آيه: 67 أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا
ترجمه:
آيا انسان (در زنده شدن دوباره ي خود شك دارد? و) به ياد نمي آورد كه ما او را پيش از اين آفريده ايم ، در حالي كه چيزي نبود.?
نکته ها
اين آيه شبيه آيات 78 و 79 سوره ي ي س است كه شخصي با آوردن استخواني پوسيده و خرد كردن آن مقابل پيامبر (ص )، با پيامبر به بحث و گفتگو پرداخت و گفت : كيست كه استخوان هاي پوسيده را زنده كند? خداوند در پاسخ فرمود: (اي پيامبر!) بگو: همان كسي كه اوّل آفريد، پس از مرگ هم زنده مي كند، و او همه چيز را مي داند. (وضرب لنا مثلا و نسي خلقه قال من يحيي العظام و هي رميم . قل يحيها الّذي انشاءها اوّل مرّه و هو بكل ّ خلق عليم ) از امام صادق (ع) درباره (خلقناه من قبل و لم يك شيئا) سؤال شد، حضرت فرمودند: يعني نه در مرحله ي تقدير و نه در مرحله تكوين هيچ چيز نبود. راوي حديث درباره ي (لم يكن شيئا مذكورا) (463) پرسيد، حضرت فرمودند: يعني مقدّر بود، ولي نامي از آن در ميان نبود. (464) بنابراين ، اين دو آيه از دو مرحله ي پيش از آفرينش انسان سخن مي گويد.در حديث ديگري نيز امام باقر (ع) در مورد (من قبل ) فرمودند: نه در كتاب و نه در علم سخني از او نبود. (465)پيام ها:
1- باور نداشتن معاد، راه توجيه گناه وفرار از عبادت است . (فاعبده و اصطبر لعبادته ... يقول الانسان ...)2- تعجّب از معاد وزنده شدن دوباره ، مربوط به يك زمان و يك گروه خاص از انسان ها نيست . (يقول الانسان )3- معاد، جسماني است . (اخرج ) يعني خارج شدن جسم از زمين .4- معاد، قهري واجباري است . (اخرج ) يعني خروج قهري وبدون اختيار.5- ترديد در معاد با توجّه به آفرينش ابتدائي خود، شگفت آور است . (أولايذكر)6- توجّه انسان به اينكه اوّل نبوده و بعدا خلق شده است ، براي قبول معاد كافي است . (أولا يذكر الانسان ...)7- منكران معاد، براي عقيده ي خود دليلي ندارند و تنها قيامت را بعيد مي دانند، ولي قرآن با دليل سخن مي گويد. (خلقناه من قبل )8- آفرينش انسان از عدم ، بسيار پيچيده تر و به ظاهر مشكل تر از آفرينش مجدّد انسان پس از مرگ است . (خلقناه ... و لم يك شيئا)463-انسان ، 1
464-كافي ، ج 1، ص 147
465-بحار، ج 5، ص 84