ترجمه الغدیر جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 15

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اگر داستان بوقتاده بوئى از صحت يا ارزش استناد داشت البته عثمان از تمسك به آن خوددارى نمى كرد ولى او دانست كه چگونگى قضيه به همان صورت بوده كه ياد كرديم و كارى كه پيش از تصويب يك قانون انجام شود مدرك نتواند بود و امام نيز با دليل كوبنده خود او را مجاب كرد و او به جاى ادامه گفتگو و استدلال، به چادر خود پناه برد و غذا را براى شكارچيان باز گذاشت.

حديث جابر را نيز تعدادى از پيشوايان فقه و حديث از طريق عمرو پسر ابو عمرو - و او از مطلب بن حنطب و او ازجابر بن عبدالله- آورده و به ضعيف بودن آن تصريح كرده اند و متن آن نيز به اين گونه است كه: پيامبر "ص" گفت شكار بيابانى بر شما حلال است هرچند در حال احرام باشيد مگر خود آن را شكار كرده باشيد يا آن را براى شماشكار كرده باشند

نسائى در سنن خود گويد: ابو عبدالرحمن عمرو بن ابى عمرو در كار حديث نيرومند نيست هر چند مالك نيز از وى روايت كرده است.

و ابن حزم در المحلى مى نويسد: روايت جابر انداختنى است زيرا از زبان عمرو بن ابى عمرو رسيده كه او هم ضعيف است.

و ابن تركمانى در شرحى كه بر سنن بيهقى نوشته در كنار گفته شافعى " ابن ابى يحيى از دراوردى حافظتر است " مى نويسد: مى گويم حديث دراوردى را
بخارى و مسلم و بقيه جماعت، شايسته پشتگرمى دانسته و ابن معين گويد:

وى حجت و مورد اطمينان است و قطان و ابو حاتم و جز آن دو وى را مورد اطمينان شمرده اند اما از ابن ابى يحيى چيزى در كتاب هاى پنجگانه نرسيده و گروهى از حافظان- همچون ابن حنبل و ابن معين و ديگران- وى را دروغگو شمرده اند وبشر بن مفضل گفته درباره او از فقهاى مدينه تحقيق كردم و همه ايشان گفتند وى دروغساز است- يا پاسخى نظير آن-و مالك را پرسيدند آيا وى "در روايت حديث" مورد اطمينان بود؟ گفت نه، در دينش هم مورد اطمينان نبود.

و ابن حنبل گفته: وى قدرى و معتزلى و جهمى بوده و هر عيبى را در او مى توان يافت و بيهقى در التميم و النكاح مى نويسد در عادل بودن او سخن به اختلاف گفته اند. و با همه اين ها چگونه مى توان او را برتر از دراوردى شمرد؟

و گويد: تازه اگر اوو آن كه را با اوست برتر از وى شمريم باز هم آن حديث خود به خود عيبناك است- براى بودن عمرو پسر ابو عمرو در سند آن و با آشفتگى او در اين حديث كه درباره او سخن ها نيز رفته،ابن معين و بوداود گويند: او نيرومند نيست و يحيى مى افزايد: مالك او را ضعيف مى شمرد و سعدى گفته: حديث وى آشفته است.

و گويد: درباره مطلب نيز ابن سعد مى گويد: حديث وى شايسته دليل شدن نيست زيرا او احاديث بسيارى از پيامبر "ص" نقل مى كرد كه نمى گفت از كه شنيده است و توده ياران او نيز عيب هاى حديث هاشان را پنهان مى دارند و تازه از راه ديگر هم سند حديث گسيخته است زيرا ترمذى گويد: مطلب شخصا از جابرحديث نشنيده و بنابراين روشن مى شود كه سند اين حديث چهار عيب دارد يكى در مورد مطلب، دوم از لحاظ اين كه اگر هم مطلب را قابل اطمينان بدانيم باز او شخصا حديثى از جابر نشنيده پس سند حديث گسيختگى دارد. سوم در




مورد عمرو، چهارم از لحاظ اين كه اگر هم او را قابل اطمينان بدانيم باز هم- چنانچه گذشت- درباره اين حديث به اختلاف سخن رانده است

سپس ابن تركمانى مى پردازدبه ياد كردن ايراد طحاوى به اين حديث از اين نظرگاه كه: اگر چيزى خود به خود بر كسى حلال باشد صرفا به خاطر آن كه ديگرى، آن را به نيت دادن به او شكار كرده باشد بر وى حرام نمى شود.

اين كوتاه سخنى بود درباره حديث بوقتاده و جابر، كه از آن مى فهميم اين دو حديث شايسته اعتماد نيست و به استناد آن نبايستى از آن احاديث صحيح و ثابت كه ياد شد دست برداشت و مخصصى براى حكم عام و قيدى براى احكام مطلق قرآن دست و پا كرد، و آن چه در اين مساله بايد مورد استناد باشد كتاب عزيز خداوند است و سنت ثابت و شريف پيامبر، و هر چه را با آن مخالف باشد- نظريه هر كس مى خواهد باشد- بايد به ديوار زد. از آن دو پيروى كن و پير و هوس هاى نادانان مباش.

/ 220