آيه: 19 فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ
ترجمه :
پس (سليمان ) از سخن اين مورچه با تبسّمي خندان شد و گفت : پروردگارا! به من الهام كن (و توفيق ده ) كه نعمتي كه به من و به والدينم بخشيده اي شكر كنم و عمل صالحي كه آن را مي پسندي انجام دهم و در سايه ي رحمت خود، مرا در زمره ي بندگان شايسته ات وارد كن .نکته ها
در آيه ي 16 ذكر شد كه حضرت سليمان (ع) گفت : زبان پرندگان را مي دانيم ، از اين آيه معلوم مي شود كه دانستن زبان پرندگان از باب نمونه بوده است . زيرا آن حضرت كلام و گفتگوي مورچه را هم مي دانست .كلمه ي ((ايزاع)) بالاتر از توفيق و چيزي شبيه الهام است ، نظير آيه ي (و اوحينا اليهم فعل الخيرات ) (479) يعني ما انجام كارهاي خير را به انبيا الهام كرديم .. (480) كار صالح به تنهايي كافي نيست ، ورود در گروه صالحان مهم است ، زيرا:.گاهي كار، صالح است ، ولي فرد از نظر نفساني صالح نيست و گرفتار ريا، سمعه ، غرور، عجب و حبط مي شود.گاهي كار صالح است ، ولي عاقبت انحرافي پيش مي آيد و شخص عاقبت به خير نمي شود.گاهي كار صالح است ، ولي يك نوع تك روي در آن است و شخص حاضر نيست با بندگان خدا همراه باشد. (اعمل صالحا ... في عبادك الصالحين ).پيام ها:
1- يكي از اصول و شرايط رهبري و مديريّت ، سعه ي صدر است . حضرت سليمان جمله ي ((لايشعرون )) را آن هم از مورچه اي مي شنود، ولي به روي خود نمي آورد و لبخند مي زند. (فتبسّم )2- انتقاد وحرف حق ّ را از هر كس بشنويد و از آن استقبال كنيد. (سليمان سخن مورچه را پسنديد) (فتبسّم ) انتقادپذيري ، يك ارزش است .3- خداوند اولياي خود را تحت تربيت مخصوص خود قرار مي دهد. (و هم لايشعرون فتبسّم ) خداوند، سليمان را با آن مقام و سلطنتش گرفتار حرف يك مورچه مي كند تا بدين وسيله در وجود او تعادل برقرار كند.4- زماني بايد شاد و خندان باشيم كه حتّي مورچه ها به عدالت ما اميدوار باشند. (و هم لايشعرون فتبسّم )5- خنده ي انبيا، تبسّم است نه قهقهه . سليمان در حالي كه خنده اش گرفته بود، تبسّم كرد. (فتبسّم ضاحكا)6- سليمان سخنان مورچه را فهميد و به زيردستان خود توجّه كرد. (من قولها)7- دعا، مخصوص هنگام اضطرار نيست ; انبيا در اوج عظمت و قدرت دعا مي كردند. (رب ّ)8- توفيق شكرگزاري را از خدا بخواهيم . (رب ّ اوزعني أن اشكر)9- انسان در برابر نعمت هايي كه تاكنون به او رسيده بايد شكر كند و در برابر مسئوليّت آينده بايد به فكر عمل صالح و جلب رضاي خدا و ملحق شدن به نيكان باشد. (اشكر اعمل صالحا ...)10- فرزندان ، هم بايد در مقابل نعمت هايي كه خداوند به آنان داده شكر كنند و هم در مقابل نعمت هايي كه به والدين آنان داده است . (علي ّ و علي والدي ّ)11- شكر خدا تنها با زبان نيست ، عمل صالح و استفاده ي صحيح از نعمت ها نيز شكر الهي است . (اشكر... اعمل صالحا) 12- سليمان با آن كه لشكريان فراوان و حاكميّت قوي دارد و زبان حيوانات را نيز مي داند، باز به فكر عمل صالح است نه به دنبال لذّت و توسعه ي قدرت و افتخار. (اعمل صالحا)13- دعا وتلاش حاكمان بايد براي انجام كار خوب باشد. (اعمل صالحا)14- كار، به شرطي نيك است كه خداپسند باشد. (صالحا ترضاه )15- كار نيكي ارزش دارد كه رضاي خدا را جلب كند، نه فقط رضاي مردم را. (صالحا ترضاه )16- عالي ترين مقصد در حكومت صالحان ، رضاي خداست . (ترضاه )17- انبيا نيز به امداد الهي نياز دارند. (اوزعني ... ادخلني )18- زندگي در جامعه صالح ارزش است ، نه زندگي در ميان مردم ناصالح ، آن هم به خاطر رفاه يا درآمد و لذّت . (ادخلني ... في عبادك الصالحين )19- برخورداري از امكانات ، و قدرت امروز خود را نشانه ي رسيدن به رحمت الهي ندانيد و براي رشد و تعالي خود دعا كنيد. (و ادخلني )20- امكانات انسان ، نتيجه ي كار او نيست بلكه از رحمت الهي سرچشمه مي گيرد. (برحمتك )21- هر كس ، در هر شرايطي بايد به رحمت الهي متوسّل شود، حتّي پيامبران .(برحمتك )22- تكروي ، ممنوع. (و ادخلني برحمتك في عبادك الصالحين )479-انبياء، 73
480-تفسير المي