اسلام و مسلمانان در آمریکا نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

اسلام و مسلمانان در آمریکا - نسخه متنی

محمود خدا قلی پور، فهیمه وزیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رشد سريع اسلام در بين مردم آمريكا مخصوصاً در بين سياه پوستان، طي چند دهه اخير در شرايطي صورت گرفته كه ساير اديان بزرگ با كاهش تدريجي تعداد پيروان خود مواجه شده اند. بسياري از گروندگان به دين مبين اسلام، بر خلاف تبليغات مسمومي كه عليه جريان فراگير گرايش به اسلام در غرب و مخصوصاً در آمريكا صورت گرفته و فشارها و اضطراب هاي روحي و احساسي به عنوان دلايل عمده روي آوردن به اسلام معرفي گرديده، معتقدند كه، مهم ترين دليل انتخاب اسلام و گرويدن به آن همانا كشف استعداد انسان سازي و تحوّل آفريني اسلام در انسان و جامعه و مبارزه اين دين بزرگ الهي با تبعيض، نابرابري و ظلم و كلاً مبارزه با تمامي مظاهر ضد اخلاقي و ضد انساني كه در جوامع غربي و بويژه در آمريكا به وفور يافت مي شود بوده كه طي مطالعه و بررسي و در توالي يك دوره فعال تفحص و تجسّس براي يافتن بهترين و مناسب ترين راه و رسم زندگي صورت گرفته است.

يك بررسي اخير كه درباره زندگي گروندگان جديد به اسلام صورت گرفته، بيان كننده اين واقعيت است كه 71 تن از 72 مسلمان جديدي كه مورد مطالعه قرار داشته اند، طي يك پروسه مطالعاتي و تجسّس براي يافتن آلترناتيوهاي ديگر به جاي باورهاي گذشته خود اسلام را كشف كرده اند و متوجه شده اند كه اسلام در واقع با فطرت انساني آنان سازگاري دارد و حتي بدون اين كه قبلاً متوجه بوده باشند مسلمان بوده اند. براي نمونه خانم (مارگرت ماركوس) (كه اسم اسلامي وي مريم جميله است) گفت كه، وي هميشه قلباً مسلمان بوده و فرد ديگري به نام (دانيل مور) اعتراف كرد كه، وي مدت ها پيش از اين كه رسماً به آيين اسلام بگرود، با تمام وجود مسلمان بوده و (جميل عبدالشكور) نيز معترف بود كه حداقل دو سال پيش از مسلمان شدن، شيفته اسلام شده بوده است. (37) .

پس از خاتمه پروسه تحقيق و بررسىِ زندگىِ اين دسته ازتازه مسلمانان، معلوم شد كه 71 نفر از 72 نفري كه مورد تحقيق قرار داشتند، طي يك پروسه مطالعاتي و در جست و جوي يافتن روش ديگر زندگى، به اسلام گرويده اند و به تعبيري ديگر گراييدن آنان به اسلام، ما حصل عكس العمل احساسي در برابر فشارهاي ناشي از مشكلات شخصي در زندگي نبوده مخصوصاً كه بسياري از آنان با هيچ گونه بحران و يا نوميدي و يأس و محروميت هايي كه معمولاً برخي از افراد را به فكر يافتن درمان مذهبي مي اندازد رو به رو نبوده و هيچ گونه درگيري و يا اختلال رواني و ذهني نيز نداشته اند كه بخواهند خود را به عنوان افرادي منزوي و طرد شده از جامعه جدا سازند. برعكس، بيش تر آنان افرادي خون گرم و داراي ذهنيت باز و آگاه نسبت به مسائل محيطي و بين المللي بوده اند. از اين رو، همان گونه كه اشاره شد، گراييدن اين افراد به اسلام، ما حصل يك پروسه طولاني تلاش جست و جوگرانه و يك انتخاب آگاهانه بوده كه متعاقب بررسي هوشيارانه مذاهب و ايدئولوژي ها و آلترناتيوهاي ديگر مذهبي و غير مذهبي صورت پذيرفته است.



37. LARRY POSTON, 1992 .

/ 233