ثبت نام در دانشگاه اسلام - اسلام و مسلمانان در آمریکا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و مسلمانان در آمریکا - نسخه متنی

محمود خدا قلی پور، فهیمه وزیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ثبت نام در دانشگاه اسلام

در زمان كنونى، نزديك به 350 نفر مي توانند در دانشگاه اسلام ثبت نام كنند. از پانزده سال پيش تا كنون، تعداد ثبت نام كنندگان رو به افزايش بوده است. در سال 1945 جمعاً پنجاه نفر ثبت نام كردند. در سال 1954، كه محل كنوني خريداري شد، اين تعداد به 125 نفر رسيد. با اين كه چند دانش آموز غير مسلمان هم ثبت نام كرده اند، لكن مدرسه اساساً در خدمت دانش آموزان مسلمان است. نويسنده كتاب چند دختر نوجوان را مي شناسد كه در دانشگاه اسلام ثبت نام كرده و پدر و مادرشان مسلمان نيستند.

جدا، اما برابر

پسرها و دخترها در يك ساختمان درس مي خوانند، لكن كلاس هاي آنان از يكديگر جداست. تعليم جداگانه پسران و دختران، بخشي از سنّت مدرسه از آغاز تأسيس آن است. با اين حال، در مرحله كودكستان و كلاس اول، پسر و دختر مشترك هستند؛ زيرا در اين سن، عاري از گناه مي باشند. حتي در اين كلاس هاي مختلط نيز، دخترها در پشت سر پسرها مي نشينند. تا فوريه 1959، ضابطه (جدا، اما برابر) با شدت اجرا مي شد. در همان زمان، مدير جديدي در مدرسه به كار گمارده شد كه چون توجه زيادي به صرفه جويي در هزينه ها و استفاده بيش تر از كادر آموزشي و تسهيلات مادي موجود را داشت، تصميم گرفت كه كلاس پسران و دختران را يكي كند. اين تصميم، بدون مشورت با اليجاه محمد اجرا شد، ولي بعدها كه موضوع را به وي اطلاع دادند، فوراً با اين كار مخالفت كرد. درباره اين موضوع، جلسه اي در دانشگاه و با حضور اليجاه محمد تشكيل شد. استدلال عمده مدير مدرسه، كه در اين جلسه عنوان شد، صرفه جويي مالي و موفقيت دانش آموزان بود. وي تأكيد كرد كه قبلاً در مدرسه ابتدايي فقط شش كلاس براي سال هشتم و براي دبيرستان چهار كلاس وجود داشت. اگر قرار بود كه جدايي دختران از پسران عملي شود، دانش آموزان سال دوم و بالاتر، مجبور بودند در يك اتاق درس بخوانند. دانش آموزان سال دوم و سوم نيز در يك كلاس قرار مي گرفتند. سال چهارم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم نيز در يك اتاق بايستي درس مي خواندند. در سال دوم و سوم، آموزگار از چهل دقيقه وقت كلاس، بايستي آن را به دو تا بيست دقيقه تقسيم مي كرد. از سال چهارم تا هشتم، براي هر سال، فقط ده دقيقه وقت تدريس وجود داشت. مشابه اين برنامه، براي دبيرستان نيز وجود داشت. به هر حال، يك آموزگار در طي چهل دقيقه، به گونه مؤثري درس مي داد. برنامه مدير مدرسه براي يكي كردن كلاس هاي دختران و پسران، سبب شد كه كلاس هاي متعددي براي سال هاي دوم، سوم و چهارم كه معمولاً شاگردان زيادي دارد، به وجود آيد. سال پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم، يازدهم و دوازدهم به صورت مشترك باقي مي ماند. اليجاه محمد نسبت به اين طرح نظر مساعد داشت، اما گفت: من در درجه اول، يك اصلاحگر هستم و تا وقتي كه مركز جديد اسلامي داير نشده، بايد مشكلات كنوني آن را تحمل كنيم. اين رويداد بيان كننده هدف هاي تعليم و تربيت و نيز خدمات اليجاه محمد براي طبقه سياه پوست در شرايط اقتصادي عاري از امتياز است. در گفت و گويي كه بين مدير مدرسه و اليجاه محمد صورت گرفت، اليجاه محمد ثابت كرد كه به رغم سخنراني هاي طولاني اش براي عموم مسلمانان، اساساً مرد كم حرف، استوار و مصمّمي است. وي به خوبي از خواسته ها و محدوديت هاي سازمان خويش آگاه است. با اين كه نياز به اندرز افراد با تجربه براي اداره مدرسه دارد، لكن تنها كسي است كه دستورات كلي را صادر مي كند.

/ 233