(1)1 . جمعه
]
شأن نزول:
در شأن نزول اين آيات يا خصوص آيه: { وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً... روايات مختلفى نقل شده كه همه آنها از اين معنى خبر مى دهند كه در يكى از سال ها كه مردم مدينه گرفتار خشكسالى و گرسنگى و افزايش نرخ اجناس شده بودند، دحيه با كاروانى از شام فرا رسيد و با خود مواد غذايى آورده بود، در حالى كه روز جمعه بود و پيامبر (صلى الله عليه وآله)مشغول خطبه نماز جمعه بود، طبق معمول براى اعلام ورود كاروان طبل زدندو حتى بعضى ديگر آلات موسيقى را نواختند، مردم با سرعت خود را به بازار رساندند، در اين هنگام مسلمانانى كه در مسجد براى نماز اجتماع كرده بودند خطبه را رها كرده و براى تامين نيازهاى خود به سوى بازار شتافتند، تنها دوازده مرد و يك زن در مسجد باقى ماندند (آيه نازل شد و آنها را سخت مذمت كرد) پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: اگر اين گروه اندك هم مى رفتند از آسمان سنگ بر آنها مى باريد.بزرگترين اجتماع عبادى سياسى هفته
آيات مورد بحث به گفتگو پيرامون يكى از مهمترين وظايف اسلامى كه در تقويت پايه هاى ايمان تأثير فوق العاده دارد و از يك نظر هدف اصلى سوره را تشكيل مى دهد; يعنى نماز جمعه و بعضى از احكام آن مى پردازد.نخست همه مسلمانان را مخاطب قرار داده مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه براى نماز روز جمعه اذان گفته مى شود، به سوى ذكر خداوند (خطبه و نماز) بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد، اين براى شما بهتر است، اگر مى دانستيد»; { يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ .«نودى» از ماده ندا به معنى بانگ برآوردن است و در اينجا به معنى اذان است; زيرا در اسلام ندايى براى نماز جز اذان نداريم، چنان كه در آيه 58 سوره مائده نيز مى خوانيم:{ وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ ; «هنگامى كه
[
(1)1ـ مجمع البيان، ج9، ص287 و غالب تفاسير ديگر.]
مردم را به سوى نماز مى خوانيد (و اذان مى گوييد) آن را به مسخره و بازى مى گيرند، اينبه خاطر آن است كه آنها قومى بى عقل هستند.»
به اين ترتيب هنگامى كه صداى اذان نماز جمعه بلند مى شود، مردم موظف اند كسب و كار را رها كرده به سوى نماز كه مهمترين ياد خداوند است، بشتابند.جمله: { ...ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ... اشاره به اين است كه اقامه نماز جمعه و ترك كسب و كار در اين موقع منافع مهمى براى مسلمانان دربردارد اگر درست پيرامون آن بينديشند و گرنه خداوند از همگان بى نياز و بر همه مشفق است.اين جمله يك اشاره اجمالى به فلسفه و منافع نماز جمعه است كه به خواست خداوند در قسمت نكات به آن مى پردازيم.البته ترك خريد و فروش مفهوم وسيعى دارد كه هر كار مزاحمى را شامل مى شود.اما اينكه چرا روز جمعه را به اين نام ناميده اند؟ به خاطر اجتماع مردم در اين روز براى نماز است و اين مسأله تاريخچه اى دارد كه در قسمت نكات خواهد آمد.قابل توجه اينكه در بعضى از روايات اسلامى در مورد نمازهاى روزانه آمده است: «اِذا اُقِيمت الصلاة فلا تأتوها و أنتم تسعون و أتوها و أنتم تمشون و عليكم السكينة»; «هنگامى كه نماز (نمازهاى يوميه) برپا شود، براى شركت در نماز ندويد و با آرامش گام برداريد.»(1) ولى در مورد نماز جمعه، آيه فوق مى گويد: «فاسعوا ـ بشتابيد» و اين دليل بر اهميت فوق العاده نماز جمعه است.منظور از ذكرالله در درجه اول نماز است، ولى مى دانيم كه خطبه هاى نماز جمعه هم كه آميخته با ذكر خداوند است، در حقيقت بخشى از نماز جمعه است، بنابراين بايد براى شركت در آن نيز تسريع كرد.در آيه بعد مى افزايد: «هنگامى كه نماز پايان گيرد شما آزاديد در زمين پراكنده شويد و از فضل الهى طلب كنيد و خدا را بسيار ياد نماييد تا رستگار شويد»; { فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي اْلأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللهِ وَ اذْكُرُوا اللهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ .گرچه جمله: { ...وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللهِ... ; «فضل خدا را طلب كنيد» يا تعبيرات مشابه
[1ـ روح المعانى، ج28، ص90
]
آن در قرآن مجيد شايد غالبا به معنى طلب روزى و كسب و تجارت آمده است، ولى روشن است كه مفهوم اين جمله گسترده است و كسب و كار يكى از مصاديق آن است، لذا بعضى آن را به معنى عيادت مريض و زيارت مؤمن، يا تحصيل علم و دانش تفسير كرده اند، هر چند منحصر به اينها نيز نيست.ناگفته پيدا است كه امر به انتشار در زمين و طلب روزى امر وجوبى نيست، بلكه به اصطلاح امر بعد از حظر و نهى و دليل بر جواز است، ولى بعضى از اين تعبير چنين استفاده كرده اند كه تحصيل روزى بعد از نماز جمعه مطلوبيت و بركتى دارد و در حديثى آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از نماز جمعه سرى به بازار مى زد.جمله: { ...وَ اذْكُرُوا اللهَ كَثِيراً... اشاره به ياد خداوند است در برابر آن همه نعمت هايى كه به انسان ارزانى داشته و بعضى ذكر را در اينجا به معنى فكر تفسير كرده اند، آنچنان كه در حديث آمده: «تَفَكُّرُ سَاعَة خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَة»;(1) «يك ساعت انديشيدن از يك سال عبادت بهتر است.»(2) و
[
1 . مستدرك الوسائل، ج11، ص183
(3)2ـ مستدرك الوسائل، ج11، ص183
3 . مجمع البيان، ج10، ص289]
بعضى نيز آن را به مساله توجه به خداوند در بازارها و به هنگام معاملات و عدم انحراف از اصول حق و عدالت تفسير كرده اند.ولى روشن است كه آيه مفهوم گسترده اى دارد كه همه اينها را در بر مى گيرد، اين نيز مسلم است كه روح ذكر، فكر است و ذكر بى فكر لقلقه زبانى بيش نيست و آنچه مايه فلاح و رستگارى است، همان ذكر آميخته با تفكر در جميع حالات است.اصولا ادامه ذكر سبب مى شود كه ياد خداوند در اعماق جان انسان رسوخ كند و ريشه هاى غفلت و بى خبرى را كه عامل اصلى هرگونه گناه است بسوزاند، و انسان را در مسير فلاح و رستگارى قرار دهد و حقيقت { ...لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ... حاصل شود.در آخرين آيه مورد بحث كسانى كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را به هنگام نماز جمعه رها كردند و براى خريد از قافله تازه وارد به بازار شتافتند، شديدا مورد ملامت قرار داده مى گويد: «هنگامى كه تجارت يا لهوى را ببينند پراكنده مى شوند و به سوى آن مى روند و تو را ايستاده (در حالى كه خطبه نماز جمعه مى خوانى) رها مى كنند»; { وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْلَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً... .«ولى به آنها بگو آنچه نزد خداوند است از لهو و تجارت بهتر است و خداوند بهترين روزى دهندگان است»; { ...قُلْ ما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللهُ خَيْرُ الرّازِقِينَ .ثواب و پاداش الهى و بركاتى كه از حضور در نماز جمعه و شنيدن مواعظ و اندرزهاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و تربيت معنوى و روحانى عايد شما مى شود، قابل مقايسه با هيچ چيز ديگر نيست و اگر از اين مى ترسيد كه روزى شما بريده شود اشتباه مى كنيد، خداوند بهترين روزى دهندگان است.تعبير به لهو اشاره به طبل و ساير آلات لهوى است كه به هنگام ورود قافله تازه اى به مدينه مى زدند كه هم نوعى إخبار و اعلام بود و هم وسيله اى براى سرگرمى و تبليغ كالا، همان گونه كه در دنياى امروز نيز در فروشگاه هايى كه به سبك غرب هستند، نيز نمونه آن ديده مى شود.تعبير به «انْفَضُّوا» به معنى پراكنده شدن و انصراف از نماز جماعت و روى آوردن به كاروان است كه در شأن نزول گفته شد هنگامى كه كاروان دحيه وارد مدينه شد (و او هنوز اسلام را اختيار نكرده بود) با صداى طبل و ساير آلات لهو مردم را به بازار فراخواند، مردم مدينه حتى مسلمانانى كه در مسجد مشغول استماع خطبه نماز جمعه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بودند، به سوى او شتافتند و تنها سيزده نفر و به روايتى كمتر، در مسجد باقى ماندند.ضمير در «إِلَيْها» به تجارت بازمى شود; يعنى به سوى مال التجارة شتافتند، اين به خاطر آن است كه لهو، هدف اصلى آنها نبود، بلكه مقدمه اى براى اعلام ورود كاروان و يا سرگرمى و تبليغ كالا در كنار آن بود.تعبير به «قائِماً» نشان مى دهد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) ايستاده، خطبه نماز جمعه مى خواند، چنان كه در حديثى از جابربن سمره نقل شده كه مى گويد: هرگز رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را در حال خطبه نشسته نديدم و هر كس بگويد نشسته خطبه مى خواند، تكذيبش كنيد.(1)1ـ مجمع البيان، ج10، ص286
نيز روايت شده است كه از عبدالله بن مسعود پرسيدند: آيا پيامبر(صلى الله عليه وآله) ايستاده خطبه مى خواند؟ گفت: مگر نشنيده اى كه خداوند مى گويد: { ...وَ تَرَكُوكَ قائِماً... ; «تو را در حالى كه ايستاده بودى رها كردند؟»(1) در تفسير در المنثور آمده است كه اولين كسى كه نشسته، خطبه نماز جمعه خواند، معاويه بود!
نكته ها:
1ـ نخستين نماز جمعه در اسلامدر بعضى از روايات اسلامى آمده است كه مسلمانان مدينه، پيش از آنكه پيامبر(صلى الله عليه وآله)هجرت كند، با يكديگر صحبت كردند و گفتند: يهود در يك روز هفته اجتماع مى كنند (روز شنبه) و نصارى نيز روزى براى اجتماع دارند (يكشنبه) خوبست ما هم روزى قرار دهيم و در آن روز جمع شويم و ذكر خداوند گوييم و شكر او را به جا آوريم، آنها روز قبل از شنبه را كه در آن زمان يوم العروبه ناميده مى شد، براى اين هدف برگزيدند و به سراغ اسعدبن زراره (يكى از بزرگان مدينه) رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها به جا آورد و به آنها اندرز داد و آن روز، روز جمعه ناميده شد; زيرا روز اجتماع مسلمين بود.اسعد دستور داد گوسفندى را ذبح كردند و نهار و شام همگى از همان يك گوسفند بود، چرا كه تعداد مسلمانان در آن روز، بسيار كم بود... و اين نخستين جمعه اى بود كه در اسلام تشكيل شد.اما اولين جمعه اى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با اصحابش تشكيل دادند، هنگامى بود كه به مدينه هجرت كرد، وارد مدينه شد و آن روز روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول هنگام ظهر بود، حضرت، چهار روز در قبا ماندند و مسجد قبا را بنيان نهادند، سپس روز جمعهبه سوى مدينه حركت كرد (فاصله ميان قبا و مدينه بسيار كم است و امروز قبا يكى از محله هاى داخل مدينه است) و به هنگام نماز جمعه به محله بنى سالم رسيد و مراسم نماز
[1ـ مجمع البيان، ج10، ص286
(2)2ـ تفسير «درّ المنثور» ج6، ص222. اين روايت را مفسران ديگر هم مانند «آلوسى» در روح المعانى و «قرطبى» در تفسيرش نقل كرده اند.]
جمعه را در آنجا برپا داشت و اين اولين جمعه اى بود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در اسلام به جا آورد، خطبه اى هم در اين نماز جمعه خواند كه اولين خطبه حضرت در مدينه بود.يكى از محدثان از عبد الرحمن بن كعب نقل كرده كه پدرم هر وقت صداى اذان جمعه را مى شنيد بر اسعدبن زرارة رحمت مى فرستاد، هنگامى كه دليل اين مطلب را جويا شدم گفت به خاطر آن است كه او نخستين كسى بود كه نماز جمعه را با ما به جا آورد پرسيدم آن روز چند نفر بوديد؟ گفت فقط چهل نفر!2ـ اهميت نماز جمعه
بهترين دليل بر اهميت اين فريضه بزرگ اسلامى قبل از هر چيز آيات همين سوره است، كه به همه مسلمانان و اهل ايمان دستور مى دهد به محض شنيدن اذان جمعه به سوى آن بشتابند و هرگونه كسب و كار، برنامه مزاحم را ترك گويند، تا آنجا كه اگر در سالى كه مردم گرفتار كمبود مواد غذايى هستند، كاروانى بيايد و نيازهاى آنها را با خود داشته باشد به سراغ آن نروند و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند.در احاديث اسلامى نيز تأكيدهاى فراوانى در اين زمينه وارد شده است. در خطبه اى كه موافق و مخالف آن را از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَكَهَا فِي حَيَاتِي أَوْ بَعْدَ مَوْتِي اسْتِخْفَافاً بِهَا أَوْ جُحُوداً لَهَا فَلا جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَهُ وَ لا بَارَكَ لَهُ فِي أَمْرِهِ أَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ أَلا وَ لا زَكَاةَ لَهُ أَلا وَ لا حَجَّ لَهُ أَلا وَ لا صَوْمَ لَهُ أَلا وَ لا بِرَّ لَهُ حَتَّى يَتُوبَ»;«خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده، هر كس آن را در حيات من يا بعد از وفات من از روى استخفاف يا انكار ترك كند، خداوند او را پريشان مى كند و به كار او بركت نمى دهد، بدانيد نماز او قبول نمى شود، بدانيد زكات او قبول نمى شود، بدانيد حج او قبول نمى شود، بدانيد اعمال نيك او قبول نخواهد شد تا از اين كار توبه كند!»
در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «صَلاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ وَ الاِْجْتِمَاعُ إِلَيْهَا
[
(1)1ـ مجمع البيان، ج10، ص286
(2)2ـ روح المعانى، ج28، ص88
(3)3ـ وسائل الشيعه، ج5، ص7، باب وجوب صلوة الجمعه، ج28
]
فَرِيضَةٌ مَعَ الاِْمَامِ فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّة ثَلاثَ جُمَع فَقَدْ تَرَكَ ثَلاثَ فَرَائِضَ وَ لا يَدَعُ ثَلاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّة إِلاّ مُنَافِقٌ»; «نماز جمعه فريضه است و اجتماع براى آن با امام (معصوم) فريضه است، هرگاه مردى بدون عذر سه جمعه را ترك گويد فريضه را ترك گفته و كسى سه فريضه را بدون علت ترك نمى گويد مگر منافق.»
در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ»; «كسى كه از روى ايمان و براى خداوند در نماز جمعه شركت كند گناهان او بخشوده خواهد شد و برنامه عملش را از نو آغاز مى كند.»
روايات در اين زمينه بسيار است كه ذكر همه آنها به طول مى انجامد در اينجا با اشاره به يك حديث ديگر اين بحث را پايان مى دهيم.كسى خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمد، عرض كرد يا رسول الله! من بارها آماده حج شده ام، اما توفيق نصيبم نشده فرمود: «عَلَيْكَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّهَا حَجُّ الْمَسَاكِينَ»; «بر تو باد به نماز جمعه كه حج مستمندان است.» (اشاره به اينكه بسيارى از بركات كنگره عظيم اسلامى حج در اجتماع نماز جمعه وجود دارد).البته بايد توجه داشت كه مذمت هاى شديدى كه در مورد ترك نماز جمعه آمده است و تاركان جمعه در رديف منافقان شمرده شده اند در صورتى است كه نماز جمعه واجب عينى باشد; يعنى در زمان حضور امام معصوم و مبسوط اليد و اما در زمان غيبت بنابر اينكه واجب مخير باشد (تخيير ميان نماز جمعه و نماز ظهر) و از روى استخفاف و انكار انجام نگيرد، مشمول اين مذمت ها نخواهد شد، هر چند عظمت نماز جمعه و اهميت فوق العاده آن در اين حال نيز محفوظ است (توضيح بيشتر در باره اين مسأله را در كتب فقهى بايد مطالعه كرد).