ترجمه الغدیر جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
16 - حسن گفت: اگر پيمانى كه خدا از دانشمندان گرفته، نبود بسيارى از پرسش هائى را كه مى كنيد پاسخ نمى دادم "گزارش از ابن سعد"
درباره كيفر نخستين نيز همين چند فراز سخن- از پيامبر "ص"- بسنده مى نمايد :
1 - خدا بيامرزد مردى را كه سخنى از من بشنود و نگاهدارد تا به ديگرى برساند" گزارش از ابن حبان"
2 - خدا بيامرزد مردى را كه سخنى از ما بشنودو نگاهدارد سپس به كسى كه نگهدارنده تر از او است برساند "گزارش از ابن عساكر"
3 - خدايا بيامرز جانشينان مرا كه پس از من مى آيند، گزارش ها و آئين نامه مرا بازگو مى كنند و به مردم مى آموزند. "گزارش از طيالسى و رامهرمزى و خطيب ابن نجار"
4 - آمرزش خدا بر جانشينان من! گفتند: اى برانگيخته خدا جانشينان تو كيانند؟ گفت آنان كه آئين نامه مرا زنده مى كنند و به مردم مى آموزند. "گزارش از ابو نصر در الابانه و المنذرى در الترغيب و ابن عساكر"
5 - خداوند بر مردى ببخشايد كه سخنى از ما بشنود و به ديگران برساند "گزارش از منذرى"
برگرديد به مسند احمد، بخش هاى ويژه به گزارش هاى هر يك از آن ياران پيامبر كه نامشان رفت، مسند طيالسى، الترغيب و الترهيب از منذرى، كتاب العلم از بوعمر، احياء العلوم از غزالى، مجمع الزوائد از حافظ هيثمى ج 1، كنزالعمال: نامه علم.
آرى شايد خليفه- در پنهان داشتن آئين نامه هاى برانگيخته خدا "ص"- از انديشه آن دو پيرمرد پيروى مى كرده كه پيش از او فرمانروائى داشتند و ايشان- چنانچه درج 6 ص 294 از چاپ دوم با گستردگى گفتيم- از اين كه سخنان فراوان از زبان پيامبر"ص"- و درباره او- بازگو شود جلوگيرى مى كردند و من نمى دانم اين كه خليفه خيلى كم از پيامبر گزارش مى كرده "و شماره گزارش هاى او به گواهى سيوطى در تاريخ الخلفاء ص 100 و ابن عماد حنبلى در الشذرات 136/1،بر روى هم صد و چهل و شش گزارش بوده" آيا انگيزه اش كم مايگى او از آئين نامه هاى پيامبر و براى تهيدستى اش از اين رشته دانش توده؟ يا براى دريغ داشتن او از پراكندن آن ها و نخواستن دانش و آگاهى براى توده؟ و خداوند مى داند آن چه را سينه هاشان نهان مى دارد و آن چه را آشكار مى نمايند