خلقت " آدم " در قرآن - توحید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

توحید - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منطق را نمي بينيم كه خدا را كه خالق همه چيز مي داند ، به اين معنا بداند كه روز اول عالم را آفريد ، ( و ) هميشه برود سراغ روز اول . خدا كيست ؟ همان كه روز اول عالم را خلق كرد . چون بعضي از متكلمين تا آنجا پيش رفته اند كه گفته اند خدا مثل يك بناست .

وقتي ما مي گوييم اين خانه بنا دارد ، معنايش اين است كه روز اول يك كسي بوده كه اين را ساخته است . وقتي مي گوييم اين ساعت سازنده دارد ، يعني روز اول يك كسي بوده كه اين را ساخته است . خدا يعني كسي كه روز اول اين عالم را ساخت . اگر روز اولي نباشد، بعد كه عالم ساخته شده است ديگر خدا نمي خواهد . عالم ساخته شده كه احتياج به خدا ندارد ، عالم ساخته نشده است كه احتياج به خدا دارد ، و عالم هم فقط در همان لحظه اول بوده كه خدا در آن دخالت داشته ، در لحظه هاي بعد ديگر خدا باشد يا نباشد ، تأثير ندارد .

حتي اين ( جمله ) را از آنها نقل كرده اند : " لو جاز عدمه ما ضر عدمه " يعني اگر ممكن باشد خدايي نباشد ، به عالم ضرر نمي زند ، خدايي هم نباشد عالم هست . عالم فقط روز اول به خدا احتياج داشت ، ديگر بعد كه به وجود آمد ، خدايي بود ، نبود هم نبود .

ما در قرآن هرگز چنين منطقي را پيدا نمي كنيم . شما در كجاي قرآن پيدا مي كنيد كه خدا يعني همان كه روز اول عالم را خلق كرد ؟ در قرآن خدا خالق است ، يعني همان است كه الان تمام جريانهاي عالم را به وجود مي آورد . خدا را الان خالق مي داند ، يعني هميشه خالق مي داند ، نه روز اول ، نه فقط الان . خدا آفريننده است به عنوان اينكه همه چيز را هميشه خدا خلق مي كند . از نظر قرآن فرق نمي كند كه عالم ما از نظر گذشته محدود باشد . فرض كنيد يك ميليون سال از عمر عالم بگذرد، باز در منطق قرآن در تمام اين يك ميليون سال خدا بوده است و اين خداست كه خالق است و ميلياردها سال هم كه در آينده باشد . اين خداست كه خالق است . اگر عالم از نظر گذشته بي نهايت هم باشد ، همين جريان كه جريان خلقت است جرياني است كه در بي نهايت وجود داشته ، هميشه اين طور بوده است . ما مخصوصا در تعبيرات دعايي درباره خداوند ، مثلا مي گوييم : " يا قديم الاحسان " . قديم الاحسان يعني چه ؟ يعني اي كسي كه هميشه تو نيكوكار بوده اي ،هميشه احسان مي كرده اي ، احسان خداوند يعني خلقت ، ايجاد كردن ، يا به مخلوقات خودش فيض رساندن ، پس هميشه خداوند محسن بوده است . پس از نظر لحن و منطق قرآن ، اگر ما بخواهيم ببينيم قرآن چه مي گويد ، در قرآن هرگز به چنين چيزي برخورد نمي كنيم .

خلقت " آدم " در قرآن

من چند سال پيش مقاله اي در " مكتب تشيع " نوشتم تحت عنوان " قرآن و مسأله اي از حيات " ( 1 ) . آنجا راجع به خلقت " آدم " بحث كردم ، راجع به اين جهت كه در قرآن موضوع خلقت " آدم " آمده است - و اين هم يكي از عجايب قرآن است - نه به عنوان يك مسأله توحيدي ، بلكه به عنوان يك مسأله اخلاقي ، نگفته استكه چون آدم ابوالبشري در عالم بوده است ، پس خدايي بوده است كه [ خلقت ] انسانها را شروع كرده است . قصه آدم در قرآن كريم هست ولي يك ذره از اين قصه به عنوان آيتي از خداشناسي و توحيد نيست ، بلكه به عنوان درس عبرتي است از اينكه ببنيد مثلا تكبر چه مي كندكه شيطان تكبر كرد ، ببينيد حرص چه مي كند كه آدم حرص ورزيد ، به عنوان يك درس آموزنده اخلاقي ، نه يك درس توحيدي ، اما خلقت ساير انسانها را به عنوان يك درس توحيدي ذكر مي كند ، يعني همين خلقتي كه الان ما پيدا مي كنيم ، همين كه انسان " نطفه " است ، بعد از نطفه به تعبير قرآن " علقه " مي شود ، " مضغه " مي شود ، استخوانها برايش پيدا مي شود ، گوشت برايش پيدا مي شود ، بعد به تعبير قرآن " خلقا اخر " مي شود ، ( 2 ) . يك موجود زنده انساني مي شود ، همينها را به عنوان نشانه هاي خداشناسي ذكر مي كند.

خدايي هست به دليل اينكه نطفه اي انسان مي شود ، نه خدايي هست به دليل اينكه آدم ابوالبشر بوده است . ( قرآن ) هيچ وقت سراغ روز اول نمي رود ، نه در مجموع عالم و نه در يك يك اجزاي عالم . پس ما نبايد اين طور بحث كنيم كه مجموع عالم اولي دارد يا ندارد ؟فلاسفه مي گويند محال است عالم اول داشته باشد ، و من خيال نمي كنم علم امروز هم خلاف آن را ثابت كرده باشد و بگويد خير ، ثابت شده كه عالم روز اولي داشته است كه قبل از روز اول ، نيستي مطلق بوده است . 2 مؤمنون / 14 : ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عطاما فكسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا اخر فتبارك الله احسن الخالقين .

1. [ اين مقاله در جلد اول كتاب مقالات فلسفي و نيز در جلد سيزدهم مجموعه آثار استاد به چاپ رسيده است ] .

/ 112