اين آيه هست كه : " و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض " ( 1 ) اگر اين طور نبود كه خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع مي كند ، زمين فاسد و خراب مي شد . به هر حال اين هم خودش به تنهايي [ با خداشناسي ناسازگار ] نيست .
نظريه مالتوس و حكيمانه بودن خلقت
بله ، يك مطلب هست كه ما آن را در اين مبحث نمي خواهيم طرح كنيم ، در آن مبحثي كه تحت عنوان " خير و شر حكمت بالغه " داريم ، به عنوان ايرادات ذكر مي كنيم و آن مطلب مهمي هم هست كه البته مورد توجه قدما نبوده چون آن را كشف نكرده بودندو آن اينكه : همين حرفي كه مالتوس گفته است ( عدم توازن ميان مقدار توليد در جاندارها و مقدار مواد غذايي موجود در طبيعت ) ممكن است به عنوان يك دليل مخالف بر دليل نظام خلقت آورده شود . ببينيد ، يك وقت صحبت در اين استكه اين دليلي كه به عنوان نظام خلقت مي آوريد ، خود اين اصلا دليل نيست ، يك حرف ديگر حرفي است كه نفس آن حرف از قديم بوده ولي نه در اين مورد و آن اين است كه اگر در دنيا در بسياري از موجودات ، نظاماتي ديده مي شود كه زياد هم هست در گوشه و كنار لانظامهايي هم ديده مي شود .
اگر آن نظامات قابل توجيه نيست مگر با فرض خداي صانع حكيم و مدبر ، آن لانظامها هم باز با فرض وجود خدا قابل توجيه نيست . مثال مي زنند به ناقص الخلقه ها ، آدمهاي شش انگشتي يا پستان براي مرد ( مي گفتند مرد چرا پستان داشته باشد ؟اين چيزي است لغو و بي اثر ) و از اين قبيل چيزها . اين حرفي كه اينها مي گويند كه تقريبا امروز ديگر مسلم شده است كه همين طور هم هست كه هيچ توازني ميان ميزان توليد در جاندارها و مواد غذايي كافي براي آنها در عالم وجود ندارد و اين توازن را قحطيها ، جنگها ، زد و خوردها ، تنازع بقاها و . . . به وجود مي آورد ، آيا اين با حكيمانه بودن اين نظام سازگار است يا سازگار نيست ؟ اين را ما جداگانه در آنجا بحث مي كنيم ، ولي فعلا بحث در اين است كه آيا خود اين دليل " نظام " ما در موردي هم كه استعمال دارد ، ضعيف مي شود يا ضعيف نمي شود ؟
. 1 بقره / 251 .