إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ اْلأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنان(12)ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشاقِقِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ(13)ذلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكافِرِينَ عَذابَ النّارِ(14)9ـ (به خاطر بياوريد) زمانى را (كه از شدت ناراحتى در ميدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى كمك مى كرديد و او تقاضاى شما را پذيرفت (و گفت) من شما را با يك هزار از فرشتگان كه پشت سر هم فرود مى آيند، يارى مى كنم.10ـ ولى خداوند اين را تنها براى شادى و اطمينان قلب شما قرار داد و گر نه پيروزى جز از طرف خدا نيست، خداوند توانا و حكيم است.11ـ (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خواب سبكى كه مايه آرامش از ناحيه خدا بود، شما را فرو گرفت و آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد تا با آن شما را پاك و پليدى شيطان را از شما دور سازد و دل هاى شما را محكم و گام ها را با آن ثابت دارد.12ـ (به خاطر بياوريد) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگانى وحى كرد، من با شما هستم كسانى را كه ايمان آورده اند، ثابت قدم بداريد.به زودى در دل هاى كافران ترس و وحشت مى افكنم، ضربه ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد و دست و پاى آنها را از كار بيندازيد.13ـ اين به خاطر آن است كه آنها با خدا و پيامبرش دشمنى ورزيدند و هر كس با خدا و پيامبرش دشمنى كند (كيفر شديدى مى بيند) خداوند شديد العقاب است.14ـ اين (مجازات دنيا) را بچشيد و براى كافران مجازات آتش (در جهان ديگر) خواهد بود.اين آيات به قسمت هاى حساسى از جنگ بدر و نعمت هاى گوناگونى كه خداوند در اين صحنه خطرناك نصيب مسلمانان كرد اشاره مى كند، تا حس اطاعت و شكرگزارى [ (1)1 . انفال.]
آنها را برانگيزد و راه را به سوى پيروزى ها و پيشرفت هاى آينده در برابر آنها بگشايد.نخست به يارى فرشتگان اشاره كرده مى گويد: به خاطر بياوريد زمانى را كه از شدت وحشت و اضطراب كه از كثرت نفرات دشمن و فزونى تجهيزات جنگى آنها براى شما پيش آمده بود، به خدا پناه برديد و دست حاجت به سوى او دراز كرديد و از وى تقاضاى كمك نموديد; { إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ... .در پاره اى از روايات آمده كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز با مسلمان ها در استغاثه و يارى طلبيدن از خداوند هم صدا بود، دست خود را به سوى آسمان بلند كرده بود و عرضه مى داشت: «اَللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي، اَللَّهُمَّ إن تُهْلِكَ الْعِصَابَةَ هذِهِ الْعِصابَةَ لا تُعْبَدُ فِي اْلأَرْضِ»;«خداوندا! وعده اى را كه به من داده اى تحقق ببخش، پروردگارا! اگر اين گروه مؤمنان نابود شوند پرستش تو از زمين بر چيده خواهد شد» و آنقدر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به اين استغاثه و دعا ادامه داد كه عبا از دوشش بر زمين افتاد.در اين هنگام خداوند تقاضاى شما را پذيرفت و فرمود: «من شما را با يك هزار نفر از فرشتگان كه پشت سر هم فرود مى آيند، كمك و يارى مى كنم»; { فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْف مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ از ماده ارداف به معنى پشت سر هم قرار گرفتن است، بنابراين، مفهوم اين كلمه اين مى شود كه فرشتگان پشت سر يكديگر براى يارى مسلمانان فرود آمدند.اين احتمال نيز در معنى آيه داده شده است كه منظور اين است كه اين گروه هزار نفرى، گروه هاى متعدد ديگرى را پشت سر داشتند و به اين ترتيب با آيه 124 سوره آل عمران كه مى گويد پيامبر به مؤمنان مى گفت: آيا كافى نيست كه خداوند شما را به سه هزار نفر از فرشتگان يارى كند، تطبيق مى نمايد.ولى ظاهر اين است كه عدد فرشتگان در بدر يكهزار نفر بوده است و مردفين صفت آن يكهزار نفر است و آيه سوره آل عمران وعده اى بوده است به مسلمانان كه حتى اگر لازم شود، خداوند عدد بيشترى را به يارى شما مى فرستد.سپس براى اينكه كسى خيال نكند پيروزى به دست فرشتگان و مانند آنها است، [ (1)1 . بحارالأنوار، ج19، ص220
]
مى گويد: «خداوند اين كار را فقط براى بشارت و اطمينان قلب شما قرار داد»; { وَ ما جَعَلَهُ اللهُ إِلاّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ... و گر نه «پيروزى جز از ناحيه خداوند نيست و ما فوق همه اين اسباب ظاهرى و باطنى اراده و مشيت او است»; { ...وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِاللهِ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ زيرا خداوند، آنچنان قادر و قوى است كه هيچكس نمى تواند در برابر اراده او ايستادگى كند و آنچنان حكيم و دانا است كه يارى خود را جز در مورد افراد شايسته قرار نخواهد داد; { ...إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ .آيا فرشتگان جنگيدند؟ در ميان مفسران در اين زمينه گفتگوى بسيار شده است، بعضى معتقدند كه فرشتگان رسما وارد صحنه نبرد شدند و با سلاح هاى مخصوص به خود، به لشكر دشمن حمله كردند و عده اى از آنها را به خاك افكندند، پاره اى از روايات را نيز در اين زمينه نقل كرده اند.ولى قراينى در دست است كه نشان مى دهد نظر گروه دوم كه مى گويند: فرشتگان تنها براى دلگرمى و تقويت روحيه مؤمنان نازل شدند، به واقع نزديكتر است.اولا: در آيه فوق خوانديم كه مى فرمود: اينها تمام براى اطمينان قلب شما بوده است كه با احساس اين پشت گرمى بهتر مبارزه كنيد، نه اينكه آنها اقدام به جنگ كرده باشند.ثانيا: اگر بنا شود فرشتگان، شجاعانه سربازان دشمن را به خاك افكنده باشند، چه فضيلتى براى مجاهدان بدر باقى خواهد ماند كه اين همه در روايات از آنها سخن به ميان آمده است.ثالثا: تعداد مقتولان بدر 70 نفر بود كه قسمت مهمى از آنها با شمشير على(عليه السلام) به خاك افتادند و قسمت ديگرى به دست جنگجويان اسلام كه غالبا قاتلان آنها در تاريخ به نام ذكر شده اند، بنابر اين چه باقى مى ماند براى فرشتگان و چه كسى را آنها به خاك انداختند؟ سپس دومين نعمت خود را به مؤمنان يادآور مى شود و مى گويد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه خواب سبكى شما را فرو گرفت كه مايه آرامش و امنيت روح و جسم شما از ناحيه خداوند شد»; { إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ... .«يُغَشّي» از ماده «غشيان» به معنى پوشاندن و احاطه كردن است، گويى خواب همچون پرده اى بر آنها افكنده شد و آنها را پوشاند.نعاس به ابتداى خواب و يا خواب كم و سبك و آرام بخش گفته مى شود و شايد اشاره به اين است كه در عين استراحت آنچنان خواب عميقى بر شما مسلط نشد كه دشمن بتواند از موقعيت استفاده كرده و بر شما شبيخون بزند. به اين ترتيب مسلمانان در آن شب پر اضطرار، از اين نعمت بزرگى كه فرداى آن روز در ميدان مبارزه به آنها كمك فراوانى كرد، بهره گرفتند.سومين موهبتى را كه در آن ميدان به شما ارزانى داشت اين بود كه: «آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد»; { ...وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً... ، «تا به وسيله آن شما را پاك و پاكيزه كند و پليدى شيطان را از شما دور سازد»; { ...لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ... . اين پليدى ممكن است وسوسه هاى شيطانى بوده و ممكن است پليدى جسمانى بر اثر جنابت بعضى در آن شب و يا هر دو، در هر حال اين آب حياتبخش كه در گودال هاى اطراف بدر جمع شده بود، در حالى كه دشمن چاه ها را در اختيار گرفته بود و مسلمانان نياز شديدى براى شستشو و رفع عطش به آن داشتند همه اين پليدى ها را شست و با خود برد.به علاوه خداوند مى خواست با اين نعمت، «دل هاى شما را محكم دارد»; { ...وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ... و نيز مى خواست در آن شنزار كه پاى شما فرومى رفت و لغزنده بود، به وسيله ريزش باران «گام هاى شما را محكم كند»; { ...وَ يُثَبِّتَبِهِ اْلأَقْدامَ... ، اين احتمال نيز وجود دارد كه مراد از تثبيت اقدام، تقويت روحيهو افزودن ميزان پايمردى و استقامت آنها در پرتو اين نعمت باشد و يا اشاره به هر دوقسمت باشد.ديگر از نعمت هاى پروردگار بر مجاهدان جنگ بدر، ترس و وحشتى بود كه در دل دشمنان افكند و روحيه آنها را سخت متزلزل ساخت. در اين باره مى فرمايد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان وحى فرستاد، من با شما هستم و شما افراد با ايمان را تقويت كنيد و ثابت قدم بداريد»; { إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا... ، «و به زودى در دل هاى كافران ترس و وحشت مى افكنم»;{ ...سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ... ، و اين راستى عجيب بود كه ارتش نيرومند قريش در برابر سپاه كوچك مسلمانان ـ طبق نقل تواريخ ـ آنچنان روحيه خود را باخته بود كه جمعى از درگير شدن با مسلمانان بسيار وحشت داشتند، گاه پيش خود فكر مى كردند اينها افراد عادى نيستند. بعضى مى گفتند مرگ را بر شترهاى خويش حمل كرده و از يثرب (مدينه) برايتان سوغات آورده اند.شك نيست كه اين رعب افكنى در دل دشمن كه از عوامل مؤثر پيروزى بود بدون حساب نبود، آن پايمردى مسلمانان، آن نماز جماعت و شعارهاى گرم و داغشان، آن اظهار وفادارى مؤمنان راستين و سخنانى همچون سخنان سعدبن معاذ كه به عنوان نمايندگى از طرف انصار به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: «پدر و مادرم به فدايت باد اى رسول خدا، ما به تو ايمان آورده ايم و به نبوت تو گواهى داده ايم كه هر چه مى گويى از طرف خدا است، هر دستورى را مى خواهى بده و از اموال ما هر چه مى خواهى برگير، به خدا سوگند اگر به ما فرمان دهى كه در اين دريا (اشاره به درياى احمر كه در آن نزديكى بود) فرو رويم، فرو خواهيم رفت. ما آرزو داريم خداوند به ما توفيق دهد خدمتى كنيم كه مايه روشنى چشم تو شود». آرى، اينگونه سخنان كه به هر حال در ميان دوست و دشمن پخش مى شد به اضافه آنچه قبلا از استقامت مردان و زنان مسلمان در مكه ديده بودند، همگى دست به دست هم داد و وحشت براى دشمنان آفريد.باد شديدى كه به سوى جبهه دشمن مىوزيد و رگبارى كه بر آنها فرود آمد و خاطره وحشتناك خواب عاتكه در مكه و مانند اينها عوامل ديگرى براى وحشت و اضطراب آنها بود.سپس فرمانى را كه در ميدان بدر به وسيله پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مسلمانان داده بود، به يادآنها مى آورد و آن اين بود كه هنگام نبرد با مشركان از ضربه هاى غير كارى بپرهيزيد و نيروى خود را در آن صرف نكنيد، بلكه ضربه هاى كارى بر پيكر دشمنفرود آريد «ضربه بر بالاتر از گردن، بر مغزها و سرهاى آنها فرود آريد»; { ...فَاضْرِبُوا فَوْقَ اْلأَعْناقِ... و دست و پاى آنها را از كار بيندازيد، { ...وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنان... .«بنان» جمع «بنانه» به معنى سر انگشت دست يا پا و يا خود انگشتان است و در آيه مورد بحث مى تواند كنايه از دست و پا باشد و يا به معنى اصلى اش كه انگشتان است; زيرا
قطع شدن انگشتان و از كار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را و اگر در پاباشد، قدرت حركت را از انسان مى گيرد.اين احتمال نيز وجود دارد كه اگر دشمن مهاجم پياده باشد، هدف را سر او و اگر سواره باشد دست و پاى او قرار دهيد.همان طور كه در سابق هم اشاره كرديم، بعضى اين جمله را خطاب بهفرشتگان مى دانند ولى قراين نشان مى دهد كه مخاطب در اين جمله مسلمانان هستند و اگر هم مخاطب فرشتگان باشند، ممكن است هدف از ضربه زدن بر مغزها ودست و پا ايجاد رعب و وحشت در آنها باشد، آنچنان كه دست و پايشان در كار بلغزد و سرها به زير آيد.(البته اين تفسير بر خلاف ظاهر عبارت است و بايد به كمك قراينى كه سابقاًدر باره جنگ نكردن ملايكه گفتيم اثبات شود) بعد از همه گفتگوها براى اينكه كسى اين فرمان هاى شديد و دستورات قاطع و كوبنده را بر خلاف آيين جوانمردىو رحم و انصاف تصور نكند، مى فرمايد: اينها استحقاق چنين چيزى را دارند; زيراآنها از در عداوت و دشمنى و عصيان و گردنكشى در برابر خداوند و پيامبرشدر آمدند; { ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللهَ وَ رَسُولَهُ... . «شَاقُّوا» از ماده «شقاق» در اصلبه معنى شكاف و جدايى است و از آنجا كه شخص مخالف و دشمن و عصيانگر،صف خود را جدا مى كند به عمل او شقاق گفته مى شود «و هر كس از در مخالفتو دشمنى با خداوند و پيامبرش در آيد، گرفتار مجازات دردناك در دنيا و آخرتخواهد شد; زيرا خداوند (همانگونه كه رحمتش وسيع و بى انتها است) مجازاتش شديدو دردناك است»; { ...وَ مَنْ يُشاقِقِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ سپس براىتأكيد اين موضوع مى گويد: «اين مجازات دنيا را بچشيد ـ مجازات ضربه هاى سخت در ميدان جنگ و كشته شدن و اسارت و شكست و ناكامى ـ و در انتظار مجازات سراى ديگر باشيد; زيرا عذاب آتش در انتظار كافران است»; { ذلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكافِرِينَ عَذابَ النّارِ .
[ (1)1ـ تفسير نمونه، ج7، ص109
]
فرار از جهاد ممنوع!يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ اْلأَدْبارَ(15)وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفاً لِقِتال أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَة فَقَدْ باءَ بِغَضَب مِنَ اللهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ(16)فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمى وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(17)ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ(18)15ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد، به آنها پشت نكنيد.16ـ و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند ـ مگر در صورتى كه هدفش كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد ـ (چنين كسى) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواى او جهنم و چه بد جايگاهى است.