حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه - نسخه متنی

ب‍ا م‍ق‍دم‍ه‌ ناصر م‍ک‍ارم‌ ش‍ی‍رازی‌؛ ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌: ع‍ل‍ی‌ ق‍اض‍ی ‌ع‍س‍ک‍ر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(1)1 . بحارالأنوار، ج15، ص70 ; مورّخان و مفسّران اشعار فوق را مختلف آورده اند، آنچه در بالا آمده خلاصه اى تركيبى از نقلهاى مختلف است.

2 . مستدرك الوسائل، ج9، ص340



نخود، اين سنگريزه ها را بر سر لشگريان ابرهه فرو ريختند و به هر كدام از آنها اصابتمى كرد هلاك مى شد و بعضى گفته اند: سنگريزه ها به هر جاى بدن آنها مى افتاد سوراخ مى كرد و از طرف مقابل خارج مى شد.

در اين هنگام وحشت عجيبى بر تمام لشگر ابرهه سايه افكند، آنها كه زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند و راه يمن را سؤال مى كردند كه بازگردند، ولى پيوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمين مى ريختند.

خود ابرهه نيز مورد اصابت سنگى واقع شد و مجروح گشت و او را به صنعا (پايتخت يمن) بازگرداندند و در آنجا از دنيا رفت.

بعضى گفته اند اولين بار كه بيمارى حصبه و آبله در سرزمين عرب ديده شد، آن سال بود.

تعداد فيل هايى را كه ابرهه با خود آورده بود، بعضى همان فيل محمود و بعضى هشت فيل و بعضى ده و بعضى دوازده نوشته اند.

در همين سال مطابق مشهور پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تولد يافت و جهان به نور وجودش روشن شد و لذا جمعى معتقدند كه ميان اين دو رابطه اى وجود داشته است.

به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ به قدرى بود كه آن سال را عام الفيل (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد.

با ابرهه گو كز پى تعجيل نيايد!

در نخستين آيه اين سوره، پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را مخاطب قرارداده مى فرمايد: «آيا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل چه كرد؟»; { أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ .

آنها با آن همه لشكر و قدرت آمده بودند تا خانه خداوند را ويران سازند و خداوند با لشكرى به ظاهر بسيار كوچك و ناچيز، آنها را درهم كوبيد. فيل ها را با پرنده هاىكوچك و سلاح هاى پيشرفته آن روز را، با سنگ ريزه سجيل از كار انداخت، تا ضعف و
[
(1)1ـ «سيره ابن هشام» ج1، ص38 تا 62، «بلوغ الارب» ج1، ص250 تا 263، «بحار الانوار» ج15، ص130 و مجمع البيان، ج10، ص542

]

ناتوانى اين انسان مغرور و خيره سر را در برابر قدرت الهى ظاهر و آشكار سازد.

تعبير به «أَ لَمْ تَرَا»; «آيا نديدى؟» با اينكه اين حادثه زمانى رخ داد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)ديدهبه جهان نگشوده بود و يا مقارن تولد آن حضرت(صلى الله عليه وآله) بود، به خاطر آن است كه حادثه مزبور بسيار نزديك به عصر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) بود و به علاوه به قدرى مشهور و معروف و متواتر بود كه گويى پيغمبر(صلى الله عليه وآله) با چشم مباركش آن را مشاهده كرده بود و جمعى از معاصران پيامبر(صلى الله عليه وآله) مسلما آن را با چشم خود ديده بودند.

تعبير به اصحاب الفيل به خاطر همان چند فيلى است كه آنها با خود از يمن آورده بودند، تا مخالفان را مرعوب سازند و شترها و اسب ها از مشاهده آن رم كنند و در ميدان جنگ نمانند.

سپس مى افزايد: «آيا خداوند نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد؟!»; { أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل .

آنها قصد داشتند خانه كعبه را خراب كنند، به اين اميد كه به كليساى يمن مركزيت بخشند و تمام قبايل عرب را متوجه آنجا سازند، اما آنها نه تنها به مقصد خود نرسيدند، بلكه اين ماجرا كه آوازه اش در تمام جزيره عربستان پيچيد، بر عظمت مكه و خانه كعبه افزود و دل هاى مشتاقان را بيش از پيش متوجه آن ساخت و به آن ديار امنيت بيشترى بخشيد.

منظور از تضليل كه همان گمراه ساختن است، اين است كه آنها هرگز به هدف خود نرسيدند.

سپس به شرح اين ماجرا پرداخته، مى فرمايد: «خداوند پرندگانى را گروه گروه بر سر آنها فرستاد»; { وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ .

ابابيل بر خلاف آنچه در زبان هاى مشهور است نام آن پرنده نبود، بلكه معنى وصفى دارد، بعضى آن را به معنى جماعات متفرقه دانسته اند، به اين معنى كه پرندگانمزبور گروه گروه از هر طرف به سوى لشكر فيل آمدند.

اين كلمه معنى جمعى دارد كه بعضى مفرد آن را ابابله به معنى گروهى از پرندگان يا
[
(1)1ـ فيل گرچه در اينجا فرد است ولى معنى جنس و جمع دارد.]

اسب ها و شتران دانسته اند و بعضى مى گويند جمعى است كه مفرد از جنس خود ندارد.

به هر حال طير در اينجا معنى جمعى دارد و اين دو واژه طير و ابابيل مجموعا به معنى پرندگان گروه گروه است (نه اينكه ابابيل نام آن پرندگان باشد).

در اينكه اين پرنده چه پرنده اى بوده است؟ همان طور كه در شرح داستان آورده ايم، مشهور اين است پرندگانى شبيه به پرستو و چلچله بودند كه از طريق درياى احمر برخاستند و به سراغ لشكر فيل آمدند.

در آيه بعد مى افزايد: «اين پرندگان آن لشكر را با سنگ هاى كوچكى از سجيل (گل هاى متحجر) هدف قرار مى دادند»; { تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل .

چنانكه در شرح اين ماجرا از تواريخ و تفاسير و روايات نقل كرديم، هر يك از اين پرندگان كوچك، سه سنگ ريزه به اندازه نخود يا كوچكتر با خود داشتند، كه يكى را با منقار و دو تا را با پاهاى خويش حمل مى كردند و اين سنگ هاى كوچك بر هر كس فرود مى آمد، او را از هم متلاشى مى ساخت! چنان كه در آيه بعد مى فرمايد: «آنها را مانند كاه كوبيده شده قرار داد!»; { فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول .

«عصف» (بر وزن حذف) به معنى برگ هايى است كه بر ساقه زراعت است و سپس خشكيده و كوبيده شده است و به تعبيرى ديگر به معنى كاه است و بعضى آن را به معنى پوسته گندم هنگامى كه در خوشه است، تفسير كرده اند و در اينجا مناسب، همان معنى اول است.

تعبير به ماكول اشاره به آن است كه اين كاه در زير دندان هاى حيوان بار ديگركوبيده شده و كاملا از هم متلاشى شده، سپس معده حيوان نيز آن را براى سومين بار خورد كرده است و اين نشان مى دهد كه سنگ ريزه ها بر هر كس فرو مى افتاد، او را كاملا از هم متلاشى مى كرد! اين تعبير علاوه بر اينكه دليل بر شدت متلاشى شدن آنها است، اشاره اى به بى ارزش بودن و ضعف و ناتوانى اين گروه و جمعيت طغيان گر و مستكبر و ظاهراً نيرومند است.

[
(1)1ـ «سجّيل» كلمه اى است فارسى كه از «سنگ» و «گل» گرفته شده است، بنابراين، نه همچون سنگ سخت است و نه همچون گل سست است.]

نكته ها:

1ـ معجزه بى نظير! اين خانه را صاحبى است!

جالب اينكه قرآن مجيد اين داستان مفصل و طولانى را در چند جمله كوتاه و كوبنده، در نهايت فصاحت و بلاغت، آورده است و در واقع روى نقطه هايى انگشت گذارده كه به اهداف قرآن; يعنى بيدار ساختن گردنكشان مغرور و نشان دادن ضعف انسان در برابر قدرت عظيم خداوند كمك مى كند.

اين ماجرا نشان مى دهد كه معجزات و خوارق عادات ـ بر خلاف آنچه بعضى پنداشته اند ـ لزومى ندارد كه به دست پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام(عليه السلام) ظاهر شود، بلكه در هر شرايطى كه خداوند بخواهد و لازم بداند انجام مى گيرد. هدف آن است كه مردم به عظمت خداوند و حقانيت آيين او آشنا شوند.

اين مجازات عجيب و اعجازآميز، با مجازات اقوام گردنكش ديگر يك فرق روشن دارد; زيرا مجازاتى همچون طوفان نوح، زلزله و سنگ باران قوم لوء تندباد قوم عاد و صاعقه قوم ثمود، يك سلسله حوادث طبيعى بودند كه فقط وقوع آنها در آن شرايط خاص معجزه بود.

ولى داستان نابودى لشكر ابرهه به وسيله سنگ ريزه هايى كه از منقار و پاهاى آن پرندگان كوچك فرو مى افتاد، چيزى نيست كه شبيه حوادث طبيعى باشد.

برخاستن آن پرندگان كوچك و آمدن به سوى آن لشكر مخصوص و همراه آوردن سنگ ريزه ها و نشانه گيرى خاص آنها و متلاشى شدن بدن هاى افراد يك لشكر عظيم با آن سنگ هاى كوچك، همه امورى هستند خارق عادت، ولى مى دانيم اينها در برابر قدرت خداوند بسيار ناچيز است.

خداوندى كه در درون همين سنگ ريزه ها قدرت اتمى آفريده كه اگر آزاد شود انفجار عظيمى توليد مى كند، براى او آسان است كه در آنها خاصيتى بيافريند كه انداملشكر ابرهه را همانند عصف ماكول (كاه درهم كوبيده و خورده شده) قرار دهد.

هيچ نيازى نيست كه مانند بعضى از مفسران مصرى، براى توجيه اين حادثه بگوييم كه سنگها حامل ميكرب هاى وبا، يا حصبه و آبله بوده اند.

[
(1)1ـ تفسير عبده، جزو عمّ، ص158

]

اگر در بعضى از روايات آمده كه از بدن هاى مصدومين مانند مبتلايان به آبله خون و چرك مى آمد، دليل بر اين نيست كه آنها حتما به آبله مبتلا شده بودند.

همچنين نيازى به آن نيست كه بگوييم اين سنگريزه ها، اتم هاى فشرده اى بودند كه خلاء موجود در ميان آنها از ميان رفته و فوق العاده سنگين بودند، به طورى كه به هر كجا فرود مى آمدند، سوراخ مى كردند.

اينها همه توجيهاتى است كه براى طبيعى جلوه دادن اين حادثه ذكر شده، و ما نيازى به اينها نمى بينيم. همين اندازه مى دانيم كه اين سنگ ها داراى چنان خاصيت عجيبى بود، كه بدن ها را متلاشى مى كردند بيش از اين اطلاعى از آن ها در دست نيست و به هر حال در برابر قدرت خداوند، هيچ كارى مشكل نيست.

2ـ سخت ترين مجازات با كمترين وسيله!

قابل توجه اينكه خداوند قدرت خود را در برابر مستكبران و گردنكشان در اين ماجرا به عالى ترين وجهى نشان داده است، شايد مجازاتى سخت تر از مجازات لشكر ابرهه در دنيا پيدا نشود كه جمعى چنان درهم كوبيده شوند كه به صورت كاه خورد شده و خورده شده (عصف ماكول) درآيند.

براى نابودى جمعيتى با آن همه قدرت و شوكت از سنگ ريزه هايى سست و از پرنده هاى ضعيف و كوچكى همانند پرستو استفاده شود، اين هشدارى است به همه گردنكشان و مستكبران جهان، تا بدانند در برابر قدرت او تا چه حد ناتوانند؟! حتى گاه مى شود خداوند اين مأموريت هاى بزرگ را به دست موجودات كوچكترى مى سپرد، مثلا ميكربى را كه هرگز با چشم ديده نمى شود، مأموريت مى دهد در يك مدت كوتاه به سرعت توالد و تناسل كند، و اقوام نيرومندى را به يك بيمارى خطرناك مسرى مانند وبا و طاعون مبتلا سازد و در مدتى كوتاه همه را مانند برگ خزان بر زمين ريزد.

سد عظيم مارب در يمن ـ چنانكه در تفسير سوره سبا گفتيم ـ وسيله پيدايش عمران
[
(1)1ـ و اگر در بعضى از تواريخ آمده است: اولين بار كه حصبه و آبله در بلاد عرب ديده شد در همان سال بود دليلى بر اين معنى نمى شود.]

و آبادى فراوان و تمدن عظيم و نيرومندى شد و به دنبال آن طغيان اين قوم فزون گشت، ولى فرمان نابودى آن به طورى كه در بعضى از روايات آمده است به يك يا چند موش صحرايى سپرده شد! تا در آن سد عظيم نفوذ كنند و سوراخى در آن به وجود آوردند.

بر اثر نفوذ آب تدريجا اين سوراخ بزرگ و بزرگتر شد، سرانجام سد عظيم درهم شكست و آبى كه پشت آن متراكم بود، تمام آن آبادى ها و خانه ها و كاخها را ويران ساخت و آن جمعيت عظيم نابود يا در مناطق ديگر پراكنده و سرگردان شدند و اين قدرت نمايى خداوند بزرگ است.

3ـ اهداف داستان فيل
از سوره آينده (سوره لايلاف) به خوبى استفاده مى شود كه يكى از اهداف سوره فيل يادآورى خاطره بزرگ نعمت هاى عظيم خداوند به قريش است تا به آنها نشان دهد كه اگر لطف پروردگار نبود نه آثارى از اين كانون مقدس يعنى مكه و كعبه وجود داشت و نه از قريش، شايد از مركب كبر و غرور فرود آيند و به دعوت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) گردن نهند.

از سوى ديگر اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) واقع شد، در حقيقت زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود و پيام آور عظمت اين قيام و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به ارهاص كرده اند.

از سوى سوم تهديدى است كه به همه گردنكشان جهان اعم از قريش و غير آنها كه بدانند هرگز نمى توانند در برابر قدرت پروردگار بايستند، چه بهتر كه پندار خام را از سر به در كنند و سر بر فرمان او نهند و تسليم حق و عدالت شوند.

از سوى چهارم، اهميت اين خانه بزرگ را نشان مى دهد كه وقتى دشمنان كعبه، توطئه نابودى آن را در سر مى پروراندند و مى خواستند مركزيت اين سرزمين ابراهيمى(عليه السلام) را به جاى ديگر منتقل كنند، خداوند چنان گوشمالى به آنها داد كه براى همگان مايه عبرت شد و بر اهميت اين كانون مقدس افزود.

از سوى پنجم خداوندى كه دعاى ابراهيم خليل(عليه السلام)را در باره امنيت اين سرزمين
[
(1)1ـ «ارهاص» به معناى معجزاتى است كه قبل از قيام پيامبر واقع مى شود و زمينه ساز دعوت او است.
]

مقدس اجابت فرمود و آن را تضمين نمود، در اين ماجرا نشان داد كه مشيتش بر اين قرار گرفته كه اين كانون توحيد و عبادت هميشه مركز امنى باشد.

4ـ يك رويداد مسلم تاريخى
جالب توجه اينكه ماجراى اصحاب فيل چنان در ميان عرب مسلم بود كه سرآغاز تاريخى براى آنها شد و همان گونه كه گفتيم قرآن مجيد با تعبير زيباى «الم تر ـ آيا نديدى؟» آن هم خطاب به پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) كه در آن زمان نبود و نديد، از آن ياد مى كند كه نشانه ديگرى بر مسلم بودن اين ماجرا است.

صرف نظر از اين موارد هنگامى كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اين آيات را براى مشركان مكه خواند احدى آن را انكار نكرد، هرگاه مطلب مشكوكى بود لا اقل گروهى اعتراض مى كردند و اعتراض آنها مانند ساير اعتراض هايشان در تاريخ ثبت مى شد، به خصوص اينكه قرآن با جمله «أَ لَمْ تَرَا» مطلب را ادا كرده است.

در ضمن عظمت اين خانه مقدس با اين اعجاز مسلم تاريخى به ثبوت مى رسد.

[
(1)1ـ تفسير نمونه، ج27، ص343
]

/ 96