عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل
كرده و هم از او روايت كرده اند كه گفت زن و مرد راستگوئى همسايه ما بودند و زن ب به سه بچه آبستن شد و بررويهم دوران باردارى اش 12 سال طول كشيد و هر يك از بچه ها 4 سال در شكم او ماندند و اين ماجرا را از زنان ديگر نيز ديده است. اين گونه دليل تراشى را ابن رشد در مقدمات المدونه الكبرى 101/2 به ابوبكر ابهرى نسبت داده و پس از نقل آن خود در دنباله اش مى نويسد اين گونه علت تراشى درست نيست زيرا اگر علت حكم عثمان همان باشد كه ذكر شد پس بايستى زن آزاد و زن برده هر دو يك اندازه صبر كنند چون مدتى كه با گذشت آن مى توان طفلى را به مردى ملحق كرد در مورد آزاد و برده يكسان است و نيز زنى كه صغيره است و با چون اوئى نزديكى نمى كنند، اگر شوهرش گم شود وپدر زن در اين باره شكايت كند اصلا نبايد مدتى را به انتظار گذراند با آن كه اينان مى گويند اگر بيست سال هم از پيش خود صبر كند و سپس اقامه دعوى نمايد باز بايد چهار سال صبر كند و اين دستور، آن گونه علت تراشى را آشكارا باطل مى سازد اى كاش اين دليل تراش در استدلال خود مى پرداخت به ذكر مردمانى كه پيش از صدور آن فتوى از دادگاه آن دو خليفه- در رحم زنانى پاك از آلايش- 4 سال درنگ كرده بودند وگرنه داستانى كه پس از روزگارى دراز از عهد آن ها روى داده و راست و دروغ بودن آن هم معلوم نيست چگونه مى توانست الهام بخش آنان در قضاوت باشد؟ و اگر هم اين داستان ها را صحيح بشماريم تازه مگر آن دو خليفه، علم غيب داشته اند كه بدانند آينده ها مردى را خواهد زائيد كه وجود او دليل مى شود براى آن مدتى كه به دستور آن دو زوجه مرد گمشده بايد منتظر بماند؟ شايد هم كه مدت تعيين شده، اساسى جز يك فتواى خودسرانه نداشت كه پس از صدور آن، روزگار علتى برايش تراشيد. بعلاوه بيشترين مدتى كه ممكن است بچه در شكم مادر بماند در ميان فقها مورد اختلاف است ابو حنيفه و ياران او و نيز ثورى بر آن اند كه آن دو سال است و شافعى بر آن رفته كه 4 سال است و ابن قاسم بيشترين مدت را5 سال اختيار كرده و به فتواى مالك-بنا به روايت اشهب از او- اين مدت 7سال است زيرا از قول وى روايت كرد كه زن ابن عجلان يك بار فرزندى زائيد كه هفت سال آن را در شكم داشت. و شايد ابن عجلان هاى ديگر نيز در گوشه و كنار دنيا بوده اند كه جريان همسرانشان را براى مالك و شافعى بازگو نكرده اند تا دانسته شود كه ايشان فرزندان خويش را هشت يا نه يا ده سال در شكم نگاه مى داشته اند و رها كردن عقل و طبيعت و برهان را كه همه اين ها را محال مى شمارد زيرا كه عقل و... هم در برابر آن چه زن ابن عجلان آورده و مالك به مقتضاى آن حكم داده هيچ است و هم در برابر آن چه مادر شافعى آورده و اساس فتواى فرزندش گرديده! درباره اين كه چرا بايد زنى كه شوهرش گمشده 4 سال صبر كند علل ديگرى هم ابن رشد نقل كرده كه خود به رد و ابطال آن ها پرداخته و يكى اش اين كه: چون در اين مدت است كه مى توان با شهرهاى مسلمانان مكاتبه كرد و جواب گرفت. و ديگر : چون دانسته نيست كه او به كدام يك ازچهار جهت رفته پس بايد براى هر يك ازچهار جهت يكسال- و بر روى هم 4 سال- صبر كند، اين است اندازه دانش ايشان به حكمت نظرياتى كه عمر و عثمان آورده اند. و حالا چرا اين اندازه دانش را در پيرامون حكمت هاى آن چه پيامبر اكرم آورد ندارند؟ نمى دانيم.