ارزش خوشخويى
ايـن صـفـت زيـبـا در كـلام آسـمـانـى رسـول اكـرم (ص ) بـه عـنـوان سـنـگـيـن تـريـنعمل در ترازوىقيامت آمده است :(م ا يُوضَعُ فى مي ز انِ امْرِءٍ يَوْمَ الْقِي امَةِ اَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ) (300)
روز قيامت ، در ترازوى (اعمال ) شخص ، چيزى برتر از خوشخويى قرار نمى گيرد.حضرت امير(ع ) نيز آن را بهترين همنشين دانسته و فرموده است :(حُسْنُ الْخُلْقِ خَيْرُ قَري نٍ) (301)
و در سخن ديگرى آن را سر رشته هر كار نيكى دانسته و فرموده است :(حُسْنُ الْخُلْقِ رَاءْسُ كُلِّ بِرٍّ) (302)
امام صادق (ع ) نيز اظهار فرموده كه زندگى بدون خوش خلقى ، شيرين و گوارا نخواهد بود:(لا عَيْشَ اَهْنَاءُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ) (303)
ايـن گـونـه ارجـگـذارى و سـتـايـش از (حـسـن خـلق )، ايـن خـوى پـسنديده را در رديف مهم ترينفضايل
انسانى قرار مى دهد. و هر انسانى را موظّف مى كند تا خود را بدان آراسته سازد و بهسهم خود فضاى زيست
اجتماعى را گوارا و معطر گرداند و بدينسان همه مردم در محيطى گرم وصميمى به زندگى خويش ادامه دهند.
منشاء خوش خلقى
شـكـوفـه هـاى زيـبـاى نـرمـخـويـى بـر درخـت تـنـومـنـد و شـادابـِعـقـل و خـرد مى شكفد و از منبعاصيلِ بزرگوارى خاندان تغذيه مى شود؛ در سخنان مولاى متقيان(ع ) سرچشمه هاى اين خصلت خداپسند، اين
گونه معرفى شده است :ميوه خرد: (اَلْخُلْقُ الَْمحْمُودُ مِنْ ثِم ارِ الْعَقْلِ) (304)بزرگوارى خاندان : (حُسْنُ الاَْخْلا قِ بُرْه انُ كَرَمِ الاَْعْر اقِ) (305)و نيز: (حُسْنُ السّي رَةِ عُنْو انُ حُسْنِ السَّري رَةِ) (306)در تورات نيز خوشخويى را منشعب از حيا مى شمرد:(يَتَشَعَّبُ مِنَ الْحَي اءِ... حُسْنُ الْخُلْقِ) (307)
رابطه با دين
خـوش اخـلاقـى يك خوى زيباى انسانى است و در وجود هر كس ـ صرف نظر از آيين و مرامش ـ ممكناست يافتشود، با اين وصف ، ارتباطى ناگسستنى با شريعت مقدس الهى دارد. پيام آوران خدا،بـدون اسـتـثـنـا،
خـوشـخـو بـوده اند، (308) و خوش اخلاقى نه تنها علامت تديّن استبـلكـه بـه تـعـبـيـر رهـبـر
بـزرگـوار اسـلام (ص )، نـصـف ديـن راتشكيل مى دهد:(حُسْنُ الْخُلْقِ نِصْفُ الدّي نِ) (309)
از سـخـن حـضـرت امـام بـاقـر(ع ) نـيـز بـرمـى آيـد كه هر چه مؤ من خوشخوتر باشد، ايمانش كامل تر
است :(اِنَّ اَكْمَلَ الْمُؤْمِني نَ اي م اناً اَحْسَنُهُمْ خُلْقاً) (310)