توحید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
، در مورد يك امر جزئي يك چيزي كشف مي كند ولي مي داند طبيعت يك جريان واحد متحدالشكلي دارد ، يعني اگر روي آب مثلا در اروپا يك آزمايشي كردند و خاصيت آب را به دست آوردند ، نمي گويند آبهاي داخل آزمايشگاه اين خاصيت را داشت يا نمي گويند آبهاي اروپا ، مي گويند آب در دنيا اين جور است . . 7 نظمي كه ما تا اينجا خوانديم نظم ناشي از علت فاعلي بود ، چيز ديگري نبود . اتفاق نيست . تا اينجا كجا حرف خداپرست را تأييد مي كند ؟ مي گويد : خداپرست مي گويد ناظم . اصلا تا همين جا اگر جلو بياييم [ بگوييم ] ناظم چيست ؟ ناظم همان خود علتها هستند ، چون اين نظم جز همان نظم زنجيري چيز ديگري نيست . معناي نظم اين است كه هر معلولي علتي دارد، آن علت هم علتي دارد ، آن علت هم علتي دارد . از مادي هم بپرسيد مي گويد يك چنين نظم زنجيري وجود دارد ، خدا چه ؟ مي گويد اصلا به خدا احتياجي نيست ، اصلا در اينجا فرض خدا ديگر جا ندارد . ناظم چيست ؟ مي گويد ناظم خود همين علت و معلول هاست . ديگر اينجا اگر خدا را به عنوان يك ناظمي ماوراي اين علتها بخواهيم حساب كنيمجا برايش باقي نمي ماند ، يعني تا اين مقدار بياني كه ما مي كنيم ديگر جايي براي خدا به عنوان يك ناظم جدا از اين اشياء يعني ماوراء اين اشياء نيست ، مگر اينكه بگوييم مقصود از خدا خود همين علت و معلول هاست يعني بگوييم چون طبيعت و ماوراي طبيعت دروغ است پس خدا [ يعني ] طبيعت ، طبيعت هم يعني خدا ، ناظم يعني همين اجزاء طبيعت . چنين چيزي است ؟خداپرست كه چنين حرفي را نمي زند . بعد مي گويد : " قرآن هم غير از اين چيزي نمي گويد ( 1 ) ، بلكه خدا را به عنوان كسي معرفي مي نمايد كه زمين و آسمانها را سرشته است ، شب و روز را در پي يكديگر مي آورد ( 2 ) ، دانه و درخت را مي شكافد ،جسم مرده را تبديل به وجود زنده و زنده را منقلب به مرده مي كند ، باران به زمين مي رساند . در واقع تمام حركات و اطوار طبيعت را كه مشركين به خدايان يا به منبعهاي مختلف نسبت مي دادند ، قرآن مربوط و ناشي از يك جا مي گيرد " . خوب آنجا كجاست ؟ آنجا مقصود همان علتهاي فاعلي است ؟ يا قرآن در اينها مي خواهد نظم غايي را بيان كند ؟ قرآن مي خواهد بگويد اگر طبيعت رها بود و به خود واگذار مي بود ، همين نظام علت و معلولي ، همين نظام فاعلي اگر به خود واگذار مي بود و تحت اراده و تدبير ديگري نمي بود، اين نظام به اين شكلي كه امروز مي بينيد وجود نداشت . نه اين است كه قرآن هم فقط مي گويد هر چيزي علتي دارد ، آن علت هم