بیشترلیست موضوعات مقدّمه
با شكوه ترين مراسم عبادى پيشگفتار بخش اوّل:
زندگانى پرماجراى ابراهيم(عليه السلام) نبوت ابراهيم هجرت ابراهيم آخرين مرحله رسالت ابراهيم سرگذشت نوح وابراهيم(عليهما السلام) طرح جالب بت شكنى ابراهيم(عليه السلام) ابراهيم(عليه السلام) نقشه نابودى بت ها را مى كشد برهان دندان شكن ابراهيم چگونگى استدلال ابراهيم بر توحيد تبعيد يا هجرت؟ امامت اوج افتخار ابراهيم(عليه السلام) ابراهيم(عليه السلام) بنده مؤمن خدا دعاهاى ابراهيم(عليه السلام) دعاهاى سازنده ابراهيم بت شكن(عليه السلام) خواسته هاى ابراهيم(عليه السلام) از پيشگاه پروردگار ابراهيم(عليه السلام) خانه كعبه را بنا مى كند ابراهيم(عليه السلام) در قربانگاه بخش دوّم:
احكام و اسرار حج اهميت حج دعوت عام براى حج! هشت دستور در يك آيه «قربانى» تكليف گوشت هاى قربانى در عصر ما «حج و ياد خدا» آخرين سخن درباره حج فلسفه و اسرار عميق حج! بخش سوّم:
مكّه معظّمه نخستين خانه مردم توسعه مسجدالحرام عمران مسجد در صلاحيت همه كس نيست نخستين مهاجران اسلام حرم امن سوره فيل سوره قريش معراج
سوره اسراء مساله معراج هدف معراج معراج و علوم روز قيام از امّ القرى آغاز وحى ابى لهب ايمان ابوطالب و جنجالى كه در اين زمينه برپا كرده اند! پيشگامان در اسلام فتح مكه بزرگترين پيروزى اسلام بخش چهارم:
مدينه منوره اذان، شعار بزرگ اسلام مهاجرين و انصار تغيير قبله انفال جنگ احد غزوه حمراء الاسد سرسختى منافقان داخلى پايان توطئه يهود بنى نضير در مدينه جنگ احزاب غزوه بنى قريظه يك پيروزى بزرگ ديگر عمرة القضاء صلح حديبيّه و فتح خيبر جنگ حنين مباهله غدير خم سوره كوثر فدك توضیحاتافزودن یادداشت جدید
آرى، حج براى مسلمانان يك تولد ثانوى است، تولدى كه آغازگر يك زندگى نوين انسانى است.البته احتياج به ياد آورى ندارد كه اين بركات و آثار ـ و آنچه بعدا به آن اشاره خواهيم كرد ـ نه براى كسانى است كه از حج تنها به پوسته اى از آن قناعت كرده و مغز آن را به دور افكنده اند و نه براى آنها كه حج را وسيله تفريح و سير و سياحت و يا تظاهر و ريا و تهيه وسايل مادى شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده اند، سهم آنها همان است كه به آن رسيده اند!2ـ بعد سياسى حج مراسم حج در عين اينكه خالص ترين و عميق ترين عبادات را عرضه مى كند، مؤثرترين وسيله براى پيشبرد اهداف سياسى اسلام است.روح عبادت، توجه به خداوند و روح سياست، توجه به خلق خداوند است. اين دودر حج، آنچنان به هم آميخته اند كه تار و پود يك پارچه! حج عامل مؤثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است.حج، عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژاد پرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافيايى است.حج، وسيله اى براى شكستن سانسورها و از بين بردن خفقان هاى نظام هاى ظالمانه اى است كه در كشورهاى اسلامى حكم فرما شده اند.حج، وسيله اى است براى انتقال اخبار سياسى كشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه ديگر، و سرانجام حج، عامل مؤثرى براى شكستن زنجيرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمين است.به همين دليل، در آن ايام كه حاكمان جبّار همچون حكام بنى اميه و بنى عباس، بر سرزمين هاى مقدس اسلامى حكومت مى كردند و هرگونه تماس ميان قشرهاى مسلمان را زير نظر مى گرفتند، تا هر حركت آزادى بخش را سركوب كنند، فرا رسيدن موسم حج دريچه اى به سوى آزادى و تماس اقشار جامعه بزرگ اسلامى با يكديگر و طرح مسايل مختلف سياسى بود.به همين جهت، امير مؤمنان على(عليه السلام) به هنگامى كه فلسفه فرايض و عبادات را مى شمرد، در باره حج مى گويد: «... الْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدِّينِ» «خداوند مراسم حج را براى تقويت آيين اسلام تشريع كرد.» بى جهت نيست كه يكى از سياستمداران معروف بيگانه در گفتار پر معنى خود مى گويد: «واى به حال مسلمانان! اگر معنى حج را نفهمند و واى به حال دشمنانشان، اگر معنى حج را درك كنند!».حتى در روايات اسلامى، حج به عنوان جهاد افراد ضعيف شمرده شده، جهادى كه حتى پير مردان و پير زنان ناتوان با حضور در صحنه آن، مى توانند شكوه و عظمت امت اسلامى را منعكس سازند و با حلقه هاى تو در توى نمازگزاران گرد خانه خداوند و سر دادن آواى وحدت و تكبير، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.3ـ بعد فرهنگى ارتباط قشرهاى مسلمانان در ايام حج مى تواند به عنوان مؤثرترين عامل مبادله فرهنگى و انتقال فكرها در آيد. مخصوصا با توجه به اين نكته كه اجتماع شكوهمند حج، نماينده طبيعى و واقعى اقشار مسلمانان جهان است. (چرا كه در انتخاب افراد براى رفتن به زيارت خانه خدا هيچ عامل مصنوعى مؤثر نيست و زوّار كعبه از ميان تمام گروه ها، نژادها، زبانهايى كه مسلمانان به آن تكلم مى كنند، بر خاسته و در آنجا جمع مى شوند).لذا در روايات اسلامى مى خوانيم: يكى از فوايد حج نشر اخبار و آثار رسول الله(صلى الله عليه وآله)به تمام جهان اسلامى است.هشام بن حكم كه از دوستان دانشمند امام صادق(عليه السلام) است مى گويد: از آن حضرت در باره فلسفه حج و طواف كعبه سؤال كردم، فرمود:«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ ـ إِلَى أَنْ قَالَ ـ وَ أَمَرَهُمْ بِمَا يَكُونُ مِنْ أَمْرِ الطَّاعَةِ فِي الدِّينِ وَ مَصْلَحَتِهِمْ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاهُمْ فَجَعَلَ فِيهِ الِاجْتِمَاعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِيَتَعَارَفُوا وَ لِيَنْزِعَ كُلُّ قَوْم مِنَ التِّجَارَاتِ مِنْ بَلَد إِلَى بَلَد... وَ لِتُعْرَفَ آثَارُ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) وَ تُعْرَفَ أَخْبَارُهُ وَ يُذْكَرَ وَ لا يُنْسَى»;(256) «خداوند اين بندگان را آفريد...و فرمانهايى در طريق مصلحت دين و دنيا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را (در آيين حج) مقرر داشت، تا مسلمانان به خوبى يكديگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند و هر گروهى سرمايه هاى تجارى را از شهرى به شهر ديگر منتقل كنند... و براى اينكه آثار پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آوردند و هرگز فراموش نكنند.» به همين دليل در دوران هاى خفقان بارى كه خلفا و سلاطين جور، اجازه نشر اين احكام را به مسلمانان نمى دادند، آنها با استفاده از اين فرصت، مشكلات خود را حل مى كردند و با تماس گرفتن با ائمه هدى: و علماى بزرگ دين، پرده از چهره قوانين اسلامو سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر مى داشتند.از سوى ديگر، حج مى تواند، مبدل به يك كنگره عظيم فرهنگى شود و انديشمندان جهان اسلام در ايامى كه در مكه هستند، گرد هم آيند و افكار و ابتكارات خويش را به ديگران عرضه كنند.اصولا يكى از بدبختى هاى بزرگ اين است كه مرزهاى كشور اسلامى سبب جدايى فرهنگى آنها از يكديگر گرديده و موجب شده تا مسلمانان هر كشور تنها به خود فكر كنند و درنتيجه جامعه واحد اسلامى پاره پاره و متفرق شوند، حج مى تواند جلو اين سرنوشت شوم را بگيرد.چه جالب مى فرمايد: امام صادق(عليه السلام) در ذيل همان روايت هشام بن حكم: «وَ لَوْ كَانَ كُلُّ قَوْم إِنَّمَا يَتَّكِلُونَ عَلَى بِلادِهِمْ وَ مَا فِيهَا هَلَكُوا وَ خَرِبَتِ الْبِلادُ وَ سَقَطَتِ الْجَلَبُ وَ الاَْرْبَاحُ وَ عَمِيَتِ الاَْخْبَارُ...»;(258) «اگر هر قوم و ملتى تنها از كشور و بلاد خويش سخن بگويند و تنها به مسايلى كه در آن است، بينديشند، همگى نابود مى شوند و كشورهايشان ويران مى شود، منافع آنها ساقط مى شود و اخبار واقعى در پشت پرده قرار مى گيرد.» 4ـ بعد اقتصادى حج بر خلاف آنچه بعضى فكر مى كنند، استفاده از كنگره عظيم حج براى تقويت پايه هاى اقتصادى كشورهاى اسلامى، نه تنها با روح حج منافات ندارد، بلكه طبق روايات اسلامى، يكى از فلسفه هاى آن را تشكيل مى دهد. چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ، پايه يك بازار مشترك اسلامى را بگذارند و زمينه هاى مبادلاتى و تجارى را در ميان خود به گونه اى فراهم كنند كه نه منافعشان به جيب دشمنانشان بريزد و نه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد، كه اين دنيا پرستى نيست، عين عبادت و جهاد است.لذا در همان روايت هشام بن حكم از امام صادق(عليه السلام) ضمن بيان فلسفه هاى حج، صريحا به اين موضوع اشاره شده بود كه يكى از اهداف حج، تقويت تجارت مسلمانان وتسهيل روابط اقتصادى است.الرَّجُلُ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ قَضَى فَلْيَشْتَرِ وَ لْيَبِعْ فِي الْمَوْسِمِ»;(260) هنگامى كه انسان از احرام بيرون آيد و مناسك حج را به جا آورد، در همان موسم حج خريد و فروش كند» (اين موضوع نه تنها گناه ندارد بلكه داراى ثواب است).همين معنى در ذيل حديثى كه از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) به طورمشروح در بيان فلسفه هاى حج وارد شده آمده است و در پايان آن مى فرمايد:{ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ... .اشاره به اينكه آيه { لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ... هم منافع معنوى را شامل مى شود و هم منافع مادى را كه از يك نظر همه معنوى است.كوتاه سخن اينكه، اين عبادت بزرگ اگر به طورصحيح و كامل مورد بهره بردارى قرار گيرد و زوّار خانه خدا، در آن ايام كه در آن سرزمين مقدس حضور فعال دارند و دل هايشان آماده است، از اين فرصت بزرگ براى حل مشكلات گوناگون جامعه اسلامى با تشكيل كنگره هاى مختلف سياسى و فرهنگى و اقتصادى استفاده كنند، اين عبادت مى تواند از هر نظر مشكل گشا باشد و شايد به همين دليل است كه امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: «لا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ»;(263) «مادام كه خانه كعبه بر پا است اسلام هم بر پا است.» و على(عليه السلام) فرمود: خانه خدا را فراموش نكنيد كه اگر فراموش كنيد، هلاك خواهيد شد. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا...»;(264) «خدا را خدا را، در مورد خانه پروردگارتان، هرگز آن را خالى نگذاريد كه اگر آن را ترك گوييد، مهلت الهى از شما برداشته مى شود!.» نيز به خاطر اهميت اين موضوع است كه فصلى در روايات اسلامى تحت اين عنوان گشوده شده است كه اگر يك سال مسلمانان بخواهند حج را تعطيل كنند، بر حكومت اسلامى واجب است كه با زور آنها را به مكه بفرستد.(265) و