ترجمه الغدیر جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 15

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گذشته از اين ها، زنجيره بونعيم، پشتگرمى را نشايد زيرا عبد الله پسر محمد پسر جعفر در آن جاى دارد كه ابن يونس مى گويد كار وى سرانجام به آشفتگى كشيد و گزارش هائى بر زمينه نگاشته هاى شناخته شده بساخت و بر دست نوشته هاى بلند آوازه چيزهابيفزود تا رسوا شد و نگاشته ها را در روى خودش سوزاندند.

و حاكم از زبان دار قطنى آورده است كه وى دروغگو است و كتاب " سنن " از شافعى را گرد آوردو در آن دويست گزارش بود كه شافعى آن ها را بازگو نكرده بود.

و دارقطنى مى گويد: در دست نويس عمرو پسر حارث بيش از صد حديث بساخت
و على پسر رزيق گويد: چون وى به گزارشگرى مى پرداخت مى گفت ابو جعفر ابن برقى را در گزارشى پس از گزارشى هست كه: اين را از گفته كسى نوشتم.و مى گفت: آرى از گفته كه و كه. پس مردم گفتند كه او گزارش بافى مى كند و چنان چه در كار دروغ گوئى آموخته شده آن ها را به ابن برقى مى بندد گفت: و هم نامه هاى استادان را دگرگونه مى نمود.

و تازه به گفته " لسان الميزان " عبد الله پسر محمد درسال 315 مرده پس گزارش بونعيم- كه در سال 336 زاده شده- از زبان وى سخنى بى سرانجام است.

ديگر از ميانجيان گزارش، محمد پسر عباس پسر ايوب، حافظ نامبرداربه ابن اخرم است كه- چنان چه در لسان الميزان 216/5 آمده خود ابو نعيم مى گويد وى يك سال پيش از مرگش دچار آشفته مغزى اش نگيريم باز چون نمى دانيم كه آيا آن را در روزگار آشفته مغزى اش بازگو كرده يا پيش از آن؟ از اين روى مانند همه گزارش هائى كه بازگو گرانش به آشفته مغزى دچار شوند از ارزش مى افتد. و تازه او گزارش را از زبان احمد پسر محمد پسر حبيب مودب بازگو كرده- كه گمانم سرخسى باشد- كه خطيب در تاريخ خود 140/5 گزارشى از راه وى آورده و گويد ميانجيان گزارش آن همگى شايسته پشتگرمى و- از اين درگاه- شناخته شده اند مگر مودب. و او نيز گزارش را از زبان ابو معاويه محمد پسر خازم بازگو كرده كه چنان چه در تهذيب التهذيب 139/9 آمده بر آئين مرجئه بوده و سر پيروان اين كيش در كوفه به شمار مى رفته و كاستى گزارش ها را پوشيده مى داشته. و او نيز گزارش را از زبان هلال پسر عبد الرحمن گزارش كرده كه عقيلى گويد: گزارش وى ناپسند است، و پس از آن كه گزارش هائى چند از او ياد مى كند گويد: همه اين ها ناپسند است كه پايه اى ندارد و از آن ها پيروى نشده و ذهبى گفته: نشانه سستى بر گزارش هايش
هويدا است پس بايدرهايش كرد " لسان الميزان 202/6 " و هلال نيز گزارش را از زبان عطاء پسر ابو ميمونه بازگو كرده كه هر چند خودنيكمردى شايسته پشتگرمى بوده آئين قدريان داشته و گزارش او را پشتوانه نتوان گرفت برگرديد به تهذيب التهذيب215/7

و چون هيچ يك از زنجيره ها و زمينه هاى اين گزارش، درست نبوده سيوطى نيز در " الخصايص الكبرى " در بخش " پيش آمدهاى شگفت آورى كه به هنگام كوچيدن پيامبر روى داده " نشانى از آن ها نداده "با آن كه او گزارش هاى سستى را هم كه در پيرامون اين پيش آمدها داشته با يادآورى سست بودن آن ها آورده" و گويا مى دانسته است كه ديگر، آوردن آن گزارش ها آبروى نگارنده را مى ريزد و نگاشته او را در چشم ها از جايگاه والائى كه دارد به زير مى آرد. به همين گونه كسانى كه در پيرامون نشانه ها و درفش هاى پيامبرى و كارهاى نتوانستنى بزرگ ترين پيامبران به گردآورى گزارش ها پرداخته اند هيچ كدامشان گزارش هاى ياد شده را نياورده اند.

/ 220