وضعيت تحصيل مسلمانان سياه پوست
تحصيل مسلمانان در مدارس اسلامى، به قدمت نهضت ملت اسلام است. نخستين مدرسه مسلمانان، به صورت تأسيس دانشگاه اسلام، در سال 1932 و در شهر ديترويت به وجود آمد. دومين مدرسه، در سال 1934، در شيكاگو تأسيس شد. هر دو مدرسه، از زمان تأسيس تاكنون، فعاليت دارند. قبلاً گفتيم كه مليت گرايان سياه به نهادهاي آموزشي آمريكا، اعتماد ندارند، اما هيچ يك، به جز مسلمانان سياه، به تأسيس مدارس ويژه اقدام نكردند. اليجاه محمد معتقد است كه، اگر سياه پوستان در كار تحصيل، شكست خورده اند، به اين دليل است كه سفيد پوستان در قالب نظام تحصيلي رايج، مي كوشند تا سياه پوستان را در منزلت پست خود نگاه دارند. در نتيجه سياه پوستي كه در اين نظام آموزشى، تحصيل مي كند، عملاً با دوران پيش از تحصيل خود، فرقي ندارد؛ زيرا سياه با نامي به مدرسه مي رود، كه سفيد پوست به او داده است. هنگامي كه مدرسه را تمام مي كند، همان نشانه ستم سفيد پوست را با خود به همراه دارد. اين نوع تحصيلات، به آنان مي آموزد تا درباره گذشته خود تحقيق كرده، به ميراث پيش از بردگي خويش، مباهات نموده و راه استقلال اقتصادي يا ساير جنبه هاي مشابه را بياموزند. مهم تر از همه اينها، طبقه تحصيل كرده سياه پوست احساس مسؤوليت نمي كند، زيرا داشتن تحصيلات، آنان را در برابر جامعه (سياهان) با همنژادان خود، مسؤول نمي سازد. اليجاه محمد، ضمن مقايسه تحصيلات سياهان با بسياري از دانشجويان آفريقايي كه در آمريكا درس مي خوانند، مي گويد:ما به تحصيلي نياز داريم كه مردم ما بتوانند از دانش آن بهره بيش تري گيرند، تحصيلي كه در مردم ما، اراده و توانايي دنبال زندگي رفتن و براي خود كار كردن را ارزاني دارد. آيا اين موضوع، هدف و منظور بسياري از دانشجويان خارجي نيست كه در آمريكا تحصيل مي كنند مگر نه اين است كه اين دانشجويان به كشور خود باز مي گردند تا مردم خويش را از مواهب دانش خويش بهره مند سازند آيا (قوام نكرومه) به كشور خود باز نگشت، تا با ياري دانشي كه در آمريكا و ساير كشورها فرا گرفته بود، مردم خويش را به استقلال برساند آيا دكتر (هاستينگز باندا) (76) به كشور خويش باز نگشت تا ثمره تحصيلات خود را، براي نيل به استقلال (نياسالند) در اختيار مردم بگذارد مگر دكتر (آزيكوه) (77) نيجريه اي ثمره تحصيلات خود را براي پيشرفت و استقلال كشور خويش به كار نگرفت.مگر نه اين است كه آمريكا بورس هاي تحصيلي در اختيار كشورهاي كوچك و ضعيف و مستقل قرار مي دهد تا دانشجويان اين كشورها دانشي را فراگيرند كه از طريق آن به ياري مردم خويش بپردازند پس چرا ما اين هدف تحصيلي را نداشته باشيم پس چرا وقتي مي گوييم كه مردم ما بايد تحصيلي داشته باشند كه ياري دهنده و مايه بهروزي باشد، سيل ملامت و بدرفتاري به سوي من و پيروانم سرازير مي شود (78) .76.HUSTINGS BUNDA 77 .AZIKWE 78. اليجاه محمد سخن مى گويد، نيويورك، مارس ْ آوريل 1961، ص 8.