ترجمه الغدیر جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
و ما را، هم از باورهاى دل او آگاه مى سازد
و هم از اين كه او از سوى پروردگارش بر راه راست بوده
ام القرى " مادر دهكده ها مكه" از فروغ او درخشيدن گرفت
و هر فروزشى پرتوى از طور و سرچشمه تابش هاى او است
چگونه چنين نباشد با آن كه او پدر فروغ ها است
جاى رخ نمودن خورشيدهاو ماه ها
آغاز هر گوهر درخشنده و پرتو پاش را مى نمايد
پس چگونه خواهدبود او كه خاور خاورها است؟
مهر سپهر بزرگوارى و سرفرازى است و پدر ازنيا خسرو آن تخت بوده
برترى اى از آن او است كه از بزرگى به بزرگى رسيده
و آن خود چيزى است كه از بزرگان براى او مانده
پاكيزه ترين شاخه هاى درخت ابراهيم
و ماناكه چه ارجمندى ريشه دارى دارد
كه بايستى آن را ارجمندى ارجمندان از دودمان عدنان دانست
كه در دردسرهاى روزگار پناه آن به شمار مى آمد
او را چنان مايه اى از برترى ها است
كه از آسمان هاى بلند و بام كوشك ها نيزفراتر مى رود
و چگونه چنين نباشد؟ با آن كه او سرپرست پيامبر برگزيده است
و پدر بازماندگانى فرخنده و راهنما
و پدر جانشين پيامبر و جعفربلند پرواز
كه به زندگى ام سوگند اين بالاترين سرفرازى ها است
ريگزار پهناور تازيان از فروغ او پرتو گرفت
نه بگو آسمان از او پرتو گرفت
بزرگ ترين پرتو افكن هاى آسمان
در كنار فروغ چهره او به ستاره كور مى ماند
وچگونه چنين نباشد؟ با آن كه از رخسار وى