{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ};(1) «او خدايى است كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان جهان تسلط و برترى دهد.» ب) دولت جهانى در روايات 1ـ حاكم نيشابورى به سندش از ابوسعيدخدرى نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود:«تملأ الأرض جوراً و ظلماً فيخرج رجل من عترتى يملك الأرض سبعاً أو تسعاً فيملأ الأرض قسطاً و عدلاً;(2) زمين پر از ستم و ظلم مى شود، در اين هنگام شخصى از عترتم خروج مى كند و مدت هفت يا نه روز مالك كل زمين خواهد شد و در اين هنگام زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.»
2 ـ و نيز احمد بن حنبل به سندش از ابو سعيد خدرى نقل كرده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود:«لا تقوم الساعة حتى تملا الارض ظلماً و عدواناً. قال: ثم يخرج رجل من عترتى من أهل بيتى يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و عدواناً;(3) قيامت بر پا نمى شود تا اين كه زمين پر از عدل و داد شود. فرمود: آن هنگام مردى از عترتم از اهل بيتم خروج كرده، زمين را پر از عدل و داد مى كند همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است.»
3 ـ امام باقر(عليه السلام) فرمود:«يملك القائم ثلاث مائة سنة و يزداد تسعاً كما لبث أهل الكهف فى كهفهم; [1 . توبه، (9)، آيه 33. 2 . مستدرك حاكم، ج 4، ص 558; مسند احمد، ج 2، ص 38. 3 . مسنداحمد، ج 3، ص 17; سنن ابى داود، ج 4، ص 152. ]
يملأ الأرض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً فيفتح الله له شرق الأرض و غربها. و يقتل الناس حتى لايبقى إلاّ دين محمد. و يسير بسيرة سليمان بن داود و يدعو الشمس والقمر فيجيبانه و تطوي له الارض و يوحى اليه فيعمل بالوحى بأمرالله;(1) امام قائم 309 سال مالك زمين شده در آن حكومتمى كند همان مقدار كه اهل كهف در غارشان درنگ كردند. آن گاه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد; آن گونه كه پر از ظلم و جور شده است. پس خداوند براى او شرق و غرب عالم را فتح مى كند. او مردم را مى كشد تا تنها دين محمد(اسلام) بر روى زمين باقى بماند او به سيره سليمان بن داود عمل مى كند، خورشيد و ماه را مى خواند و آن دو نيز او را اجابت مى كنند. زمين براى او به چرخش در مى آيد و بر او وحى مى گردد و او نيز به امر خدا به وحى عمل مى كند.» مورد چهارم: اتفاق بر اين كه مهدى(عليه السلام) از اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) است با ملاحظه رواياتى كه از طريق شيعه و سنى به دست ما رسيده است پى مى بريم كه يكى ديگر از موارد اتفاقى بين اين دو فرقه در قضيه مهدويت، اتفاق در اين است كه مهدى موعود از اهل بيت و ذريه رسول گرامى اسلام است اينك به بعضى از روايات اين باب اشاره مى كنيم:1 ـ «روى سعيد بن مسيب قال: كنّا عند أمّ سلمة فتذاكرنا المهدى فقالت: سمعت رسول الله(صلى الله عليه وآله)يقول: المهدى من عترتى من ولد فاطمة;(2) سعيد بن مسيّب مى گويد: نزد امّ سلمه بوديم كه سخن از مهدى به ميان آمد. ام سلمه فرمود: از رسول خدا شنيديم كه مى فرمود: مهدى از عترتم از اولاد فاطمه است.» 2 ـ و نيز از ابوسعيد خدرى روايت شده كه رسول خدا فرمود:[1 . بحار الانوار، ج 52، ص 390، باب 27، حديث 212; اثبات الهداة، ج 3، ص 584. 2 . سنن ابن ماجة، ج 2، حديث 4086; تاريخ بخارى، ج 3، ص 346. ]
«لاتقوم الساعة حتى تملأ الأرض ظلماً و عدواناً. قال: ثم يخرج رجل من عترتى أو من أهل بيتى يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و عدواناً;قيامت برپا نمى شود تا اين كه زمين پر از ظلم و جور شده باشد. فرمود: سپس مردى از عترتم يا از اهل بيتم قيام مى كند و زمين را پر از عدل و داد مى نمايد، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است».
3 ـ امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد:«المهدى رجل من ولد فاطمة;(2) مهدى مردى از اولاد فاطمه است.»
4 ـ ترمذى به سند خود از پيامبر اكرم نقل كرده است:«يلى رجل من أهل بيتى يواطى اسمه اسمى;(3) شخصى از اهل بيتم متولى كل زمين خواهد شد كه نام او همنام من است.» مورد پنجم: اتفاق بر اين كه لقب او «مهدى» است براى امام زمان(عليه السلام) القاب و عناوين متعددى در روايات ذكر شده است ولى يكى از القابى كه مورد اتفاق بين شيعه و سنى است، لقب «مهدى» است. اينك به بعضى از روايات اشاره مى كنيم:1. حاكم نيشابورى به سند خود از ابى سعيد خدرى نقل كرده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود:المهدى منّا أهل البيت...;(4) مهدى از ما اهل بيت است.»
[(1)1 . مسند احمد، ج 3، ص 36; مسند ابى يعلى، ج 2، ص 274، حديث 987; صحيح بن حبان، ج 8، ص 290 ـ 291، حديث 6874; مستدرك حاكم، ج 4، ص 557. 2 . بحار الانوار، ج 51، ص 43، حديث 32. 3 . جامع ترمذى، ج4، ص 505; مسند احمد، ج 1، ص 376. 4 . مستدرك حاكم، ج 4، ص 557. ]
2. بخارى به سند خود از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود:«المهدى حق و هو من ولد فاطمة;(1) مهدى حق و او از اولاد فاطمه مى باشد.»
3. مقدسى شافعى به سند خود از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود:«يخرج المهدى، على رأسه غمامة، فيها ينادى: هذا المهدى خليفة رسول الله فاتبعوه;(2) مهدى خروج مى كند در حالى كه بالاى سر او ابرى است، در ميان آن ابر كسى ندا مى كند: اين مهدى خليفه خداست; او را اطاعت نماييد.» مورد ششم: اتفاق در برخى از اوصاف شخصى آن حضرت(عليه السلام) در بعضى از صفات شخصى آن حضرت نيز بين علماى اسلام اتفاق وجود دارد. از جمله در روايات مى خوانيم:1. حاكم نيشابورى در مستدرك و ديگران از ابوسعيد خدرى روايت كرده اند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:«المهدى منّى أجلى الجبهة، أقنى الأنف يملأ الأرض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً و يملك سبع سنين;(3) مهدى از من است. پيشانى آشكار،بينى بلند است. زمين را از داد و عدل پر مى كند، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده است و در مدت هفت سال صاحب زمين مى شود.»
ابن كثير در كتاب النهاية در شرح اين حديث مى گويد:«أجلى الجبهة از جلى است به معناى كنار رفتن موى جلو سر از پيشانى و «أقنى [ 1 . تاريخ بخارى، ج 3، ص 346; سنن ابى داوود، ج 4، ص 107، حديث 4284 ; الفهبة، شيخ طوسى (ره)، ص 114 ; سنن ابن ماجة، ج 2، ص 1368، حديث 4086. 2 . عقد الدرر، ص 135، باب 6; بحارالانوار، ج 5، ص 81; العطر الوردى، ص 54. 3 . مستدرك حاكم، ج 4، ص 557. سنن ابى داوود، ج 4، ص 206; كشف الغمة، ج 3، ص 227; اثبات الهداة، ج 3، ص 600، غاية المرام، باب 141، حديث، 47، بحار الانوار، ج 51، ص 90، حديث 39.
] الأنف» از «قنى» به معناى بلندى بينى است با تيزى طرف آن و منحنى بودن وسطش.... انحناى در وسط بينى به حدى نيست كه سيماى آن حضرت را مشوّه جلوه دهد.»
لطفا منتظر باشید ...
