دانشكده
دانشكده وابسته به دانشگاه اسلام، هرگز بيش از پنج دانشجو نداشته است. مديريت آن غالباً تغيير مي كند و از سال 1953 به اين سو، پنج مدير، از جمله مدير كنونى، برسر كار آمده اند. همه اين مديران غالباً مسلمان بوده اند. از چهار مدير سابق، سه نفر مرد و يك زن بوده اند. مدير سابق و كنوني آن عرب هستند. (7) نخستين مدير عرب آن، كه در عين حال معلم زبان عربي نيز بود، شيخ (جميل شاكردياب) بود كه اينك رهبر مسلمانان جنوبي شيكاگو مي باشد و دانشجويان عرب منطقه او را يك امام به شمار مي آوردند و رقيب اليجاه محمد مي باشد. شغل مديريت، معمولاً شامل نظارت بر كار آموزگاران و برنامه تحصيلي است. مدير مي تواند يك يا دو درس اضافي تدريس كند. اختيارات مدير، بسيار محدود است. دو تن از مديران، فقط به طور نيمه وقت كار مي كردند. روابط مدير با اليجاه محمد كاملاً جنبه مشورت دارد. به طوري كه معلوم شده است، تاكنون يك غير مسلمان به عنوان مدير تعيين شده، اما برخي از آموزگاران مسلمان نيستند (8) . در حال حاضر دو آموزگار غير مسلمان در دانشگاه هستند كه قبلاً در مدارس دولتي درس مي دادند. استخدام آموزگاران مسلمان و متأهل، اولويت دارد. در مورد استخدام پيروان اليجاه محمد، نوعي استثنا وجود دارد. از كادر آموزشي موجود، مدير به طور نيمه وقت كار مي كند و از دانشگاه ميشيگان فارغ التحصيل شده است. يك آموزگار داراي مدرك فوق ليسانس، و سه نفر ديگر ليسانسيه اند، چهار نفر، دست كم، دو سال از دوره دانشكده را تمام كرده اند و در حال پايان تحصيل بوده يا اميدوارند كه در آينده به اينكار موفق شوند.
زبان عربي
در چارچوب محدوديت هاي بيان شده در بالا، كار مدرسه به خوبي جريان دارد. به همين دليل، آقاي (نعيم) شديداً تحت تأثير كار مدرسه قرار گرفت و در سال 1956 درباره آن نوشت:
هنگام بازديد از مدرسه، از اين كه مشاهده كردم دختران و پسران نوجوان قسمت هايي از قرآن را از حفظ مي دانند و مراسم نماز را به صورت كامل برگزار مي كنند، بسيار خوشحال شدم. آنان قادر بودند به زبان عربي صحبت كنند و تلفظِ عربىِ درست داشتند (نيازي به گفتن نيست كه چنين پيشرفتي نصيب گروندگان به اسلام نشده است). در واقع، وقتي يك گروه از هشت يا نه دختر، يك سرود مذهبي را به زبان عربي خواندند، اشك در چشمانم حلقه زد. اين منظره زيبا و فراموش نشدني را ديدگان من در آن جا ديد. (9) .
بيش تر دانش آموزان لباس هاي تميز به تن دارند. همه پسران، بدون استثنا كت و شلوار و كراوات دارند. با اين كه مسؤولان مدرسه براي اجراي اين دستورات تلاش زيادي مي كنند، ولي از لباس متحد الشكل و مجاز زياد استفاده نمي شود. آموزگاران مسلمان زن، رنگ هاي مجاز را رعايت نمي كنند، ولي لباس هاي شان بلند است. آموزگاران زن غير مسلمان هنگام حضور در محوطه مدرسه، از روپوش استفاده مي كنند.
بيش تر دانش آموزان از خانواده هاي طبقه كارگر هستند و مشكل عمده اي را از لحاظ انضباط در مدرسه به وجود نمي آورند. هر دانش آموز، پيش از وارد شدن به مدرسه، يا رفتن به سر كلاس، بازرسي بدني مي شود و اگر اشياي غير مجازي مانند: تيغ خود تراش، چاقوي جيبى، آدامس، و نشريات منافي عفت را به همراه داشته باشد، از او گرفته مي شود. مدرسه، با مراسم نيايش آغاز به كار مي كند و پيش از برگزاري مراسم، يك نگهبان عضو سازمان ميوه هاي اسلام، خبردار مي دهد و يا روحاني اعلام مي دارد كه سلام نظامي اصيل به پرچم ملت اسلام صورت گيرد. بلافاصله مراسم نيايش شروع مي شود. روحاني هر روز به مدت پنج دقيقه درباره فضايل و آمال ملت سياه و نقش آن در پيشرفت دانش آموزان سخن مي گويد و در اين سخنان، تكيه وي بر اخلاق و رفتار پسنديده است.
7. به نويسنده گفته شد كه مدير سابق حتى در يك جلسه مسجد شركت نكرد. برخى از مسلمانان همچنين گلايه مى كردند كه مدير كنونى علاقه اى به مذهب ندارد و هرگز در جلسات مذهبى شركت نمى كند. مسلمانان احساس مى كنند كه اين دو ْ عرب علاقه اى به هم ذاتى با آنان ندارند. هر دو (مدير) عرب مهاجر هستند از زمانى كه اين تحقيق كامل شد، به جاى مدير مصرى الاصل، خواهر كريستين. س. جانسون، يك آموزگار مدارس دولتى شيكاگو كه داراى تجارب بسيار مى باشد مدير مدرسه شد.
8. براى مدرسه بى اندازه دشوار است كه آموزگاران غير مسلمان را براى يك مدت طولانى نگه دارد و تنها عده انگشت شمارى متجاوز از يك سال در مدرسه كار كرده اند.
9. جهان مسلمان و ايالات متحده آمريكا، آوريل و مه 1956، ص 23.