حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج و حرمین شریفین در تفسیر نمونه - نسخه متنی

ب‍ا م‍ق‍دم‍ه‌ ناصر م‍ک‍ارم‌ ش‍ی‍رازی‌؛ ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌: ع‍ل‍ی‌ ق‍اض‍ی ‌ع‍س‍ک‍ر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3ـ امتى كه مى تواند از هر نظر الگو باشد
اگر آنچه را در معنى امت وسط در بالا گفتيم در ملتى جمع باشد بدون شك، طلايه داران حق اند، و شاهدان حقيقت، چرا كه برنامه هاى آنها ميزان و معيارى است براى بازشناسى حق از باطل.
جالب اينكه در روايات متعددى كه از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) براى ما نقل شده مى خوانيم: «نَحْنُ الاُْمَّةُ الْوُسْطَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ... وَ نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ»;(2) «ماييم امت ميانه، و ماييم گواهان خدا بر خلق و حجت هاى او در
[
(1)1ـ تفسير المنار، ذيل آيه مورد بحث.

2 . الكافي، ج1، ص190

]

زمين، ماييم گواهان بر مردم.» و «إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِنا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ»;(1) «غلو كنندگان بايد به سوى ما باز گردند و مقصران بايد كوتاهى را رها كرده و به ما ملحق شوند.»
بدون شك اين روايات ـ همانگونه كه بارها گفته ايم ـ مفهوم وسيع آيه را محدود نمى كند، بلكه بيان مصداقهاى كامل اين امت نمونه است، و بيان الگوهايى است كه در صف مقدم قرار دارند.

4ـ تفسير جمله لنعلم
جمله «لِنَعْلَمَ»; «تا بدانيم» و مانند آن كه در قرآن كراراً در مورد خداوند به كار رفته است به اين معنى نيست كه خداوند چيزى را نمى دانسته و سپس از آن آگاه شده است، بلكه مراد همان تحقق و عينيت پيدا كردن اين واقعيتهاست.

توضيح اينكه: خداوند از ازل از همه حوادث و موجودات آگاه بوده است هرچند آنها تدريجا به وجود مى آيند، بنا بر اين حدوث حوادث و موجودات چيزى بر علم و دانش او نمى افزايد، بلكه آنچه قبلا مى دانسته به اين ترتيب پياده مى شودو به اين مى ماند كه شخص معمارى نقشه ساختمانى را طرح كند و از تمام جزئياتآن قبل از وجودش آگاه باشد و سپس آن نقشه را تدريجا پياده كند، هنگامىكه معمار مزبور تصميم بر پياده كردن قسمتى از نقشه ساختمان را مى گيرد،مى گويد اين كار را به خاطر اين مى كنم تا آنچه را در نظر داشته ام ببينم;

يعنىمى خواهم نقشه علمى خود را جامه عمل بپوشانم (بدون شك علم خدا با بشر ـ چنانكه در بحث صفات خداوند گفته ايم ـ تفاوت بسيار دارد، منظور ذكر مثالى براى روشن شدن بحث است) جمله: { ...وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللهُ... بازگو كنندهاين حقيقت است كه خلاف عادت قدم بر داشتن و تحت تأثير احساسات بيجا قرارنگرفتن، كار بسيار مشكلى است مگر براى كسانى كه براستى به خدا ايمان داشته، و تسليم فرمان او باشند(2).

[
1 . بحارالأنوار، ج22، ص441

2ـ تفسير نمونه، ج1، ص489

]

همه جا رو به سوى كعبه كنيد
قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللهُ بِغافِل عَمّا يَعْمَلُونَ(144)

144ـ نگاه هاى انتظار آميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مى بينيم، اكنون تو را به سوى قبله اى كه از آن خشنود باشى، باز مى گردانيم، روى خود را به جانب مسجدالحرام كن و هر جا باشيد روى خود را به جانب آن بگردانيد، و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مى دانند اين فرمان حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده (و در كتاب هاى خود خوانده اند كه پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به سوى دو قبله نماز مى خواند) و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن آيات) غافل نيست.

همانگونه كه اشاره شد، بيت المقدس قبله نخستين و موقت مسلمانان بود، لذا پيامبر(صلى الله عليه وآله) انتظار مى كشيد كه فرمان تغيير قبله صادر شود، به خصوص اينكه يهود پس از ورود پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه اين موضوع را دستاويز خود قرار داده بودند و مرتبا مسلمانان را سرزنش مى كردند: اينها استقلالى از خود ندارند. اينها پيش از آنكه ما به آنها ياد دهيم، اصلا از امر قبله سر در نمى آوردند!، قبول قبله ما دليل بر قبول مذهب ما است! و مانند اينها...

در آيه مورد بحث، به اين امر اشاره و فرمان تغيير قبله در آن صادر شده است. مى فرمايد: «ما نگاه هاى انتظار آميز تو را به آسمان (مركز نزول وحى) مى بينيم»; { قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ... .

«اكنون تو را به سوى قبله اى كه از آن راضى خواهى بود، باز مى گردانيم»; { ...فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها... .

«هم اكنون صورت خود را به سوى مسجدالحرام و خانه كعبه بازگردان»; { ...فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ .

«نه تنها در مدينه، هر جا باشيد، روى خود را به سوى مسجدالحرام كنيد»; { وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... .

مى دانيم اين تغيير قبله ـ طبق روايات ـ در حال نماز ظهر بود و در يك لحظه حساس و چشمگير انجام گرفت. پيك وحى خداوند بازوان پيامبر(صلى الله عليه وآله) را گرفته و از بيت المقدس به سوى كعبه بر گردانيد و فورا مسلمانان صفوف خود را تغيير دادند. حتى در روايتى مى خوانيم كه زنان جاى خود را به مردان و مردان جاى خود را به زنان دادند (بايد توجه داشت كه بيت المقدس تقريبا در سمت شمال بود، در حالى كه كعبه درست در سمت جنوب قرار داشت).

جالب اينكه تغييرقبله يكى از نشانه هاى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در كتب پيشين ذكر شده بود، چه اينكه آنها خوانده بودند كه او به سوى دو قبله نماز مى خواند; «يُصَلِّي إِلَى الْقِبْلَتَينِ».

لذا در آيه فوق بعد از اين فرمان اضافه مى كند: «كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده است، مى دانند اين فرمان حقى است از ناحيه پروردگارشان»; { ...وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ... .

همين امر كه پيامبر اسلام تحت تأثير عادات محيط خود قرار نگرفت و كعبه را كه مركز بت ها و مورد علاقه عموم عرب بود در آغاز كنار گذاشت و قبله يك اقليت محدود را به رسميت شناخت، خود دليلى بر صدق دعوت او و الهى بودن برنامه هايش به شمار مى رفت. و در پايان اضافه مى كند: «خداوند از اعمال آنها غافل نيست»; { ...وَ مَا اللهُ بِغافِل عَمّا يَعْمَلُونَ .

يعنى آنها به جاى اينكه اين تغيير قبله را به عنوان يك نشانه صدق او كه در كتب پيشين آمده معرفى كنند، كتمان كرده و به عكس روى آن جنجال به راه انداختند، خداوند، هم از اعمالشان، و هم از نياتشان آگاه است.

نكته ها

1ـ نظم آيات
محتواى آيه مورد بحث به خوبى نشان مى دهد كه قبل از آيه گذشته نازل شده است و اگر مى بينيم در قرآن بعد از آن قرار گرفته، به خاطر اين است كه آيات قرآن بر حسب



تاريخ نزول جمع آورى نشده اند. بلكه گاه مناسباتى ايجاد كرده كه آيه اى كه نزولش بعد بوده، به دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله)كه از فرمان خداوند سرچشمه مى گرفت، قبلا ذكر شود (از جمله اين مناسبت ها رعايت اولويت و اهميت مطالب است).

2ـ انتظار دردناك!

از آيه فوق، استفاده مى شود كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) علاقه خاصى به كعبه داشت و انتظار آن را مى كشيد كه فرمان قبله بودن آن صادر گردد. علت اين امر را در علاقه شديد پيامبر(صلى الله عليه وآله) به ابراهيم(عليه السلام) و آثار او بايد جستجو كرد، از اين گذشته كعبه قديمى ترين خانه توحيد بود، او مى دانست كه بيت المقدس قبله موقتى مسلمانان است و آرزو داشت قبله اصلى و نهايى زودتر تعيين گردد.

اما از آنجا كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) تسليم فرمان خداوند بود، حتى اين تقاضا را بر زبان نياورد. تنها نگاه هاى انتظار آميزش به آسمان نشان مى داد كه او عشق و شوق شديدى در دل دارد.

ضمناً تعبير به آسمان، شايد به خاطر اين باشد كه فرشته وحى از طرف بالا بر او نازل مى شد و گرنه مى دانيم نه خداوند مكانى دارد، و نه وحى او محل معينى.

3ـ معنى شطر
موضوع ديگرى كه در اينجا قابل دقت است اينكه در آيه فوق، به جاى كلمه كعبه، شطر المسجدالحرام ذكر شده است.

اين تعبير ممكن است به خاطر آن باشد كه براى آنها كه در نقاط دور از مكه نماز مى خوانند، محاذات با خانه كعبه بسيار دشوار يا غير ممكن است، لذا به جاى خانه كعبه مسجدالحرام كه محل وسيع ترى است ذكر شده و مخصوصا كلمه شطر كه به معنى سمت و جانب است، انتخاب گرديده، تا انجام اين دستور اسلامى براى همگان در هر جا باشند ميسر گردد. بعلاوه تكليف صف هاى طولانى نماز جماعت كه در بسيارى اوقات از طول كعبه بيشتر است، روشن شود.

بديهى است محاذات دقيق با خانه كعبه و حتى با مسجدالحرام، گرچه براى كسانى



كه از دور نماز مى خوانند كار بسيار مشكلى است، ولى ايستادن به سمت آن براى همه آسان است.

4ـ خطاب همگانى
بدون شك خطابات قرآن و لو در ظاهر متوجه پيامبر(صلى الله عليه وآله) باشد، مفهوم عامى دارد كه شامل همه مسلمانان مى شود (جز موارد معدودى كه دليل بر اختصاص آن به پيامبر(صلى الله عليه وآله)در دست داريم) با توجه به اين امر اين سؤال پيش مى آيد كه چرا در آيه فوق يك بار به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد كه رو به سوى مسجدالحرام نماز بخواند و يك بار همه مؤمنان را مخاطب ساخته است؟
اين تكرار ممكن است به اين دليل باشد كه مساله تغيير قبله يك مساله جنجالى و پر سر و صدا بود و امكان داشت به خاطر جنجال ها و سمپاشى ها، ذهن افراد تازه مسلمان مشوب گردد و به عذر اينكه خطابِ: { ...فَوَلِّ وَجْهَكَ... مخصوص پيامبر(صلى الله عليه وآله)، است از زير بار نماز خواندن به جانب كعبه شانه خالى كنند، لذا خداوند بعد از اين خطاب مخصوص، يك خطاب عام متوجه همه مسلمانان كرد تا تأكيد كند كه اين تغيير قبله، به هيچوجه يك امر خصوصى نيست بلكه براى عموم مسلمان ها است.

5ـ آيا تغيير قبله به خاطر خشنودى پيامبر بود؟
جمله قبلة ترضاها (قبله اى كه از آن خشنود شوى) ممكن است اين توهم را ايجاد كند كه اين تغيير به خاطر خشنودى پيامبر صورت گرفت، ولى اين توهم با توجه به اين نكته از ميان مى رود كه بيت المقدس، قبله موقت بود و پيامبر(صلى الله عليه وآله) انتظار اعلام قبله نهايى را مى كشيد كه با صدور فرمان آن از يك سو زبان طعن يهود از مسلمانان قطع مى شد و از سوى ديگر موجبات علاقمندى بيشترى در مردم حجاز كه توجه خاصى به كعبه داشتند، براى پذيرش آيين اسلام فراهم مى ساخت، ضمناً اعلام قبله نخستين نيز، اين اثر را داشت
[
(1)1ـ بعضى از مفسران گفته اند كه يكى از معانى «شطر» نصف است و بنابراين مفهوم «شطر المسجدالحرام» با مفهوم «وسط المسجدالحرام» يكى خواهد بود و مى دانيم خانه كعبه در وسط مسجدالحرام واقع شده است (تفسير كبير فخررازى ذيل آيه مورد بحث).]

كه اسلام را از اينكه يك آيين نژادى باشد جدا كرد، بعلاوه قلم بطلان بر بت هاى بت پرستان كه در كعبه قرار داشتند، كشيده بود.

6ـ كعبه مركز يك دايره بزرگ
ـ اگر كسى از بيرون كره زمين به صفوف نمازگزاران كه رو به سوى كعبه نماز مى خوانند بنگرد، دواير متعددى را مى بيند كه يكى در درون ديگرى قرار گرفته تا به كانون اصلى كه نقطه كعبه است مى رسد و وحدت و مركزيت آن را مشخص مى سازد.

بدون شك اين قبله از برنامه اى كه مثلا مسيحيان دارند كه همگى در هر جا باشند به سمت مشرق نماز مى خوانند، الهام بخش تر است.

جالب اينكه توجه خاص مسلمانان به تعيين سمت كعبه، سبب شد كه علم هيئت و جغرافيا در آغاز اسلام در ميان مسلمانان به سرعت رشد كند; زيرا محاسبه سمت قبله در نقاط مختلف روى زمين بدون آشنايى با اين علوم امكان نداشت.

آنها به هيچ قيمت راضى نمى شوند
وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَة ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِع قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِع قِبْلَةَ بَعْض وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظّالِمِينَ(145)

145ـ سوگند كه اگر هرگونه آيه (و نشانه و دليلى) براى (اين گروه) از اهل كتاب بياورى از قبله تو پيروى نخواهند كرد، و تو نيز هيچگاه از قبله ى آنان پيروى نخواهى نمود (آنها نبايد تصور كنند كه بار ديگر تغيير قبله امكان پذير است) و هيچ يك از آنها پيروى از قبله ديگرى نمى كنند، و اگر تو پس از اين آگاهى متابعت هوسهاى آنها كنى مسلما از ستمگران خواهى بود.

در تفسير آيه قبل خوانديم كه اهل كتاب مى دانستند تغيير قبله از بيت المقدس به
[
(1)1ـ تفسير نمونه ج1، ص495
(2)2 . بقره.]

سوى كعبه، نه تنها ايرادى بر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نيست، از جمله نشانه هاى حقانيت او است زيرا در كتابهاى خود خوانده بودند پيامبر موعود به سوى دو قبله نماز مى خواند ولى تعصب ها نگذاشت آنها حق را بپذيرند.

اصولا انسان تا زمانى كه تصميم گيرى قبلى روى مسائل نكرده باشد، قابل تفاهم است و مى توان با دليل و منطق يا ارائه معجزات، عقيده او را تغيير داد و حقيقتى را براى او اثبات نمود.

/ 96