آيه: 35 مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ - تفسیر نور سوره مریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره مریم - نسخه متنی

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه: 35 مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ

ترجمه:

شايسته نيست كه خداوند فرزندي برگيرد، او منزّه است ، هرگاه انجام كاري را اراده كند، همين قدر كه گويد: موجود باش ، بي درنگ موجود مي شود.

نکته ها

در چند آيه اي كه گذشت ، عيسي (ع) با هفت صفت برجسته و دو برنامه معرّفي شده است ;امّما صفات برجسته ي او: الف : بنده ي خدا بودن .

(انّني عبداللّه ) ب : آوردن كتاب آسماني .

(آتاني الكتاب ) ج : پيامبري .

(وجعلني نبيّا) د: مبارك بودن .

(وجعلني مباركا) ه\\\': نيكي به مادر.

(و برّا بوالدتي ) و: جبّار و شقي نبودن .

(لم يجعلني جبّارا شقيّا) ز: متواضع ، حق ّ شناس و سعادتمند بودن . (والسّلام علي ّ..u) و امّا دو برنامه ي عيسي ، يكي نماز و ديگري زكات است . اين آيه مي فرمايد: سخن درست درباره عيسي همان است كه گفتيم . (ذلك عيسي بن مريم ) خداوند در قرآن ، بارها مسيحيان را منحرف و عقايد آنان را درباره حضرت عيسي باطل دانسته است ، چنانكه در آيه 73 سوره مائده : (لقد كفر الّذين قالوا ان ّاللّله ثالث ثلاثه) و آيه 30 سوره توبه : (وقالت النّصاري المسيح ابن اللّه ) از آنان انتقاد كرده است ، امّا در اينجا با بيان سيماي واقعي حضرت عيسي (ع)، راه صحيح را در مقابل راه باطل نشان مي دهد.

براي تحقّق اراده ي خداوند، هيچ گونه لفظي ، حتّي به لفظ ((كن )) نيازي نيست ، ولي خداوند براي فهم ما اراده ي خود را در اين قالب بيان كرده است .

خداوند قادر مطلق است و در آفريدن نيازي به اسباب ندارد و قدرت بي نهايت او، دليل منزّه بودن او از عجز و ناتواني ، و اختيار كردن فرزند است .

قرآن و مسيح پس از فشارهاي شديد كفّار مكّه بر پيروان پيامبر (ص )، جمعي از مسلمانان همراه جعفربن ابيطالب (ع)، به حبشه هجرت كردند. كفّار قريش گفتند: اگر مسلمين در آنجا قدرتي پيدا كنند و حكومتي تشكيل دهند، بت پرستي ما را ريشه كن خواهند كرد. آنان عمر و عاص و جمعي را همراه با هدايايي براي وزيران نجاشي به حبشه فرستادند. آنان هدايا را گرفتند تا نجاشي را عليه مسلمانان مهاجر تحريك نمايند;امّما نجاشي تصميم گرفت شخصا مسلمانان را احضار كند و سخن آنان را بشنود.

جعفر كه سخنگوي مسلمانان بود، در حضور پادشاه حبشه سخنان خود را آغاز كرد. او از ظلمت هاي بت پرستي و خرافات و تجاوزهاي دوران جاهليّت و از طلوع اسلام و نورانيّت دين محمّد (ص ) چنان سخن گفت ، كه نجاشي گريست و هداياي كفّار را برگرداند و گفت : خداوند كه به من قدرت داد، از من رشوه نگرفت ، چرا من از شما رشوه بگيرم !? اين جلسه ، به نفع مسلمانان و زيان كفّار پايان يافت . عمرو عاص پس از اين شكست به فكر فرو رفت و از فرداي آن روز پيشنهاد تازه اي مطرح كرد. او براي آنكه غيرت ديني نجاشي را تحريك كند، گفت : مسلمانان ، عقايدي دارند كه ضد عقيده شماست .

نجاشي بار ديگر مسلمانان را احضار كرد و عقيده آنها را درباره ي حضرت مسيح (ع) جويا شد. جعفر طيّار در پاسخ ، آياتي از سوره ي مريم را تا آيه ي (ذلك عيسي بن مريم قول الحق ّ الّذي فيه يمترون ) تلاوت كرد. نجاشي با شنيدن آيات نوراني قرآن ، اشك ريخت و گفت : حقيقت همين است .

عمروعاص پس از شكست و رسوايي مجدّد، همين كه خواست حركت تازه اي انجام دهد، نجاشي دست خود را بلند كرد و سيلي محكمي بر او نواخت . (380)

پيام ها:

1- در مقابل منحرفين و عقايد انحرافي ، نشان دادن راه صحيح لازم است . (ذلك عيسي بن مريم قول الحق ّ)

2- شأن خداوند با فرزند داشتن سازگار نيست . (ماكان للّه ...) (زيرا فرزند خواهي ، يا به خاطر عمر محدود ماست ، يا به دليل نياز ما به نيروي انساني ، يا نياز روحي و عاطفي انسان چنين اقتضا مي كند، كه خداوند از همه ي اينها منزّه است . (سبحانه ))

3- خداوند هيچ گونه فرزندي ندارد. (من ولد) (برخلاف بعضي ها كه ملائكه را دختران خدا، يا عيسي را پسر خدا مي پنداشتند.)

4- فرزند بايد از جنس پدر و مثل پدر باشد، امّا خداوند مثل ندارد. (سبحانه )

5- هرگاه سخنان نارواي ديگران را نقل مي كنيم ، فورا با كلامي توحيدي ذهن خود و ديگران را تبرئه كنيم . (سبحانه )

6- نه تنها عيسي (ع) بدون داشتن پدر و آدم (ع) بدون داشتن پدر و مادر خلق مي شوند، بلكه هر چيزي به اراده ي خدا ايجاد مي شود. (كن فيكون )

7- ميان خواست خدا و تحقّق اشيا، فاصله اي نيست . حرف ((فا)) در (فيكون )

8- رابطه ي موجودات با خداوند، رابطه ي خالق و مخلوق است ، نه رابطه ي پدر و فرزند. (كن فيكون )


380-فروغ ابديّت ، ج 1، ص 253، به نقل از كامل ابن اثير، ج 2، ص ; 54 بحار، ج 18، ص 415

/ 99