ستمگران خواهى بود»; { ...وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَالظّالِمِينَ .در قرآن نظير اين گونه خطابها كه به صورت قضاياى شرطيه است نسبت به پيامبر مكرر ديده مى شود و هدف آن در واقع سه چيز است:نخست اينكه همگان بدانيد در قوانين الهى هيچگونه تبعيض و تفاوتى در ميان مردم نيست، و حتى پيامبران نيز مشمول اين قوانين هستند، بنا بر اين اگر به فرض محال، پيامبر(صلى الله عليه وآله) هم انحرافى از حق پيدا كند، مشمول كيفر پروردگار خواهد شد، هر چند چنين فرضى در مورد پيامبران با آن ايمان و علم سرشار و مقام تقوا و پرهيزكارى امكان پذير نيست، (و به اصطلاح قضيه شرطيه دلالت بر وجود شرط نمى كند).ديگر اينكه ساير مردم حساب خود را كاملا برسند و بدانند جايى كه پيامبر چنين است، آنها چگونه مراقب مسئوليت هاى خويش باشند، و هرگز نبايد تسليم تمايلات انحرافى دشمنان و جار و جنجالهاى آنها شوند.سوم اينكه روشن شود پيامبر نيز از خود اختيار هيچگونه تغيير و دگرگونى در احكام خدا ندارد و به اصطلاح چنان نيست كه بشود با او به كنار آيند و سازش كنند بلكه او هم بنده اى است سر بر فرمان پروردگار(1).هر امتى قبله اى دارد وَ لِكُلّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً إِنَّ اللهَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ(148)ـ هر طايفه اى قبله اى دارد كه خداوند آن را تعيين كرده است (بنا بر اين زياد در باره قبله گفتگو نكنيد، و به جاى آن) در نيكى ها و اعمال خير بر يكديگر سبقت جوييد و هر جا باشيد خداوند شما را (براى پاداش و كيفر در برابر اعمال نيك و بد در روز رستاخيز) حاضر مى كند زيرا او بر هر كارى توانا است.[1ـ تفسير نمونه، ج1، ص498 (2)2 . بقره
]
اين آيه در حقيقت پاسخى به قوم يهود است كه سر و صداى زيادى پيرامون موضوع تغيير قبله به راه انداخته بودند، مى گويد: «هر گروه و طايفه اى قبله اى دارد كه خداوند آن را تعيين كرده است»; { وَ لِكُلّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها... .در طول تاريخ انبيا، قبله هاى مختلفى بوده و تغيير آن چيز عجيبى نيست. قبله همانند اصول دين نيست كه تغييرناپذير باشد و يا همچون امور تكوينى كه تخلف در آن ميسر نشود، بنا بر اين زياد در باره قبله گفتگو نكنيد و به جاى آن، «در اعمال خير و نيكى ها بر يكديگر سبقت جوييد»; { ...فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ... .در عوض اينكه تمام وقت خود را صرف گفتگو در اين مسأله فرعى كنيد، به سراغ خوبى ها و پاكى ها برويد كه ميدان وسيع و گسترده اى دارد و در آن از يكديگر پيشى گيريد; زيرا معيار ارزش وجودى شما عمل پاك و نيك شما است.اين مضمون درست شبيه چيزى است كه در آيه 177 همين سوره آمده است:{ لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ... ; «نيكوكارى اين نيست كه صورتتانرا به طرف شرق و غرب كنيد، بلكه به اين است كه ايمان به خدا و روز جزاو فرشتگان و پيامبران داشته باشيد و با الهام از ايمان راسخ اعمال صالح انجام دهيد.» شما اگر مى خواهيد اسلام يا مسلمانان را بيازماييد با اين برنامه ها بيازماييد نه به مسأله تغيير قبله.سپس به عنوان يك هشدار به خرده گيران، و تشويق نيكوكاران مى فرمايد: «هر جا باشيد خداوند همه شما را حاضر خواهد كرد»; { ...أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً... .در آن دادگاه بزرگ رستاخيز كه صحنه نهايى پاداش و كيفر است.چنين نيست كه عده اى مشغول انجام بهترين كارها باشند و گروهى ديگر جز سم پاشى و تخريب و اخلال كار ديگرى نكنند و با هم يكسان باشند و حساب و كتاب و جزايى در كار نباشد، مسلم بدانيد چنان روزى در پيش است و به همه حساب ها رسيدگى مى شود از آنجا كه ممكن است براى بعضى اين جمله عجيب باشد كه چگونه خداوند ذرات خاك هاى پراكنده انسان ها را هر جا كه باشد، جمع آورى مى كند و لباس حيات
نوينى بر آنها مى پوشاند؟ بلافاصله مى گويد: «و خداوند بر هر كارى قدرت دارد»; { ...إِنَّ اللهَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ .در حقيقت اين جمله در پايان آيه به منزله دليل است براى جمله قبل از { ...أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً... .نكته ها 1ـ آن روز كه ياران مهدى(عليه السلام) جمع مى شوند، در روايات متعددى كه از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) به ما رسيده جمله { ...أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً... به اصحاب مهدى(عليه السلام) تفسير شده است.از جمله در كتاب روضه كافى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه بعد از ذكر اين جمله فرمود: «يَعْنِي أَصْحَابَ الْقَائِمِ الثَّلاثَمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً قَالَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ الاُْمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ يَجْتَمِعُونَ وَ اللَّهِ فِي سَاعَة وَاحِدَة قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيفِ»; «منظور اصحاب امام قائم7 كه سيصد و سيزده نفرند، به خدا سوگند منظور از امّت معدوده آنها هستند، به خدا سوگند در يك ساعت همگى جمع مى شوند، همچون پاره هاى ابر پاييزى كه بر اثر تند باد، جمع و متراكم مى گردد!.» از امام على بن موسى الرضا(عليهما السلام) نيز نقل شده «وَ ذلِكَ وَ اللهُ أَنْ لَوْ قامَ قائِمُنا يَجْمَعِ اللهُ إِلَيْهِ جَمِيْعِ شِيْعَتُنا مِنْ جَمِيعِ الْبُلْدانِ»; «به خدا سوگند هنگامى كه مهدى7 قيام كند تمام پيروان ما را از تمام شهرها گرد او جمع مى كند.» بدون شك اين تفسير از مفاهيم بطون آيه است، چرا كه مى دانيم طبق روايات، آيات قرآن گاه معانى متعددى دارد كه يك معنى ظاهر و همگانى عمومى است و ديگرى معنى درونى و به اصطلاح بطن آيه است، كه جز پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان و كسانى كه خدا بخواهد، از آن آگاه نيستند.به تعبير ديگر در حقيقت اين روايات اشاره به آن است، خدايى كه قدرت دارد ذرات پراكنده خاك انسان ها را در قيامت از نقاط مختلف جهان جمع آورى كند، به [ (1)1ـ نورالثقلين، ج1، ص139 (2)2ـ مجمع البيان، ذيل آيه مورد بحث.]
آسانى مى تواند ياران مهدى را دريك روز ويك ساعت براى افروختن نخستين جرقه هاى انقلاب به منظور تاسيس حكومت عدل الهى و پايان دادن به ظلم و ستم، جمع نمايد.2ـ تفسير جمله و لكل وجهة هو موليها ـ گفتيم ظاهر آيه اين است كه اشاره به قبله هاى مختلفى است كه خدا براى امت ها قرار داده، ولى بعضى احتمال داده اند كه اشاره به معنى وسيع ترى است كه شامل روش ها و برنامه هاى تكوينى مى شود و در حقيقت معنى قضا و قدر تكوينى نيز از آن منظور بوده است.(دقت كنيد) البته اگر قرائن قبل و بعد اين آيه نبود، چنين تفسيرى امكان پذير بود، ولى با توجه به اين قرائن ظاهر همان معنى اول است، و جمله { ...هُوَ مُوَلِّيها... شبيه { ...فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها... است، و به فرض كه آيه اشاره به اين معنى باشد هرگز به مفهوم آن قضا و قدر اجبارى نيست، بلكه همان قضا و قدرى است كه با اصل آزادى اراده و اختيار سازگار است.(2)و
[ (1)1ـ الميزان، ج1، ص331 (3)2 و 5ـ براى توضيح بيشتر به كتاب «انگيزه پيدايش مذهب» فصل قضا و قدر مراجعه شود.3. تفسير نمونه، ج1، ص504 تنها از خدا بترس وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ مَا اللهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ(149)وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لاُِتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(150)(4)4 . بقره ]
149ـ از هر جا (و از هر شهر و نقطه اى) خارج شدى (به هنگام نماز) روى خود را به جانب مسجدالحرام كن، اين دستور حقى است از طرف پروردگار تو و خداوند از كردار شما غافل نيست.150ـ و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روى خود را به سوى آن كنيد تا مردم جز ظالمان (كه دست از لجاجت بر نمى دارند) دليلى بر ضد شما نداشته باشند (زيرا از نشانه هاى پيامبر كه در كتب آسمانى پيشين آمده اين است كه او به سوى دو قبله نماز مى خواند) از آنها نترسيد (و تنها) از من بترسيد (اين تغيير قبله به خاطر آن بود كه) نعمت خود را بر شما تمام كنم تا هدايت شويد.اين آيات همچنان مسأله تغيير قبله و پى آمدهاى آن را دنبال مى كند.در آيه نخست روى سخن را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) كرده و به عنوان يك فرمان مؤكد مى گويد: «از هر جا (و از هر شهر و ديار) خارج شدى (به هنگام نماز) روى خود را به جانب مسجدالحرام كن»; { وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ... .و باز به عنوان تأكيد بيشتر اضافه مى كند: «اين فرمان دستور حقى است از سوى پروردگارت»; { ...وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ... .در پايان اين آيه، به عنوان تهديدى نسبت به توطئه گران و هشدارى به مؤمنان مى گويد: «و خدا از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست»; { ...وَ مَا اللهُ بِغافِل عَمّا يَعْمَلُونَ .اين تأكيدهاى پى در پى كه در آيه بعد نيز تعقيب خواهد شد، همگى حاكى از اين حقيقت است كه مسأله تغيير قبله و نسخ حكم سابق براى گروهى از تازه مسلمانان نيز گران و سنگين بوده، همانگونه كه براى دشمنان لجوج، دستاويزى براى سم پاشى.در اينجا ـ و به طور كلى در همه تحولات و انقلاب هاى تكاملى ـ چيزى كه مى تواند به گفتگوها پايان دهد و ترديدها و شك ها را بزدايد، همان قاطعيت و صراحت و تأكيدهاى متوالى و كوبنده است. هرگاه رهبر جمعيت در اين مواقع حساس با لحن قاطع و برنده و غير قابل تغيير، موضع خود را مشخص كند، دوستان را مصمم تر و دشمنان را براى هميشه مايوس خواهد ساخت و اين نكته كرارا در قرآن به وضوح ديده مى شود.بعلاوه اين تكرار و تأكيدها در حقيقت تكرار محض نيست، بلكه دستورات تازه اى
نيز هم همراه دارد، از جمله اينكه در آيات گذشته تكليف مسلمانان در ارتباط با مسأله قبله نسبت به شهرى كه در آن زندگى مى كردند مشخص شده بود، اما در اين آيه و آيه بعد، حكم نمازگزاران را به هنگام مسافرت در هر نقطه و هر ديار روشن مى سازد.