بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
اين نظريه تعبير دينى يك حقيقت باطنى است: در هر جهان سنتى، در هر لحظه از تاريخ آن قطبى كه به منزله قلب عالم است و به واسطه او بركت آسمان بر زمين نازل مى شود، حكومت مى كند. اين قطب بيش از هر چيز مبين يك حقيقت معنوى و تمثيل نظام وجود است. وجود او همان حضور الهى در مركز عالم ـ و يا در مركز عالمى خاص و يا در مركز نفس انسانى، به مقتضاى مراتب مختلف است ـ ولى معمولاً مظهر و مثل حقيقى آن شخص ولى يا اوليا هستند كه مقام معنوى آن ها در سلسله مراتب مختلف هستى به منزله قطب عالم است. از اين چند نكته روشن است كه تشيع متضمن حقيقتى بسيار دقيق و لطيف است و بيان آن به عباراتى كه معمولاً قابل قبول همه باشد، به غايت دشوار است.» (1)اين در همان جهتى است كه «هانرى كربن» براى تأثير تفكر شيعى بر فلسفه ى اسلامى مطرح مى نمايد.(2) اين آرمان بزرگ در زمينه ى اجتماعى نيز به عنوان پايه وركن فلسفه ى اجتماعى مطرح مىباشد.«آرمان قيام و انقلاب مهدى (عج) يك فلسفه ى بزرگ اجتماعى اسلامى است». اين آرمان بزرگ گذشته از اين كه الهام بخش و راهگشاى آينده است، آيينه ى بسيارمناسبى براى شناخت آرمانهاى اسلامى است.
اين نويد، اركان وعناصر مختلفى داردكه برخى فلسفى و جهانى و جزئى از جهان بينى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربيتى، برخى سياسى، برخى اقتصادى، برخى اجتماعى و برخى انسانى يا انسانى ـ طبيعى است(3) و همين باعث مى شود كه معتقدان به اين امر هيچ گاه اميد خود را از دست ندهند.