توحید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دندانهاي يك انسان را نگاه مي كنيم و مي بينيم يك تناسب بسيار كاملي ميان آن دندانهاي جلوي دهان كه ثنايا مي گويند تا آن دندانهاي نيش ، تا دندانهاي كرسي با مواد غذايي كه بدن احتياج دارد [ وجود ] دارد ، كه آن مواد غذايي را اول قطع كند ، ببرد ، تكه پاره كند .بعد آسيا كند و بعد انسان آن را بلع كند . آيا اينها روي انتخاب به وجود آمده ؟ در اينكه يك نيرويي بوده كه اينها را به وجود آورده شكي نيست . آيا اينها انتخاب شده هستند يا نه ؟ رابطه اينها با هدف و نتيجه اي كه به وجود اينها بار است يك رابطه تصادفي است ؟ بچه كه در رحم مادر قرار مي گيرد، پستان مادر شير مي كند . اساسا جنس ماده كه داراي رحم است ، بعد داراي پستان هم باشد ( مثلا در پستاندارها ، همانهايي كه رحم دارند ) آيا اين انتخاب شده يا انتخاب نشده ؟ اينها را بايد حساب كنيم . آيا واقعا پستان در جنس ماده اي كه بچه هايش يك خلقت و احتياجات مخصوصي دارند ، با اين تشكيلات و نظم ، با اين حسابها ، حتي با آن دگمه سرپستان با آن طرزي كه شير را ترشح مي كند ، اينها انتخاب شده هستند يا انتخاب شده نيستند ؟ و همچنين ساير قسمتها . اينجاست كه علم به ما كمك مي كند . اينكه مي گوييم علم ( علم تجربي و علم آزمايشي ) هر چه كه پيش برود كمك مي كند ، اينجاست ، چون علم تجربي و علم آزمايشي ) هر چه كه بيشتر روي اشياء طبيعت مطالعه كند به نظامات داخلي آنها بيشتر پي مي برد . مثلا تشريح قديم تا يك حدودي به تشكيلاتي كه در چشم بود ، حتي پرده هاي چشم ، اين هفت هشت پرده اي كه مي گويند كه حتي اسمهايش هم اسمهاي قديمي بود پي برده بود ، اما كجا قديم به اين همه نظامات دقيقي كه امروز براي چشم ذكر مي كنند كه اصلا آدم حيرت مي كند ، پي برده بود ؟ ! علم وقتي كه پيش مي رود نظامات بيشتري كشف مي كند ، نظاماتي كه از وجود انتخاب ، اختيار ، تدبير و اراده ، بيشتر حكايت مي كند . پس معني كمك علم هم در اينجا اين است .چون مطلب ، هم علمي و هم ديني است و براي اينكه آقايان كاملا توجه كنند ، من از يكي از كتابهايي كه در اين زمينه چيزي نوشته [ نقل مي كنم ] چون به نظر من يك اشتباهي در آنجا بود و آن اشتباه را خواستم تذكر بدهم ، آن را يادداشت كردم كه براي شما عرض كنم ، كه ديگران لااقل اين جور اشتباه نكنند ، چون اگر اين جور بيان كنيم ، نه تنها جوابي به ماديين نداده ايم بلكه يك ابزاري هم به دست ماديين داده ايم و اي بسا افرادي كه خيال كنند منطق الهيون اين است و [ بگويند ] اگر اين جور است پس درست نيست . در كتاب راه طي شده يك فصلي دارد تحت عنوان " توحيد " . در آن فصل ، اول يك اشاره خيلي مختصري به تاريخ توحيد و در واقع تاريخ اديان [ شده ] كه مثلا بشر از اول حالت ديني اش چه بوده است ؟آيا اول بت پرست بوده يا نه ؟ كه حالا ما عجالتا به آن حرفها كاري نداريم . و يك بحث بسيار مختصري هم در تاريخ علم و فلسفه مي كنند تا مطلب را مي رسانند به قرون جديد و تحولي كه در قرون جديد پيش آمد و اين تحول چگونه با دين تصادم كرد و ضربه به دين زد ، مي رسدبه اينجا : " خلاصه آنكه علم ضربه بزرگي بر پيكر دين زد " . بعد مي گويند : " اما كدام دين ؟ دين كشيشها و آخوندها ، دين تحريف شده كساني كه طبيعتي و ماوراء طبيعتي قائلند ، آنها كه دين را ممزوج با افكار قديمي و تابع علوم و فلسفه غلط يونان نموده اند " . تا آنجا كه مي گويند " اينها نگراني ندارد ، زيرا همين علم كه به اينها ضربه زد ، به آن چيزي كه اساس علم بود ضربه كه نزد سهل است ، تقويت و تأييد كرد كه خود توحيد باشد " كه البته ما هم اين آخري را قبول داريم ، علم به اساس دين كه توحيد است نه تنها ضربه نزد ، آن را تأييد كرد ، همين راهي كه عرض كردم . منتها اين را اين جور تقرير مي كنند كه همان مسأله علت فاعلي مي شود . حالا علم چگونه توحيد را تأييد كرده ؟ به اين بيان : " اگر از يك دانشمند بپرسيد علم چيست ؟بالاخره خواهد گفت علم يعني بيان روابطي كه در طبيعت ما بين علل و معلولهاي مشهود وجود دارد ( 1 ) . هر محققي كه در آزمايشگاه سرگرم تجربيات مي شود و متفكري كه در اوضاع اجتماع خود غور مي نمايد ، هدفي جز اين ندارد كه اولا حوادث و قضاياي طبيعت را موشكافي كرده ، دقيقا بشناسد و ثانيا ريشه اين حوادث و قضايا و ارتباطي را كه مابين آنها وجود دارد