غدير خم - حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه - نسخه متنی

ب‍ا م‍ق‍دم‍ه‌ ناصر م‍ک‍ارم‌ ش‍ی‍رازی‌؛ ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌: ع‍ل‍ی‌ ق‍اض‍ی ‌ع‍س‍ک‍ر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(1)1 . شرح نهج البلاغه، ج11، ص28
(2)2 . ديوان الإمام علي(عليه السلام) ، ص24
3 . الكافي، ج8 ، ص119


در رواياتى كه از طرق شيعه و سنى در باره امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) وارد شده، اطلاق كلمه ابن رسول الله (فرزند پيغمبر) كرارا ديده مى شود.

در آيات مربوط به زنانى كه ازدواج با آنها حرام است، مى خوانيم: { ...فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ... ; يعنى همسران پسران شما.(1) در ميان فقهاى اسلام اين مسأله مسلم است كه همسران پسرها و نوه ها، چه دخترى باشند و چه پسرى بر شخص حرام و مشمول آيه فوق است.

5ـ آيا مباهله يك حكم عمومى است؟
شكى نيست كه آيه فوق يك دستور كلى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نمى دهد، بلكه روى سخن در آن تنها به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است ولى اين موضوع مانع از آن نخواهد بود كه مباهله در برابر مخالفان يك حكم عمومى باشد و افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند، به هنگامى كه استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جايى نرسد، از آنها دعوت به مباهله كنند.

از رواياتى كه در منابع اسلامى نقل شده نيز عموميت اين حكم استفاده مى شود. در تفسير نور الثقلين(2) حديثى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند، آنها را به مباهله دعوت كنيد».

راوى مى گويد: سؤال كردم چگونه مباهله كنم؟ فرمود: «خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن» و گمان مى كنم كه فرمود: «روزه بگير و غسل كن و با كسى كه مى خواهى مباهله كنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بيفكن و از خودت آغاز كن و بگو: خداوندا! تو پروردگار آسمان هاى هفتگانه و زمين هاىهفتگانه اى و آگاه از اسرار نهان هستى و رحمان و رحيمى، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى باطلى دارد، بلايى از آسمان بر او بفرست و او را به عذاب دردناكى مبتلاساز! و بعد بار ديگر اين دعا را تكرار كن و بگو: اگر اين شخص حق را انكار كرده و
[1ـ نساء، آيه 23.

2ـ جلد 1، صفحه 351
]

ادعاى باطلى مى كند، بلايى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن!» سپس فرمود: «چيزى نخواهد گذشت كه نتيجه اين دعا آشكار خواهد شد، به خدا سوگند كه هرگز نيافتم كسى را كه حاضر باشد اين چنين با من مباهله كند».

ضمناً از اين آيه معلوم مى شود كه بر خلاف حملات بى رويه افرادى كه مى گويند اسلام عملا آيين مردان است و زنان در آن به حساب نيامده اند، زنان در مواقع حساس به سهم خود در پيشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن مى ايستاده اند، صفحات درخشان زندگى فاطمه بانوى اسلام(عليها السلام) و دخترش زينب كبرى(عليها السلام)و زنان ديگرى كه در تاريخ اسلام، گام بر جاى گام هاى آنها نهاده اند، گواه اين حقيقت است.

[
(1)1ـ تفسير نمونه، ج2، ص590 و يا ج2، ص448.
]




غدير خم


غدير خم

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالاَْزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَة غَيْرَ مُتَجانِف لاِِثْم فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(3)

3ـ گوشت مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند و حيوانات خفه شده و به زجر كشته شده و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند و باقيمانده صيد حيوان درنده، مگر آنكه (به موقع بر آن حيوان برسيد و) آنرا سر ببريد و حيواناتى كه روى بتها (يا در برابر آنها) ذبح شوند (همگى) بر شما حرام است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان بوسيله چوبه هاى تير مخصوص بخت آزمايى، تمام اين اعمال فسق و گناه است ـ امروز كافران از (زوال) آيين شما مأيوس شدند، بنابراين از آنها نترسيد و از (مخالفت) من بترسيد، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم ـ اما آنها كه در حال گرسنگى دستشان به غذاى
[
(1)1 . مائده

]
ديگرى نرسد و متمايل به گناه نباشند (مانعى ندارد كه از گوشت هاى ممنوع بخورند) خداوند آمرزنده و مهربان است.

در آغاز اين سوره اشاره به حلال بودن گوشت چهار پايان به استثناى آنچه بعدا خواهد آمد شده، آيه مورد بحث در حقيقت همان استثناهايى است كه وعده داده شده و در اين آيه حكم به تحريم يازده چيز شده است كه بعضى از آنها در آيات ديگر قرآن نيز بيان گرديده و تكرار آن جنبه تأكيد دارد.

نخست مى فرمايد: مردار بر شما حرام شده است (حرمت عليكم الميتة).

و همچنين خون (والدم).

و گوشت خوك (و لحم الخنزير).

و حيواناتى كه طبق سنت جاهليت بنام بتها و اصولا به غير نام خدا ذبح شوند { وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ... .

و نيز حيواناتى كه خفه شده باشند حرام اند خواه بخودى خود و يا بهوسيله دام و خواه بهوسيله انسان اين كار انجام گردد (چنانكه در زمان جاهليت معمول بوده گاهى حيوان را در ميان دو چوب يا در ميان دو شاخه درخت سخت مى فشردند تا بميرد و از گوشتش استفاده كنند) «وَ الْمُنْخَنِقَةُ».

در بعضى از روايات نقل شده كه مجوس مخصوصا مقيد بودند كه حيوانات را از طريق خفه كردن بكشند سپس از گوشتشان استفاده كنند بنابراين ممكن است آيه ناظر به وضع آنها نيز باشد.

و حيواناتى كه با شكنجه و ضرب، جان بسپارند و يا به بيمارى از دنيا بروند «وَ الْمَوْقُوذَةُ».

در تفسير قرطبى نقل شده كه در ميان عرب معمول بود كه بعضى از حيوانات را بخاطر بت ها آنقدر مى زدند تا بميرد و آن را يك نوع عبادت مى دانستند !

و حيواناتى كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند «وَ الْمُتَرَدِّيَةُ» و حيواناتى كه به
[
(1)1 . در باره تحريم اين چهار چيز و فلسفه آن در جلد اول تفسير نمونهبه بعد توضيح كافى داده ايم.
]

ضرب شاخ مرده باشند «وَ النَّطِيحَةُ» .

و حيواناتى كه بوسيله حمله درندگان كشته شوند { وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ .

ممكن است يكى از دلايل فلسفه تحريم اين پنج نوع از گوشتهاى حيوانات اين باشد كه خون به قدر كافى از آنها بيرون نمى رود; زيرا تا زمانى كه رگهاى اصلى گردن بريده نشود، خون بقدر كافى بيرون نخواهد ريخت و ميدانيم كه خون مركز انواع ميكربها است و با مردن حيوان قبل از هر چيز خون عفونت پيدا مى كند و به تعبير ديگر اين چنين گوشت ها يك نوع مسموميت دارند و جزء گوشتهاى سالم محسوب نخواهد شد مخصوصا اگر حيوان بر اثر شكنجه يا بيمارى و يا تعقيب حيوان درنده اى بميرد، مسموميت بيشترى خواهد داشت.

به علاوه جنبه معنوى ذبح كه با ذكر نام خدا و رو بقبله بودن حاصل مى شود در هيچ يك از اينها نيست. ولى اگر قبل از آنكه اين حيوانات جان بسپرند به آنها برسند و با آداب اسلامى آنها را سر ببرند و خون بقدر كافى از آنها بيرون بريزد، حلال خواهد بود و لذا بدنبال تحريم موارد فوق مى فرمايد: { ...إِلاّ ما ذَكَّيْتُمْ... .

بعضى از مفسران احتمال داده اند كه اين استثناء تنها به قسم اخير يعنى { وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ بر مى گردد ولى اكثر مفسران معتقدند به تمام اقسام بر مى گردد و اين نظر به حقيقت نزديكتر است.

ممكن است سؤال شود چرا با وجود ميتة در آغاز آيه، اين موارد ذكر گرديده است مگر تمام آنها داخل در مفهوم ميتة نيست ؟ در پاسخ مى گوييم: ميتة از نظر فقهى و شرعى مفهوم وسيعى دارد و هر حيوانى كه با طريق شرعى ذبح نشده باشد در مفهوم ميتة داخل است ولى در لغت، ميتة معمولا بحيوانى گفته مى شود كه خود به خود بميرد، بنا بر اين موارد فوق در مفهوم لغوى ميتة داخل نيست و لااقل احتمال اين را دارد كه داخل نباشد و لذا نيازمند به بيان است.

در زمان جاهليت بت پرستان سنگهايى در اطراف كعبه نصب كرده بودند كه شكل و صورت خاصى نداشت، آنها را «نصب» مى ناميدند در مقابل آنها قربانى مى كردند وخون قربانى را به آنها مى ماليدند و فرق آنها با بت همان بود كه بتها همواره داراى اشكال و صور خاصى بودند اما «نصب» چنين نبودند، اسلام در آيه فوق اينگونه گوشتها را


تحريم كرده و مى گويد: { ...وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ... .

روشن است كه تحريم اين نوع گوشت جنبه اخلاقى و معنوى دارد نه جنبه مادى و جسمانى و در واقع يكى از اقسام { وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ... مى باشد، كه بخاطر رواجش در ميان عرب جاهلى به آن تصريح شده است.

نوع ديگرى از حيواناتى كه تحريم آن در آيه فوق آمده، آنها است كه بصورت بخت آزمايى ذبح و تقسيم مى گرديده و آن چنين بوده كه: ده نفر با هم شرط بندى مى كردند و حيوانى را خريدارى و ذبح نموده سپس ده چوبه تير كه روى هفت عدد از آنها عنوان برنده و سه عدد عنوان بازنده ثبت شده بود در كيسه مخصوصى مى ريختند و به صورت قرعه كشى آنها را به نام يك يك از آن ده نفر بيرون مى آوردند،
هفت چوبه برنده بنام هر كس مى افتاد سهمى از گوشت بر مى داشت و چيزى در برابر آن نمى پرداخت ولى آن سه نفر كه تيرهاى بازنده را دريافت داشته بودند، بايد هر كدام يك سوم قيمت حيوان را بپردازند، بدون اينكه سهمى از گوشت داشته باشند، اين چوبه هاى تير را «ازلام» جمع «زلم» (بر وزن قلم) ميناميدند، اسلام خوردن اين گوشت ها را تحريم كرد، نه بخاطر اينكه اصل گوشت حرام بوده باشد بلكه بخاطر اينكه جنبه قمار و بخت آزمايى دارد و مى فرمايد: { ...وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالاَْزْلامِ... .

روشن است كه تحريم قمار و مانند آن اختصاص به گوشت حيوانات ندارد، بلكه در هر چيز انجام گيرد ممنوع است و تمام زيان هاى فعاليت هاى حساب نشده اجتماعى و برنامه هاى خرافى در آن جمع ميباشد.

و در پايان براى تأكيد بيشتر روى تحريم آنها مى فرمايد: تمام اين اعمال فسق است و خروج از اطاعت پروردگار { ...ذلِكُمْ فِسْقٌ... .

اعتدال در استفاده از گوشت
آنچه از مجموع بحث هاى فوق و ساير منابع اسلامى استفاده مى شود اين استكه روش اسلام در مورد بهره بردارى از گوشتها، همانند ساير دستورهايش يك روش كاملا اعتدالى را در پيش گرفته; يعنى نه همانند مردم زمان جاهليت كهاز گوشت سوسمار و مردار و خون و امثال آن مى خوردند و يا همانند بسيارى


از غربى هاى امروز كه حتى از خوردن گوشت خرچنگ و كرم ها چشم پوشى نمى كنندو نه مانند هندوها كه مطلقا خوردن گوشت را ممنوع مى دانند، بلكه گوشت حيواناتى كه داراى تغذيه پاك بوده و مورد تنفر نباشند حلال كرده و روى روشهاى افراطى و تفريطى خط بطلان كشيده و براى استفاده از گوشتها شرايطى مقرر داشته است به اين ترتيب كه:

1ـ حيواناتى كه از گوشت آنها استفاده مى شود بايد از حيوانات علف خوار باشند; زيرا گوشت حيوانات گوشتخوار بر اثر خوردن گوشتهاى مردار و آلوده غالبا ناسالم و مايه انواع بيمارى ها است، به خلاف چهارپايان علفخوار كه معمولا از غذاهاى سالم و پاك استفاده ميكنند.

به علاوه همانطور كه در گذشته ذيل آيه 72 سوره بقره گفتيم هر حيوانى صفات خويش را از طريق گوشت خود به كسانى كه از آن مى خورند منتقل مى كند، بنابراين تغذيه از گوشت حيوانات درنده، صفت قساوت و درندگى را در انسان تقويت مى نمايد و نيز به همين دليل است كه در اسلام حيوانات «جلاّل» يعنى حيواناتى كه از نجاست تغذيه مى كنند تحريم شده است.

2ـ حيواناتى كه از گوشتشان استفاده ميشود بايد مورد تنفر نبوده باشند.

3ـ و نيز بايد زيانى براى جسم يا روح انسان توليد نكنند.

4ـ حيواناتى كه در مسير شرك و بت پرستى قربانى مى شوند و مانند آنها چون از نظر معنوى ناپاك اند تحريم شده اند.

5ـ يك سلسله دستورها در اسلام براى طرز ذبح حيوانات وارد شده كه هر كدام به نوبه خود، داراى اثر بهداشتى يا اخلاقى مى باشد.

بعد از بيان احكام فوق دو جمله پرمعنى در آيه مورد بحث به چشم مى خورد نخست مى گويد: امروز كافران از دين شما مايوس شدند بنابراين از آنها نترسيد و تنها از (مخالفت) من بترسيد.

/ 96