ترجمه الغدیر جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
اين هم از ميانجيان زنجيره گزارش:
1 - ابو عمر احمد پسر عبد الجبار كوفى: ابن ابى حاتم گويد: گزارش هاى او رادرآغاز مى نوشتم سپس از اين كار دست كشيدم چون مردم درباره او خيلى چيزها مى گويند و مطين گويد كه وى دروغگو بوده و ابو احمد حاكم گويد: سخن او- نزد ارزيابان- نيرومند نيست و ابن عقده او را رها كرده و ابن عدى گويد: مردم عراق را ديدم كه در سستى گزارش او همداستان اند و ابن عقده از زبان او گزارشى نمى آورد ابن احمد كبوتر بازى مى كرده
2 - محمد پسر اسحاق در ج 14 ص 238 -236 از برگردان پارسى سخنان حافظان را درباره او آورده و روشن ساختيم كه وى اهريمنى دروغگو است كه كاستى گزارش ها را پنهان مى داشته و سخن او را پشتوانه نشايد گرفت.
3 - ابو نعيم در حليه الاولياء 32/1 از راه هشام پسر سعد از زيد پسر ارقم ازپدرش آورده است كه گفت شنيدم عمر پسرخطاب "ض" مى گفت: برانگيخته خدا "ص" به ما دستور داد كه در راه خدا بخشش كنيم و اين همان هنگام بود كه دارائى اى داشتم پس گفتم " اگر روزى بر بوبكر پيشى بگيرم امروز همان است كه بر او پيش بيافتم " گفت: پس نيمى از دارائى ام را بردم. گفت پس برانگيخته خدا "ص" به من گفت: براى خانواده ات چه بر جاى گذاشتى؟ گفت: من گفتم: به همين اندازه و چون بوبكر همه آن چه را داشت بياورد برانگيخته خدا "ص" به او گفت: براى خانواده ات چه به جاى گذاشتى؟ گفت براى ايشان خدا و برانگيخته او را بر جاى گذاشتم پس من گفتم: هرگز در كارى بر تو پيشى نخواهم گرفت.
از راه عبد الله پسر عمر عمرى از نافع ازپسر عمر از خود عمر نيز گزارش بالا را آورده.
و در سستى زنجيره گزارش نخستين، همان بس كه ابو عباد هشام پسر سعد مدنى از ميانجيان آن است كه يحيى پسر سعد از زبان او گزارشى نمى آورد و احمد نيز درباره او مى گفت:گزارش هايش استوار نيست و حرب گفته: احمد وى را نمى پسنديد و ابن معين گفته: سخن وى ناتوان است، و آن چنان نيرومند نيست، ناچيز است و گزارش هايش آشفته. وابو حاتم گفته:گزارش هايش را مى نويسند و آن را پشتوانه گفتگو نمى گيرند و نسائى گفته: سخن وى سست است و يكبار هم گفته: نيرومند نيست و ابن سعد گفته: گزارش بسيار دارد و سخن وى سست شمرده شده و گرايش به شيعه داشته و ابن مدينى گفته. وى نيمكردى بوده كه گزارش او نيرومند نيست و خليلى گفته: گزارش او را، پاسداران گزارش ها درباره مواقع، ناستوده شمرده اند وابن سفيان او را در جرگه كسانى كه سخن ايشان سست است ياد كرده درباره عبد الله پسر عمر عمرى هم ابو زرعه دمشقى از زبان احمد آورده است كه در زنجيره گزارش ها مى افزوده و ناسازگارى مى نموده و مردى نيك بوده و ابن مدينى گفته: گزارش او سست است و از زبان يحيى بن سعيد آورده اند كه چيزى از گزارش هاى او نبايد بازگو كرد و صالح جزره گفته گزارش هاى او آشفته و سست است و نسائى نيز گفته گزارش او سست است و ابن سعد گفته گزارش بسيار دارد كه سست شمرده شد و ابو حاتم گفته، گزارش هاى او را مى نويسند و پشتوانه گفتگو نمى گيرند و ابن حبان گفته: وى از كسانى بود كه شايستگى بر ايشان چيره شد تا از نگاهدارى، ناآگاه ماند و سزاوار آن گرديد كه گزارش هايش رها شود. و بخارى گفته: يحيى پسر سعيد گزارش هاى او را سست مى شمرد و ابو احمد حاكم گفته: سخن او در نزد ايشان نيرومند نيست و ابن شيبه گفته: در زنجيره هاى گزارش ها بسيار مى افزوده
درباره زيد پسر ارقم نيز بايد گفت كه درست آن زيد پسر اسلم برده عمر است و در نگاشته ها دستخوردگى اى روى داده.
اين گفتاررا براى ايشان پياپى كرديم شايد ايشان يادآورى شوند.
و چون ياوه اى شنوند از آن روى بگردانند و گويند براى ما است كارهايمان و براى شما است كارهايتان. درود بر شما. ما نادانان را نمى خواهيم
قصص 51 و 55