آيه: 41 قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ - تفسیر نور سوره النمل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره النمل - نسخه متنی

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه: 41 قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ

ترجمه :

(سليمان ) گفت : تخت (ملكه ) را برايش ناشناس گردانيد، تا ببينم آيا پي مي برد يا از كساني است كه پي نمي برند.?

نکته ها

كسي كه مقداري از علم كتاب را مي دانست ، ((آصف بن برخيا)) وزير حضرت سليمان و خواهر زاده ي او بود، چنانكه از امام هادي (ع) نيز نقل شده است . (488) و امام باقر (ع) فرمودند: اسم اعظم الهي هفتاد و سه حرف است كه آصف بن برخيا تنها با دانستن يك حرف چنين قدرت نمايي كرد.. (489) در اين كه منظور از علم كتاب چيست ? گفته اند: مراد از آن ، يا آگاهي از كتب آسماني يا لوح محفوظ و يا اسم اعظم است .

سؤال : ((آصف بن برخيا)) چگونه تخت را بدون اجازه ي صاحبش حركت داد و در آن تصرّف كرد.?

پاسخ : اين كار به خاطر ولايت انبيا بر اموال مردم و اهميّت ارشاد بلقيس و مردم او بوده است .

كفر چند نوع است : يكي انكار خدا و يكي كفران نعمت ها.

شكر خداوند، اقسامي دارد: شكر با زبان ، با قلب و با عمل .

فضايل امير مؤمنان و اهل بيت :.

در آيه ي مورد بحث مي فرمايد: كسي كه بخشي از علم كتاب را داشت ، گفت : اي سليمان ! قبل از به هم زدن يك چشم ، من تخت ملكه ي سباء را از كشورش در اين جا حاضر مي كنم .

امّا در آيه ي آخر سوره ي رعد، خداوند به پيامبرش مي فرمايد: كفّار، رسالت تورا قبول ندارند، به آنان بگو كافي است كه خداوند و كسي كه تمام علم كتاب را دارد، ميان من و شما گواه باشد. در روايات مي خوانيم : مراد از كسي كه تمام علم كتاب را دارد، علي بن ابي طالب

8- است . اگر كسي كه بخشي از علم كتاب را مي داند تخت بلقيس را در يك آن حاضر مي كند، پس كسي كه تمام علم كتاب را مي داند، در تمام عمر چه قدرتي دارد.?

امام صادق (ع) مي فرمايد: آگاهي كسي كه بخشي از علم را داشت ، نسبت به علم علي (ع)، مثل مقدار آبي است كه بر بال يك مگس باشد نسبت به دريا.. (490) در روايات مي خوانيم : امام صادق (ع) به سينه ي مباركش اشاره كرد و فرمود: ((و عندنا واللّه علم الكتاب كله )) به خدا سوگند تمام علم كتاب نزد ما موجود است .. (491) در روايات بسياري مي خوانيم كه امامان معصوم : خارج از قيد زمان و مكان در مناطقي حاضر مي شدند، مثلا:.

امام جواد (ع)، در لحظه ي شهادت پدرش از مدينه به طوس رفت .

امام كاظم (ع)، از زندان بغداد بيرون آمد و در مدينه حاضر شد.

امام سجاد (ع)، در زمان اسارت ، به كربلا رفت و بدن پدرش امام حسين (ع)، را دفن نمود.

امام حسين (ع)، قبل از شهادت ، قبضه ي خاكي از كربلا برداشت و در مدينه به ام السّلمه داد. (492) بنابراين طي ّالارض و حركت برق آسا براي امامان سابقه دارد.

پيام ها:

1- در كابينه ي سليمان ، دانشمندترين چهره ها وجود داشتند. (عنده علم من الكتاب )

2- انسان مي تواند بر طبيعت وقوانين طبيعي حاكم شود. (أنا آتيك )

3- قدرت انسان مي تواند از جن ّ بيشتر باشد. (عفريت من الجن ّ الّلذي عنده علم ...)

4- در مواردي بايد قدرت خود را اظهار كرد. (أنا آتيك )

5- علم منشاء قدرت است . با قدرت علمي مي توان به جاي شنيدن صدا و ديدن تصوير، خود اشيا و موجودات را جا به جا كرد. (در انسان ، استعدادها، توانايي ها و اسراري است كه تاكنون كشف نشده است ). (أنا آتيك ) توانا بود هر كه دانا بودز دانش دل پير برنا بود

6- در واگذاري مأموريّت ها، مسارعه (سرعت عمل ) يك امتياز است . همان گونه كه در فروش ، مزايده ودر خريد، مناقصه ، عامل رقابت و ارزش است . (أنا آتيك به قبل أن يرتدّ اليك طرفك )

7- مدّعيان علم وقدرت ، بايد عملا حرف خود را اثبات كنند. (فلمّا رآه مستقرّا)

8- اولياي خدا نعمت را از او مي دانند. (هذا من فضل ربّي )

9- نعمت هاي الهي را حق ّ خود ندانيم . (فضل ربّي )

10- به علم و قدرت خود مغرور نشويم . (هذا من فضل ربّي )

11- نعمت هاي الهي را به زبان آوريم . (هذا من فضل ربّي )

12- دادن يا گرفتن نعمت ها براي رشد دادن ماست . (ربّي )

13- نعمت هاي الهي وسيله ي بندگي و آزمايشند، نه كاميابي و لذّت جويي . (ليبلوني ءاشكر)

14- انبيا نيز آزمايش مي شوند. (ليبلوني )

15- انسان ، مختار است ، نه مجبور. (من شكر... و من كفر)

16- انسان در گرو عمل خويش است . (و من شكر فانّما يشكر لنفسه )

17- خداوند به شكر ما نياز ندارد. (من شكر... ومن كفر فان ّربّبي غني كريم ) نعمت هاي الهي برخاسته از فضل و لطف بي پايان اوست وحتي اگر ما ناسپاسي كنيم ، او به مقتضاي ربوبيّت خود به ما لطف مي كند. شكر نعمت ، نعمتت افزون كندكفر نعمت از كفت بيرون كند

18- در شيوه ي دعوت ، تملّق ممنوع است . (و من كفر فان ّربّبي غني )

19- دارايي و سخاوت در كنار هم ، ارزش است . (غني كريم )

20- اولياي خدا بر اموال مردم ولايت دارند. (نكّروا لها)

21- گاهي براي آزمايش هوش ، تغيير وتحوّل جايز است . (نكّروا لها... ننظرأ تهتدي )


488-تفسير نورا
489-كافي ، ج 1
490-تفسير نورا
491-تفسير نورا
492-تفسير اطيب

/ 94