پيامدهاى پيمان شكنى - اخلاق و تربیت های اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق و تربیت های اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيامدهاى پيمان شكنى

بـه هـمـان انـدازه كـه در مـورد وفـادارى بـه عـهد و پيمان تاءكيد شده ، از پيمان شكنى و بىوفـايـى
نـكـوهـش شده است . قرآن كريم بيشترين زيان ناشى از پيمان شكنى را متوجّه شخص ‍پيمان شكن مى داند و
مى فرمايد:

(فَمَنْ نَكَثَ فَاِنَّم ا يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ) (137)

هر كس پيمان شكنى كند، در حقيقت به زيان خويش پيمان شكنى كرده است .

سـلب اعـتـمـاد عـمـومـى ، آفـت ديـگـر پـيـمـان شـكـنـى اسـت ؛ احـسـاس اعـتـمـادمـتـقـابـل ،
پـشـتوانه محكمى براى فعّاليّتهاى هماهنگ اجتماعى و همكارى هاى وسيع مردمى است وروزى كـه وفـاى بـه
عـهـد از مـيـان جـامـعـه بشرى رخت بربندد و پيمان ها يكى پس از ديگرىشـكـسـتـه شـود، سـرمـايـه
بـزرگ اعـتـمـاد عـمـومـى بـه غـارت خـواهـد رفـت و جـامـعـه به ظاهرمتشكّل ، به اجزايى پراكنده و
ناتوان تبديل خواهد شد، حضرت على (ع ) فرمود:

(لا تَعْتَمِدْ عَلى مَوَدَّةِ مَنْ لا يُوفى بِعَهْدِهِ) (138)

بر دوستى كسى كه به عهد و پيمان خود وفا نمى كند، اعتماد مكن .




  • پير پيمانه كِش من كه روانش خوش باد
    گفت پرهيز كن از صحبت پيمان شكنان (139)



  • گفت پرهيز كن از صحبت پيمان شكنان (139)
    گفت پرهيز كن از صحبت پيمان شكنان (139)



شـخـص پيمان شكن علاوه بر اينكه در دنيا از ارزش و اعتبار خود مى كاهد و طورى خوار مى شودكـه نـه
دشـمن از او حساب مى برد و نه دوست مى تواند روى پيمان هاى او حساب كند، در آخرتنـيـز گـرفـتـارى
هـاى بـزرگـى در پـيش دارد و جايگاه بسيار بدى در جهنّم در انتظار او است .حضرت على (ع ) فرمود:

(اِنَّ فِى النّ ارِ لَمَدي نَةٌ يُق الُ لَهَا الْحَصي نَةُ، اَفَلا تَسْئَلُونى م ا في ه ا؟ فَقي
لَ لَهُ ما في ه اي ا اَمي رَ الْمُؤْمِني نَ؟ ق الَ في ه ا اَيْدِى النّ اكِثي نَ) (140)

هـمـانـا در جهنّم شهرى است كه به آن حصينه (دژ مستحكم ) مى گويند. آيا از من نمى پرسيد كهدر آن شهر
چيست ؟ سؤ ال شد، اى امير مؤ منان در آن شهر چيست ؟ فرمود: دست هاى پيمان شكنان !

شايد اشاره به (دستها) در سخن آن حضرت اشاره اى باشد به اينكه اغلب پيمان ها با قرارگرفتن دست هاى
طرفين در يكديگر منعقد مى شود، يا اينكه بيشتر پيمانها به سبب دست مهر ياامضا مى شود و عهد شكنى نيز
معمولاً توسط دست انجام مى گيرد. (البته در اينجا كلمه دست راآورده و كل وجود پيمان شكن را اراده كرده
است ؛ يعنى آن دژ محكم ، جايگاه پيمان شكنان است .)

تملق و چاپلوسى

بـسـيارى از دانشمندان علم اخلاق معتقدند كه خلق نيكو حدّ وسط ميان افراط و تفريط خصلت هاىآدمـى
اسـت كـه هـر دو طـرف نـاپـسـنـد است . مثلاً (تهور) و (بزدلى )، دو نمونه از افراط وتـفـريـط در
اسـتـفـاده از قوّه غضب است كه هر دو ناپسندند و ميانگين آن دو، (شجاعت ) ناميده مىشود كه بسيار
پسنديده است .

مـدح و تـمـجيد معقول و واقعى از ديگران ، كارى پسنديده و در مواردى لازم و ضرورى است ولىمـبـالغـه
در ثـنـاگـويـى و تـعريف و تمجيد ناحق از ديگران كه افراط در قضيه است و تملّق وچـاپـلوسـى نام دارد
كارى بس زشت و نكوهيده است . چنان كه خوددارى از تحسين و مدح واقعى درهنگام ضرورت ، طرف تفريط و
ناپسند است .

امير مؤ منان (ع ) حدود افراط و تفريط و جايگاه شايسته آن را بدين گونه ترسيم مى كند:

(اَلثَّن اءُ بـِاَكـْثـَرَ مـِنَ الاِْسـْتـِحـْق اقِ مـَلَقٌ وَالتَّقـْصـي رُ عـَنِ
الاِْسـْتـِحـْق اقِ عـَىُّ اَوْحَسَدٌ) (141)

تعريف بيشتر از استحقاق ، چاپلوسى و كمتر از آن ، ناتوانى يا حسدورزى است .

/ 96