ترجمه الغدیر جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 15

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برگرديد به فتوح الشام از واقدى 44 /2، تفسير رازى 478 /5، سيره عمر از ابن جوزى ص 150، الرياض النضره 12 /2، تاريخ ابن كثير 100 /7، تاريخ الخلفاء ازسيوطى ص 86، محاضره الاوائل از سكتوارى ص 168، خزانه الاسرار ص 132، تاريخ فرمانى كه در كنار الكامل چاپ شده 203 /1، الروض الفائق ص 246، فتوحات اسلاميه 437 /2، نور الابصار ص 62، جوهره الكلام از قراغولى حنفى ص 44

امينى گويد: درباره داستان نيل بايد گفت كه يگانه گزارشگر آن عبدالله پسر صالح مصرى است كه چنان چه در ج 5 ص 239 چاپ دوم گذشت يكى از دروغپردازان و گزارش سازان است و احمد پسر حنبل گفته: وى در آغاز كارش خوددار و نيكو بود و سرانجامش به تباهى كشيد و احمد پسر صالح گفته: وى ناچيز و گناهكار شمرده شده و صالح جزره گفته: ابن معين گزارش او را شايسته پشتگرمى مى شمرد با آن كه در ديده من وى به هنگام گزارشگرى، دروغ مى گفته و نسائى گفته: گزارش او شايسته پشتگرمى نيست و ابن مدينى گفته: چيزى از زبان او بازگو نمى كنم و ابن حبان گفته خودش راستگو بوده و ناستودگى ها به دست همسايه او به گزارش هايش راه يافته و من از ابن خزيمه شنيدم مى گفت: وى همسايه اى داشت كه ميان آن دو دشمنى بود همسايه گزارش مى ساخت و بر شيخ ابوصالح مى بست و آن را با خطى همانند خط عبدالله مى نوشت و در خانه وى و ميان كتاب هايش مى افكند و عبدالله گمان مى كرد كه از نوشته هاى خودش است و آن را گزارش مى كرد و ابن عدى گفته در زنجيره ها و زمينه هاى گزارش هاى وى- بى آن كه خودش بداند- نادرستى ها راه يافته.
بر سر اين گزارش كه عبدالله با زنجيره اى گسسته از زبان جابر از پيامبر بازگو كرده بود چه رستاخيزى به راه افتاد:خداوند ياران مرا بر همه جهانيان به جز پيامبران و برانگيختگان- برگزيد و از ميان ياران من، چهار تن را برگزيد: بوبكر، عمر، عثمان، على پس ايشان را بهترين ياران من گردانيدو ياران من همه شان نيكويند. برگرديد به ميزان الاعتدال 46 /2 كه گفته هاى پاسداران گزارش ها را درباره اين گزارش و نادرست و ساختگى بودن آن بازگو كرده.

اگر هم ما فروتنى نيل را در برابر آن نوشته به چون و چرا نگذاريم و آن را از نمايش هاى شگفت انگيز و نشدنى اسلام بگذاريم كه- چون آن مردم تازه مسلمان شده بودند نياز آشكارى به ماننده هاى آن داشتند- پس از گردن نهادن به اين ها تازه با نگرش به زنجيره آن داستان بايد آن را دروغى بشماريم كه دست گزافه سرايان درباره برترى ها آفريده است.

داستان زمين لرزه را هم كه رازى آورده نشان آن رانه با زنجيره پيوسته نه با زنجيره گسسته در ميان پيشامدهاى روزگار عمر نمى توان جست و هيچ تاريخ نگار توانائى آن را ياد نكرده و پاسداران گزارش ها نيز آن را نياورده اند تا در زنجيره آن بنگريم و اين هم كه مى نويسد: " پس از آن ديگر زمين لرزه اى در مدينه روى نداد " گزارشى دروغ از نمايشى شگفت و بزرگوارانه است كه دروغ بودن آن را تاريخ، آشكار مى سازد زيرا پس از آن، بارها زمين لرزه آمد. چنان كه در سال 515 زمين لرزه سختى در حجاز آمد كه در پى آن،ركن يمانى فرو نشست و گوشه اى از آن ويران شد و در همين رويداد- چنان كه ابن كثير در تاريخ خود 188 / 12 مى نويسد- گوشه اى از مسجد برانگيخته خدا "ص" نيز ويران گرديد.

/ 220