ب ـ عيب جويى
انسان خردمند به خوبى مى داند كه در مسير آدميان ، همواره خطر لغزش و اشتباه وجود دارد و همهـ جـزمـعـصـومـان ـ كـم و بـيـش مـرتـكـب خـطـا و اشـتـبـاه مـى شـونـد. بـه هـمـيـندليـل ، خـردمـنـد
بـه جاى پرداختن به لغزش ديگران ، درصدد جستجوى عيب خود برمى آيد، امامخردمندان ، اميرمؤ منان (ع ) در
اين مقام ، سخن حكيمانه اى فرموده است :(لاَ تـَتـَبَّعـَنَّ عـُيـُوبَ النّ اسِ فـَاِنَّ لَكَ مـِنْ عـُيـُوبـِكَ اِنْ عـَقـَلْتَ م ا
يـَشـْغـُلُكَ مـِنْ اَنْ تـَعي بَاَحَداً) (159)
پيگير عيوب مردم نشو چرا كه خود، اگر خرد بورزى ، آن قدر عيب دارى كه تو را از عيب جويىديگران كفايت
كند.و در سـخنى ديگر، شگفتى خود را از انسان نابخردى كه با داشتن عيوب متعدد به عيب يابى ازديگران مى
پردازد، ابراز داشته است .(160)امام باقر(ع ) نيز، عيب جويى را نزديك شدن به مرز كفر دانسته ، مى فرمايد:(مِنْ اَقْرَبِ م ا يَكُونُ الْعَبْدُ اِلَى الْكُفْرِ اَنْ يُؤ اخِىَ الرَّجُلَ عَلَى الدّي نِ
فَيُحْصى عَلَيْهِ زَلاّ تِهِلِيُعَيِّرَهُ بِه ا يَوْماً م ا) (161)
از نـزديـك ترين حالات بنده به مرز كفر اين است كه با مردى با انگيزه دينى دوست شود سپسبدى هاى او را
برشمارد تا روزى بدان وسيله او را سرزنش كند.به همين دليل ، قرآن مجيد، عيب جويان را چنين تهديد مى كند:(وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ) (162)
واى بر هر عيب جوى سخره گر!
مبارزه با منكرات و عيب جويى
بايد دانست كه اسلام در مورد مبارزه با منكرات ، سه اقدام اساسى را پيشنهاد كرده است :1 ـ زمينه هاى تربيت و تبليغات دينى ، تعليم و تزكيه همه افراد و اقشار جامعه را بايد بهگـونـه اىفـراهـم سـاخـت ، كـه در مـمـلكـت اسـلامـى ، ارتـكـاب خـلاف و جـرم و جـنـايـت بـهحـداقـل ممكن
بلكه به صفر برسد و چنين كارى وظيفه ملت ، علما، دولت ، والدين ، مديران بخشدولتى و خصوصى و عموم مردم
است و همگى بايد دست به دست يكديگر دهند و هرگونه زمينهگناه و خلاف را از بين ببرند.2 ـ هـمـگى وظيفه دارند در قالب (امر به معروف و نهى از منكر)، (اجراى حدود الهى ) و مانندآن با همه
خلافهاى آشكار مبارزه كنند.3 ـ هـمـگان وظيفه دارند عيب هاى خود را اصلاح كنند و خلاف و گناه و عيب پنهان خود و ديگران
راپـوشـيـده دارنـد و هيچ كس حق ندارد عيوب خود و ديگران را برملا سازد؛ چنين كارى تحت عنوان ؛(اشاعه
فحشا)، (عيب جويى ) و مانند آن ممنوع است و خود نوعى ، منكر به حساب مى آيد.بنابراين ، مبارزه با منكرات ، ماهيةً با عيب جويى تفاوت دارد، حتى عيب جويى در دايره مبارزه
بامنكرات قرار مى گيرد كه بايد با آن مبارزه كرد. افزون بر آن ؛
نـاهـى از منكر، مصلح است و در راستاى اصلاح فرد و جامعه به مبارزه با منكر برمى خيزد ولىعيب جو با
نيت تخريب ، به عيب جويى مى پردازد.ناهى از منكر خير خواه و دلسوز فرد خاطى است ، در حالى كه عيب ياب ، از روى حقد و كينه چنينمى كند.نـاهـى از مـنـكر با موعظه حسنه و زبان خوش ، تلاش مى كند افراد را به خوبى ها دعوت كند،ولى عيب جو با
لحن گزنده ، نه تنها افراد را به سوى خوبى نمى كشاند بلكه به لجبازىنيز وادار مى كند.عيب جويان ، فاقد دل پاك و عقل سليم اند در حالى كه ناهيان از منكر با دلى پاك و عقلى سالمبه مبارزه با
منكرات برمى خيزند.
انتقاد سالم نه عيب جويى
افـشـاگرى و رسوا سازى در ملا عام ، به وسيله نامه سرگشاده ، تريبون و مانند آن ، صد درصـد مـمنوع است. آنچه از روايات برمى آيد، آن است كه فرد را محترمانه (بدون آبروريزى )بـه عيوبش آگاه ساخت به گونه اى
كه در حضور ديگران نباشد و حتى فرد منتقد را نشناسد.ايـن كـار را مـى تـوان از طـريـق تـلفـن و
نـامـه هـم انـجـام داد. بـيـان ايـنمـسـائل در جمع و به صورت كلّى نيز، در پاره اى موارد مى تواند
راهگشا باشد. امام صادق (ع)، انتقاد كننده واقعى را محبوب ترين دوست خود دانسته ، مى فرمايد:(اَحَبُّ اِخْو انى اِلَىَّ مَنْ اَهْدى عُيُوبى اِلَىَّ) (163)
بهترين دوست من كسى است كه عيوبم را به من هديه كند!امير مؤ منان نيز به ما چنين توصيه مى كند:(لِيَكُنْ اثَرَ النّ اسِ عِنْدَكَ مَنْ اَهْدى اِلَيْكَ عَيْبَكَ وَ اَع انَكَ عَلى نَفْسِكَ) (164)
بايد برگزيده ترين مردم نزد تو كسى باشد كه عيب هايت را نشانت دهد و تو را در مقابله بانفس امّاره ات
مدد بخشد.