ترجمه الغدیر جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
برگرديد به صحيح بخارى 55/2، صحيح مسلم 177/1، سنن دارمى 296/1، سنن ابوداود 128/1، سنن نسائى 165/2 و 166، سنن ابن ماجه 275/1، سنن بيهقى 59/2 و 63 و 66و 193، مصابيح السنه 57/1 كه جداگانه نيز درستى آن را گواهى كرده است.
8 - آورده اند كه سمره پسر جندب گفت: وجوب دو بار درنگ را در يادم نگاه داشته ام و به يك گزارش: از برانگيخته خدا "ص" وجوب دوبار درنگ را در ياد نگاه داشته ام يك بار هنگامى كه پيشنماز تكبير مى گويد و سپس خواهد به خواندن نماز پردازد و يك بار هنگامى كه سوره حمد و سوره اى ديگر را به برده و خواهد به ركوع رود.
سنن بوداود 124/1، صحيح ترمذى 34/1، سنن دارمى283/1، سنن ابن ماجه 278/1، سنن بيهقى 196/2، مستدرك حاكم 215/1، مصابيح السنه 56/1، تيسير الوصول 229/2
9 - رفاعه پسر رافع آورده است كه مردى بيامد و در مسجد نزديك برانگيخته خدا " ص" نماز گزارد سپس بيامد و بر پيامبر "ص" درود فرستادپس پيامبر "ص" او را گفت: نمازت را دوباره بخوان كه به راستى تو نمازنخواندى پس او برگشت و همان گونه كه نخست نماز خوانده بود نماز گزارد پس پيامبر "ص" گفت: نمازت را دوباره بخوان كه به راستى تو نماز نخواندى او گفت اى برانگيخته خدا به من بياموز كه چگونه نماز بگزارم گفت: چون رو به قبله آوردى پس تكبير بگوى و آنگاه سوره حمد وآنچه را خدا خواهد بخوان، و چون به ركوع رفتى دوكف دستت را بركنده زانويت بگذار و كشيدن پشت خود و ركوع خود را نيكو بنماى و چون برخاستى، استخوان هاى پشت- از شانه تا ران ها- را برپاى دار و سرت را بلند كن تا استخوان ها به سر بندها برگردد پس چون پيشانى برزمين نهادى نيكو سجده كن و چون سر برداشتى بر ران راستت بنشين و سپس در هر ركعت و هر سجده اى چنين كن تا آرام بگيرى و به گزارش احمد: و چون نماز را به اين گونه به بردى به راستى كه آن را كامل گردانيدى و هر يك از اين كارها را كه انجام ندادى در نمازت كاستى پديد آوردى.
سنن بو داود 137/1، سنن بيهقى345/2، مسند احمد 340/4، كتاب الام از شافعى 88/1، مستدرك حاكم 242/1 و241، المحلى از ابن حزم 256/3
مانند گزارش ياد شده را- البته از زبان بوهريره- هم بخارى در صحيح خود 314/1 آورده است و هم مسلم در صحيح خود 117/1، چنان كه بيهقى نيز در سنن خود 37/2 و 122 و 62 آن را از زبان بخارى و مسلم بازگو كرده است.
10 - از زبان وائل پسر حجر آورده اندكه گفت: من نزد پيامبر "ص" بودم كه ظرفى آوردند- تا آن جا كه گفت: پس وى در محراب شد و مردمان در پى اوو از چپ و راست او صف بستند، پس دو دست خود را بلند كرد تا در برابر نرمه گوشش نهاد و سپس دست راستش را بر دست چپش و نزديك سينه اش نهاد و آن گاه آغاز به خواندن كرد و سوره حمد را بلند خواند و چون خواندن حمد را به برد گفت : آمين "چنين باد!" تاكسانى كه پشت سرش بودند شنيدند سپس سوره اى ديگر خواند و آن گاه دو دست خود را به تكبير گفتن بلند كرد تا در برابر نرمه گوشش نهادو آن گاه پشت خم كرد و دو دست خود رابر كنده زانو نهاد- تا آن جا كه گفت: سپس چهار ركعت نماز بگزارد و در همه آن ها همان كرد كه در اين يكى كرده بود. مجمع الزوائد 134/2.
11 - آورده اند كه عبدالرحمن پسر ابزى گفت: آيا نماز برانگيخته خدا را به شما ننمايم؟ گفتيم آرى بنما. پس برخاست و تكبير گفت و آنگاه حمد و سوره خواند، سپس پشت خم كرد و هر دودست را بر كنده هاى دو زانو نهاد تا هر اندامى جاى خود را گرفت، سپس سر بر زمين نهاد تا هر اندامى جاى خود را گرفت سپس سر برداشت و در ركعت دوم نيز همان كرد كه در ركعت نخست كرده بود و آن گاه گفت: نماز گزاردن برانگيخته خدا به اين گونه بود.
گزارش بالا را احمد در مسند 407/3 آورده و هيثمى نيز در مجمع الزوائد 130/2 آن را ياد كرده وگويد: گزارش هاى بازگوگران آن، شايسته پشت گرمى است.
12 - آورده اند كه عبدالرحمن پسر غنم گفت: ابو ملك اشعرى به تبار خويش گفت: برخيزيد تا همان گونه كه پيامبر "ص" نماز مى گزارد با شما نماز بخوانم پس ما پشت سر او صف بستيم و او تكبيرگفت سپس سوره حمد را بخواند تا پشت سرى هايش بشنيدند آن گاه خدا را تكبير گفت و به ركوع رفت سپس سر برداشت و تكبير گفت و در همه نمازش چنين كرد.