ترجمه الغدیر جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
باز مى نويسد: اگر كسى بگويد: چگونه دو برادر را برادران خوانده است با آن كه مى دانيم كلمه ى اخوين "= دو برادر" در لغت عرب صيغه اى است كه كاربرد آن با كاربرد صيغه ى اخوه "برادران" همانند نيست. مى گوئيم: راستى را كه اين همانندى هست، زيرا از خصوصيات زبان عرب جمع كردند ميان دو كلام است به اعتبار نزديكى معنى آن دو- هر چند كه از بعضى لحاظ ها با هم فرق داشته باشند- پس چون چنين شد و بودن اين روش در زبان ايشان با گزارش هاى بسيار ثابت گرديد و در كلام ايشان امرى معمولى و رايج ديديم كه بگويند عبدالله و عمر را بر سرهايشان "و نه بر سر آن دو" زدم وپشت هايشان "و نه پشت آن دو" را به درد آوردم و اين را در زبان ايشان بيش از آن شنيدم تا بگويند: پشت آن دو را به درد آوردم. هر چند كه به صورت اخير هم استعمال مى شود و نظير آن قول فرزوق است كه فواد "= دل" را وقتى به كلمه تثنيه اضافه كرده، خود آن را نيز به صورت مثنى به كار برده- و نه جمع- وگفته: بما فى فواد ينا من الشوق و الهوى
فيبرا منهاض الفواد المشغف و اين گونه استعمال هر چند غلط نيست- ولى- شيواتر از آن اين است كه كلمه افئدتنا بكار رود چنان كه در قرآن نيز وقتى كلمه قلب را مضاف براى يك كلمه مثنى قرار مى دهد خدا آن را به صورت جمع به كار مى برد و گويد: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما "= اگر شما دو تن به سوى خدا بازگرديد-شايسته است زيرا- دل هاى هر دوتان منحرف شده است" پس همان گونه كه شرح دادم هر عضو تكى انسان چون با عضو تكى كسى ديگر ضميمه شد، و دو چيز متعلق به دو كس گرديد در آن حال استعمال لفظ جمع در منطق عرب فصيح تر و در كلام او رايج تر است و آن گاه دو برادر نيز دو شخص اند كه هر يك از آن دو به غير از ديگرى است و داراى جانى به غير از جان ديگرى و اين است كه معنى آن دو شباهت دارد به اعضاى تكى انسان- كه براى آن ها دومى نيست- واز اين لحاظ مانند همان حكمى را كه بر آن اعضاء جارى مى داشتيم در اين جا نيز معمول مى داريم و اخوه "برادران" را براى اخوين "= دو برادر" به همان گونه بكار مى بريم كه پشت ها را در معنى دو پشت، و دهان ها را در معنى دو دهان، و دل ها را در معنى دو دل، و تازه برخى از نحويان گفته اند اين كه در آيه آمده: برادران. چون اقل جمع دو تا است... تا
و نيز حاكم با اسنادى كه آن را صحيح دانسته است در مستدرك 335/4 و بيهقى در سنن 227/6 آورده است كه زيد بن ثابت، بودن دو برادر براى ميت را موجب نقصان سهم الارث مادر مى دانست و مى گفت: عريان دو برادر را نيز برادران مى نامند و اين را جصاص هم در احكام القرآن 99/2 ياد كرده است. و ابن جرير در تفسير خود 189/4 و عبد بن حميد و ابن ابى حاتم آورده اند كه قتاده درباره اين آيه " و اگراو را برادرانى باشد شش يك به مادر مى رسد " مى گفت: اينان به مادر زيان زدند و ارث به خودشان هم نمى رسد و اگر يك برادر باشد موجب حرمان مادر از ثلث ماترك نمى شود و اگر بيشتر باشد مى شود " الدر المنثور 126/2"
و جصاص در احكام القرآن 98/2قول صحابه را در حرمان مادر از ثلث ماترك با بودن دو برادر- همچون سه برادر و بيشتر- آورده و مى نويسد: دليلش اين كه نام برادران "اخوه" بر دو تن اطلاق مى شود چنان كه در آيه " ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما " به جاى قلبان كلمه قلوب به كار برده و در جاى ديگر گفته: و هل اتاك نبا الخصم اذ تسوروا المحراب "= و آيا گزارش آن اهل دعوى كه از محراب بالا رفتند به تو رسيده" كه مى بينيم فعل تسوروا را به صورت جمع آورده با آن كه فاعل آن مثنى بوده چنان كه از آيه پس از آن برمى آيد: خصمان بغى بعضنا على بعض "ما دو صاحب دعواييم كه يكى مان بر ديگرى ستم روا داشته " و در آيه ديگر مى خوانيم كه " اگر برادران و خواهرانى باشند هر مرد دو برابر زن ارث ببرد "كه اگر يك برادر و يك خواهر هم باشد حكم اين آيه درباره ايشان جارى است... تا