ضرورت وجود شيطان از نظر نظام كلي عالم - توحید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

توحید - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
.

در منتهاي پاكي و زهد و تقوا هم زندگي كرده ، كه وقتي مرده است تمام هستي و زندگي و دارايي او را كه سنجيده اند ، هفده تومان بيشتر نشد . زندگي او تاريخچه هاي عجيبي دارد و بسيار مرد عاقل فهميده باهوشي بوده است . شيخ هرگز در وجوهات تصرف نمي كرده است . دخترش مي رفت مكتب پسر نداشت ، دوتا دختر داشت ، اين " سبط " ها از اولاد او هستند خيلي گريه كرد و گفت : در مكتب هر جا مي روم ، بچه هاي ديگران وضع بهتري دارند و من غذا و لباسهايم خوب نيست و از اين حرفها . شيخ خيلي متأثر شد . زنش گفت : آخر اين همه سختي دادن كه درست نيست ، چرا اين قدر به ما سختي مي دهي ؟ شيخ گريه كردو گفت : والله من دلم مي سوزد ، نمي خواهم اين طور باشد ، ولي مي داني اين وجوهات چيست ؟ ( زنش داشت رخت مي شست ، عمامه شيخ را مي شست ) مثل اين وجوهات براي ما كه مي خوريم ، مثل آبهاي اين تشت است ، يك آدم اگر خيلي تشنه باشد و از تشنگي بخواهد بميرد ، اگر بخواهد براي رفع تشنگي از اين آبها بخورد چقدر مي خورد ؟ همين قدر مي خورد كه نميرد . ما از خودمان كه چيزي آنجا هم شيطان مي گويد ما افساري در كار نداشتيم . آيه قرآن به تعبير ما مي گويد : ريسماني ، افساري ، جبري ، چيزي در كار نبود " الا ان دعوتكم فاستجبتم لي " من فقط دعوت كردم ، خواندم ، شما هم به سرعت پذيرفتند ( 1 ) . " فلا تلوموني و لوموا انفسكم " پس مرا سرزنش نكنيد ، خودتان را سرزنش كنيد . " ما انا بمصرخكم و ما انتم بمصرخي " اينجا نه شما به درد من مي خوريد و نه من به درد شما . حالا آنجا كه طلبكار مي شود اينجاست : " اني كفرت بما اشركتمون " من كفر مي ورزم به اينكه شما مرا شريك پروردگار كرديد . در اينجا دم از توحيد مي زند : شما مشركيد كه من را در مقابل خدا گرفتيد ، ولي من از اين شرك تبري مي جويم . بنابراين شيطان از نظر قرآن يعني يك مبدأ باطني و معنوي كه كارش فقط اين است كه انسان را به بدي و شر و معصيت دعوت مي كند اما اين ، دعوت اجبار كننده نيست ، فقط دعوتي است ، يعني نشان مي دهد . مولوي چه خوب مي گويد :

از جهان دو بانگ مي آيد به ضد تا كدامين را تو باشي مستعد آن يكي بانگش نشور اتقيا وان دگر بانگش نفور اشقيا

ضرورت وجود شيطان از نظر نظام كلي عالم

هميشه در دنيا دو دعوت وجود دارد ، از يك طرف دعوت به خير و صلاح و از طرف ديگر دعوت به شر و فساد ، و اين انسان است كه در ميان اين دو دعوت بايد به حكم اختيار خودش ، آن دعوت خير و صلاح را بپذيرد ، مصداق " و هديناه النجدين " ( 2 ) است . مصداق " انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا " ( 3 ) است . اگر در وجود خود انسان ، نفس اماره ، يا در خارج از وجود انسان ، آن كه الهام بخش به نفس اماره است ، نبودند ، اگر نفس اماره اي نبود و اگر شيطاني نبود ، اگر دعوت به شر و فسادي نبود ، اگر امكان شر و فساد در انسان نمي بود ، خوبي هم ديگر

نداريم . اگر من از خودم دارايي مي داشتم البته آن حساب ديگري بود ، اما من از مال عموم دارم زندگي مي كنم ( آن وقت وضع عموم هم خيلي بد بوده است ) و ناچارم اين طور باشم

1. " استجابت " اجابت خيلي سريع را مي گويند .

2. بلد / 10 .

3. دهر / 3 .

/ 112