اسلام و مسلمانان در آمریکا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و مسلمانان در آمریکا - نسخه متنی

محمود خدا قلی پور، فهیمه وزیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ضوابط حاكم بر رفتار خواهران مسلمان نيز شبيه اين مقررات است. علاوه بر اينها خواهران بايد لباس هايي بپوشند كه ساق پا و بازوي آنان را بپوشاند. نبايد روژ لب يا لوازم آرايش غليظ بزنند. داشتن سربند (روسرى) براي خواهران الزامي است. لباس ها و رنگ لباس پسران و دختران و دانشگاه اسلام قبلاً تعيين مي شود. الزامات متعددي درباره رفتار افراد وجود دارد. تنها ضمانت هاي اجرائي موجود براي اجراي اين مقررات عبارت است از: احساس گناه اخلاقى، هراس از نارضايي اللّه، نظر اعضا نسبت به خاطى، قطع كمك مالي در موقع نياز و سرانجام تعليق عضويت يا اخراج از ملت اسلام به جرم تخلفات مداوم. اليجاه محمد مدعي است كه حداكثر زمان تعليق عضويت يا اخراج براي تخلّفات شديد هفت سال است: خداوند به من فرمان داد تا حداكثر مجازات ها را براي تخلّفات جدي تعيين كنم. روابط جنسي غيرقانوني در شمار تخلّفاتي است كه جرم آن اخراج است. در مدت انجام اين تحقيق، عضويت چند نفري به مدت كوتاهي تعليق شد. شديدترين مجازات اعمال شده پنج سال اخراج بود و اين مجازات شامل كسي گرديد كه پيش از ازدواج با خواهران مسلمان، روابط جنسي داشت. نويسنده كتاب با چند نفر از كساني كه عضويتشان در مسجد تعليق شده بود، مصاحبه اي كرد و دريافت كه همه آنان مشتاق بازگشت به نهضت ملت اسلام هستند.

مورد برادر ... در پايين شرح داده شده تا نشان داده شود كه چگونه ضمانت هاي اجرائي عمل مي گردد و افراد در برابر از دست دادن عضويت خود واكنش نشان مي دهند. برادر ... از سه نسل پيش، و پيش از اين كه با يك دختر غير مسلمان روابط جنسي برقرار كند، در نهضت عضو بوده است. وي مورد خود را اين گونه شرح داد: دو سال از مسجد دور بودم با يك دختر غير مسلمان روابط جنسي برقرار كردم و داوطلبانه مسجد را ترك گفتم. پيش از اين ماجرا، مسلمان خوبي بودم. درآن زمان از داشتن روابط جنسي خودداري مي كردم. در مسجد دختري بود كه دلم مي خواست با او ازدواج كنم، ولي قادر نبودم به سرعت اين كار را انجام دهم. به اين دليل، با دختر غير مسلماني دوست شدم. پس از اين كه دو سالي از مسجد دور بودم و مشروب مي خوردم و سيگار مي كشيدم، و دنبال زن هاي روسپي مي رفتم، به اين نتيجه رسيدم كه در اين دنياي مرده چيزي وجود ندارد. دلم مي خواست دوباره به مسجد برگردم. به نزد رئيس سازمان ميوه هاي اسلام رفتم و گفتم كه مايلم مجدداً به مسجد بازگردم. سه شنبه ها روز بازجويي است. چهار هفته تمام از سوي رئيس سازمان ميوه هاي اسلام و ديگران مورد بازجويي رسمي وغير رسمي قرار گرفتم، مي دانيد آنها مدت ها بازجويي مي كنند تا ببينند آيا واقعاً راست مي گويى. اگر دروغ بگويى، همان دروغ را نمي تواني هفته بعد تكرار كنى. هيچ وقت متوجه نمي شوي كه چه زماني بازجويي شده اى، و ممكن است فكر كني كه داري با يك برادر گفت و گو مي كنى.


او به آنچه كه به زبان مي آورى، با دقت گوش مي دهد. پس از چهار هفته پرسش، روز چهارشنبه مرا در برابر اجتماعِ همه مسلمانان در دادگاه نظامي آوردند. رئيس سازمان ميوه هاي اسلام به عنوان قاضي و هيأت منصفه عمل مي كرد. قاضي دادگاه با لحن شديدي مرا به خاطر ارتكاب زناي غير محصنه، زنا كردن با زنان روسپى، قمار بازى، مشروب خوارى، كشيدن سيگار و زير پا گذاردن تمام قوانين ملت اسلام ملامت كرد. از من پرسيدند: آيا با هيچ يك از خواهران مسلمان روابط جنسي داشته ام يا خير از روي صميميت پاسخ دادم: خير. قاضي گفت: جاي شكرش باقي است كه اين كار را نكردى. پس از گذراندن اين دوره تحقير، از من پرسيدند: چگونه از جرايم خود دفاع مي كنى كه تنها دفاع من، اعتراف به گناه بود. قاضي مرا گناهكار شناخت و عضويت مرا در مسجد به مدت يك سال ديگر شامل تعليق دانست. همچنين مرا در انزوا قرار دادند؛ يعنى، هيچ مسلماني حق صحبت كردن با من را نداشت و نمي توانستم در جلسات، خواه عمومي يا خصوصى، شركت كنم، حالا چند برادر با من سلام و عليك مي كنند، ولي وقتي آنان را در خيابان مي بينم به من پشت مي كنند. خيلي دلم مي خواهد به مسجد برگردم. مدت محكوميت من يك سال ديگر به سر مي رسد و دوباره زندگي را از سر مي گيرم. مي دانيد، من زندگي ام را از يك عضو تا گارد محافظ اليجاه محمد رساندم و در راه روحاني شدن بودم. من از اتومبيل پنجم به اتومبيل اليجاه محمد تغيير شغل دادم. حال ناگزيرم همه چيز را از نو شروع كنم. مي دانم كه وقتي مدت محكوميت من تمام شود با روي خوش از من استقبال مي كنند. خود را شايسته اصلاح مي دانم و بايد دوباره وجود خود را ثابت كنم. رئيس سازمان ميوه هاي اسلام به من گفت: آيا فكر مي كني كه اليجاه محمد شوخي مي كند، فكر مي كني كه او هم اهل ورق بازي است، تو چه حقي داشتي كه زحمات او را به هدر دهى.

/ 233