پيشگفتار - حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه - نسخه متنی

ب‍ا م‍ق‍دم‍ه‌ ناصر م‍ک‍ارم‌ ش‍ی‍رازی‌؛ ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌: ع‍ل‍ی‌ ق‍اض‍ی ‌ع‍س‍ک‍ر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگفتار

حج و مناسك و اسرار آن، در قرآن كريم، جايگاهى ويژه دارد و مفسّران عالقيدر از ديرباز در تفسير آيات مرتبط با آن، نكات ارزشمند و آموزنده اى را مطرح كرده اند كه به دليل متمركز و منسجم نبودنِ آيات و در نتيجه عدم پيوستگى تفاسير و مطالب مطرح شده در باره آن، عموم مردم از دستيابى به لطايف آن محروم مانده اند.

از اين رو، از سال ها پيش، در اين انديشه بودم كه با استخراج و گردآورىِ مباحث مربوط به حج و حرمين شريفين از تفاسير مختلف، دستيابى به اين گنجينه ارزشمند را براى علاقمندان هموار نمايم. در اين راستا، پس از مشورت با برخى فرهيختگان، تفسير نمونه را به دليل فارسى بودن و قابل فهم بودن براى بيشتر طبقات مردم برگزيدم.

ابتدا اين تفسير شريف را از آغاز تا پايان مطالعه كرده، آيات و مباحث مرتبط با موضوع حج را مشخص نمودم، آنگاه مطالب مربوط به هر بحث را، كه در آيات و سوره هاى مختلف آمده بود، با رعايت ترتيب بحث، منظم و در يك فصل قرار دادم تا خواننده هنگام مطالعه در مباحث هر بخش، احساس گسيختگى و در نتيجه خستگى نكند و بتواند از آغاز تا پايان هر موضوع را پيوسته ملاحظه و مطالعه كند.

سپس با رعايت حفظ متن، مطالب و موضوعات گزينش شده ويرايش گرديد تا عبارات انتخاب شده از بخش هاى مختلف، حتّى المقدور هماهنگ شود.

آيات و روايات نيز اعراب گذارى گرديد تا خواننده را در درست خوانى آنها يارى دهد.

آدرس مطالبِ گزينش شده از هر بخش، در پايان هر موضوع ذكر گرديد تا آنانكه مايلند با مراجعه به اصل تفسير، مطالب را دنبال كنند، اين امكان براى آنها فراهم شود.

مباحث مختلف نيز در چهار فصل تنظيم گرديد:

فصل نخست: زندگانى حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام) بنيانگذار حج ابراهيمى.

فصل دوم: حج و مسائل مربوط به آن.

فصل سوم: مكه و رويدادها و موضوعات مرتبط به آن.

فصل چهارم: مدينه، رويدادها، جنگ ها و حوادثى كه در آن رخ داده است.

در صدد بودم مباحث مربوط به سيره نبوى و حوادث عصر بعثت را نيز به فصل هاى كتاب بيفزايم ليكن به دليل حجيم شدن، از اين تصميم منصرف شدم.

مجموعه فراهم شده، براى عموم مردم مفيد و سودمند است امّا براى روحانيون محترم كاروان ها، به خصوص در موسم حج و ايام عمره، كه معمولاً دسترسى به منابع مختلف براى آنان فراهم نيست، مى تواند نفع و بهره بيشترى در بر داشته باشد.

به اميد آنكه اين حركت استمرار يابد و مطالب و موضوعات مرتبط با حج و حرمين شريفين از تفاسير ديگر نيز استخراج و براى گسترش فرهنگ حج در جامعه، در اختيار عموم قرار گيرد.

در پايان لازم مى دانم از مرجع عاليقدر، حضرت آيت الله العظمى آقاى مكارم شيرازى ـ دامت بركاته ـ كه با استقبال از اين طرح و با ارائه رهنمودهاى مفيد و سازنده خود اينجانب را در تهيه و تنظيم اين كتاب يارى كردند و نيز از همكاران ارجمندم در مركز تحقيقات حج، صميمانه تشكّر و سپاسگزارى نمايم.

سيّدعلى قاضى عسكر



















بخش اوّل:
زندگانى پرماجراى ابراهيم(عليه السلام)

پيامبر بت شكن

از آنجا كه در قرآن تنها يك سوره به نام ابراهيم ناميده شده ـ هر چند حالات ابراهيم تنها در اين سوره نيامده، بلكه در سوره هاى ديگر نيز به مناسبت هاى گوناگون از اين پيامبر بزرگ الهى ياد شده است ـ لذا مناسب ديديم تا زندگى پر افتخار اين قهرمان توحيد را فهرستوار ذكر نماييم، تا در تفسير آيات مختلف كه در آينده به آن برخورد مى كنيم، و نياز به احاطه بر زندگى اين پيامبر دارد، آگاهى كافى وجود داشته باشد، و بتوانيم خوانندگان محترم را به اين بحث ارجاع دهيم.

زندگى ابراهيم را در سه دوره مشخص مى توان مطرح كرد:

1ـ دوران قبل از نبوت.

2ـ دوران نبوت و مبارزه با بت پرستان در بابل.

3ـ دوران هجرت از بابل و تلاش و كوشش در سرزمين مصر و فلسطين و مكه.

زادگاه و طفوليت ابراهيم
ابراهيم در سرزمين بابل، كه از سرزمينهاى شگفت انگيز جهان بود و حكومتى نيرومند و در عين حال ظالم و جبار بر آن سلطه داشت، تولد يافت. او در زمانى چشم به جهان گشود كه نمرودبن كنعان، آن پادشاه جبار و ستمگر بر بابل حكومت مى كرد و خود را خداى بزرگ بابل معرفى مى نمود.

البته مردم بابل تنها اين بت را نداشتند، بلكه در عين حال بت هايى با اشكال گوناگون و از مواد مختلف ساخته و پرداخته بودند و به نيايش در مقابل آنها مشغول بودند.

حكومت وقت، از آنجا كه بت پرستى را وسيله مؤثرى براى تحميق و تخدير افكار ساده لوحان مى ديد، سخت از آن حمايت مى كرد و هرگونه اهانت و توهين به بت ها را يك گناه بزرگ و جرم نابخشودنى مى دانست.

مورخان درباره تولد ابراهيم داستان شگفت انگيزى نقل كرده اند كه خلاصه اش چنين است:

منجّمان تولد شخصى را كه با قدرت بى منازع نمرود مبارزه خواهد كرد، پيش بينى كرده بودند و او با تمام قوا، هم براى جلوگيرى از تولد چنين كودكى و هم براى كشتن او بر فرض تولد، تلاش و كوشش مى كرد. امّا هيچ يك از اينها مؤثر نيفتاد و اين نوزاد سرانجام تولد يافت.

مادر براى حفظ او، وى را در گوشه غارى در نزديكى زادگاهش پرورش مى داد، به طورى كه سيزده سال از عمر خود را در آنجا گذراند. دور از نظر مأموران نمرود پرورش يافت و به سن نوجوانى رسيد و تصميم گرفت كه آن خلوتگاه را براى هميشه ترك كند و به ميان مردم گام نهد و درس توحيدى را كه با الهام درون به ضميمه مطالعات فكرى دريافته بود براى مردم باز گويد.

مبارزه با گروههاى مختلف بت پرست
در اين هنگام كه مردم بابل علاوه بر بتهاى ساختگى دست خود، موجودات آسمانى همچون خورشيد و ماه و ستارگان را پرستش مى كردند، ابراهيم تصميم گرفت از طريق منطق و استدلال هاى روشن، وجدان خفته آنها را بيدار سازد و پرده هاى تاريك تلقينات غلط را از روى فطرت پاك آنها برگيرد، تا نور فطرت بدرخشد، و در راه توحيد و يگانه پرستى گام بگذارند.

او مدتها در باره آفرينش آسمان و زمين و قدرتى كه بر آنها حكومت مى كند و نظام شگفت انگيز آنها مطالعه كرده بود و نور يقين در قلبش مى درخشيد.

مبارزه منطقى با بت پرستان
نخست با ستاره پرستان روبه رو شد و در برابر گروهى كه در برابر ستاره زهره كه بلافاصله بعد از غروب آفتاب در افق مغرب مى درخشد به تعظيم و پرستش مشغول مى شدند قرار گرفت.

ابراهيم يا از روى تعجب و استفهام انكارى، و يا به عنوان هماهنگى با طرف مقابل، به عنوان مقدمه براى اثبات اشتباهشان، صدا زد اين خداى من است؟! اما هنگامى كه غروب كرد گفت: من غروب كنندگان را دوست ندارم.

هنگامى كه ماه سينه افق را شكافت و ماه پرستان مراسم نيايش را شروع كردند، با آنها هم صدا شده، گفت: اين خداى من است؟ اما آن هم كه افول كرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند از گمراهان خواهم بود.

خورشيد پرده هاى تاريك شب را شكافت، و شعاع طلايى خود را بر كوه و صحرا گسترد، آفتاب پرستان به نيايش برخاستند، ابراهيم گفت: اين خداى من است؟، اين از همه بزرگتر است. اما هنگامى كه غروب كرد، صدا زد اى قوم من از شريك هايى كه شما براى خدا مى سازيد بيزارم! اينها همه افول و غروب دارند. اينها همه دستخوش تغيير و اسير دست قوانين آفرينش اند، و هرگز از خود اراده و اختيارى ندارند، تا چه رسد به اينكه خالق و گرداننده اين جهان باشند.

من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده، من در ايمان خود به او خالص و ثابت قدمم و هرگز از مشركان نخواهم بود (سوره انعام آيه 75 تا 79).

ابراهيم اين مرحله از مبارزه خود را با بت پرستان، به عالى ترين صورت پشت سر گذاشت، و توانست عده اى را بيدار و حداقل عده ديگرى را در شك و ترديد فرو برد.

چيزى نگذشت اين زمزمه در آن منطقه پيچيد، اين جوان كيست كه با اين منطق گويا و بيان رسا در دلهاى توده مردم راه باز مى كند؟!

گفتگو با آزر
در يك مرحله ديگر ابراهيم باعمويش آزر وارد بحث شد وبا عباراتى بسيار محكم، رسا و توأم با محبت و گاهى توبيخ، در زمينه بت پرستى به او هشدار داد، و به او گفت:
چرا چيزى را مى پرستى كه نمى شنود و نمى بيند و نه هيچ مشكلى را درباره تو حل مى كند؟ تو اگر از من پيروى كنى، من تو را به راه راست هدايت مى كنم، من از اين مى ترسم كه اگر از شيطان پيروى كنى مجازات الهى دامنت را بگيرد.

حتى هنگامى كه عمويش در مقابل اين نصايح، او را تهديد به سنگسار كردن مى نمود او با جمله سلام عليك، من براى تو استغفار خواهم كرد كوشش نمود تا در دل سنگين او راهى پيدا كند (سوره مريم آيه 47).

/ 96