اسلام و مسلمانان در آمریکا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و مسلمانان در آمریکا - نسخه متنی

محمود خدا قلی پور، فهیمه وزیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از وظايف روحاني جيمز، تدريس در دانشگاه اسلام است، او نخستين كسي است كه هر بامداد وارد دانشگاه مي شود و آخرين نفري است كه آن جا را ترك مي كند، برنامه روزانه اش انباشته از وظايف روحاني و مسؤوليت هاي اداري است. وي علاوه بر روزهاي يك شنبه هفته اي دو بار در مسجد سخنراني مي كند. در طول هفته، در تمام فعاليت هاي مسجد شركت مي جويد. اوآرزو دارد آن قدر پيشرفت كند تا بتواند به يك ياري دهنده بزرگ براي تحقق هدف نهضت مبدل شود. (مالكوم ايكس شاباز) (62) كه قبلاً مالكوم كوچك ناميده مي شد، بلند قد و باريك اندام و داراي پوست روشن و سخنوري تواناست. وي كه برخاسته از يك محيط طبقه پايين و بسيار فقير است، موقعيت برجسته اي را در بين مسلمانان كسب كرده است، نام كامل اسلامي او (مالك الشاباز) است. وي يكي از رهبران مليت گراي معروف در هارلم است. 36 سال دارد و در نوزدهم مه 1925 در اوماها (نبراسكا) به دنيا آمد. پدر و مادرش به (لانسينگ) در ايالت ميشيگان نقل مكان كردند. در آن زمان وي بيش تر از شش سال نداشت. او تحصيلات رسمي خود را در ميشيگان به انجام رساند. خانواده خود را رهاكرده و به بوستون رفت و از سال 1941 تا 1942 در آن جا زندگي كرد. در سال 1943 به نيويورك آمد. وي به نويسنده گفت كه، بيش تر عمر خود را در دهه 1940 در زندان گذرانده است. در سال 1947 اسلام آورد. وقتي از او پرسيده شد كه، آيا هرگز براي يك مدت طولاني كار كرده است پاسخ داد:

در پانزده سالگي رئيس خودم بودم؛ كار بدون دردسر. دزدي مي كردم. تنها شغلي كه تاكنون داشته ام گارسوني سر ميز بوده است. تحصيلاتي نداشتم. به مدرسه آن جا (اشاره به هارلم) نرفتم. منظورم اين است كه در خيابان ها درس زندگي را فرا مي گرفتم. هر چه را كه آموختم از زماني بود كه پيرو اليجاه محمد شدم. هيچ وقت به تحصيل علاقه اي نداشتم. از نوزده سالگي در زندان بودم.

او نمايندگي اليجاه محمد را در بسياري از جلسات عمومي نهضت در ايالات متحده بر عهده دارد. در اوايل ژوئيه 1959 به عنوان نماينده ويژه اليجاه محمد سفري به آفريقا و خاورميانه داشت و از جمهوري متحده عربى، عربستان سعودى، سوريه و نيجريه ديدار كرد. ساير مسلمانان براي وي احترام زيادي قايلند و مشتاق شنيدن سخنراني هايش هستند. وي ناشر مجله معروف منجر مگزين بود كه ديگر چاپ نمي شود. اليجاه محمد او را يك روحاني بزرگ مي شمارد و در اين باره مي گويد:

تابستان گذشته، در پنجم و ششم ژوئيه از مسجد شماره هفتم در نيويورك به اتفاق روحاني گرامي مالكوم ديدار كردم. هر جا كه من باشم، او هم هست، فقط سر ميز غذا از اومي خواهم كه به خودش بد بگذراند؛ زيرا قدش آن قدر بلند است كه غذاي مرا هم مي خورد. هر جا مرا پيدا كنيد، او هم همان جاست... يكي از وفادارترين روحانياني است كه من دارم. به همه جا مي رود؛ به شمال و به جنوب. حتي اگر از او بخواهم، به چين هم مي رود. خداوند را سپاس مي گزارم كه برادر روحاني مالكوم را به من ارزاني داشته است. (63) .



62. مالكوم ايكس شاباز ( MALCOM X SHABAZ ) غير از مالكوم ايكس معروف است. (مترجم).

63. سخنرانى در ميلواكى، ويسكانسين (تايپ شده)، ص 3 -4.

/ 233