا زمان متوكل، كه دشمن معتزله و حامى اصحاب حديث بود، ادامه داشت؛ در عهد وى معتزله به شدت در فشار قرار گرفتند و كتابهايشان طعمه حريق گرديد. با يان همه، هر چند معتزله به عنوان يك فرقه سازمان يافته، در گيرودار مبارزات منقرض شد، ولى انديشمندان و طرفداران اين فرقه در گوشه و كنار جهان اسلام تا سده ها پايدار ماندند. مكتب اعتزال در بصره به وجود آمد و رشد كرد. اما در اواخر سده دوم هجرى، بشر بن معتمر (م. 210 هـ ق) كه يكى از دانش آمووختگان مدرسه بصره بود، به بغداد سفر كرد و مدرسه معتزله بغدا را تاءسيس كرد و به ترويج اصول مكتب اعتزال در بغداد همت گماشت، ضمن، آنكه در برخى جزئيات با آراى بزرگان بصره مخالفت كرد. بشر به شيعه گرايش داشت. و مىتوان گفت كه در مجموع، معتزله بغداد بيش از معتزله بصره به عقايد شيعه نزديك است. از متكلمان برجسته بصره، مىتوان از ابوعلى جبائى (204 - 235 هـ ق) و فرزندش ابوهاشم جبائى (277 - 321 هـ ق) و قاضى عبدالجبار (224 - 415 هـ ق) نام برد و محمد اسكافى (م. 240 هـ ق) ابوالحسين خياط (م.311 هـ ق) و ابوالقاسم بلخى معروف به كعبى (273 - 317 هـ ق) از جمله بزرگان معتزله بغداد هستند.


/ 98